ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

کتابُ الزکاةِ کتاب زکات

کتابُ الزکاةِ کتاب زکات

۱۶۸-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِمُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س حِينَ بَعَثَهُ إلَى الْيَمَنِ: إنَّك سَتَأْتِي قَوْماً أَهْلَ كِتَابٍ، فَإِذَا جِئْتَهُمْ فَادْعُهُمْ إلَى أَنْ يَشْهَدُوا أَنْ لا إلَهَ إلاَّ اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لَكَ بِذَلِكَ فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لَك بِذَلِكَ فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَضَ عَلَيْهِمْ صَدَقَةً تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ فَتُرَدُّ عَلَى فُقَرَائِهِمْ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لَك بِذَلِكَ فَإِيَّاكَ وَكَرَائِمَ أَمْوَالِهِمْ، وَاتَّقِ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ، فَإِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ».

واژه‌ها:

فَإِيَّاكَ وَكَرَائِمَ أَمْوَالِهِمْ: از گرفتن بهترین اموالشان خودداری کن.

وَاتَّقِ: بترس، بر حذر باش.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عباس بمی‌فرماید: رسول الله جوقتی که معاذ بن جبل سرا به یمن فرستاد به او فرمود: تو به سوی قومی می‌روی که اهل کتاب هستند، پس هر گاه نزد آنها رفتی آنان را به گواهی دادن به اینکه هیچ خدای بر حقی جز الله وجود ندارد و به اینکه محمد رسول و فرستادۀ خداوند است دعوت کن، اگر این دعوت تو را پذیرفتند به آنان بگو که خداوند پنج وعده نماز را در شبانه روز بر آنها واجب گردانده است، اگر این دعوت تو را نیز پذیرفتند به آنان بگو که خداوند زکاتی بر اموالشان واجب گردانده است که از ثروتمندان گرفته می‌شود و به فقرایشان بازگردانده می‌شود، واگر این دعوت تو را نیز پذیرفتند مبادا در گرفتن زکات مالشان، بهترین اموالشان را جدا کنی، و از دعای مظلوم بترس زیرا هیچ پرده‌ای بین دعایش و خداوند قرار ندارد».

۱۶۹-«عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: لَيْسَ فِيمَا دُونَ خَمْسِ أَوَاقٍ صَدَقَةٌ، وَلا فِيمَا دُونَ خَمْسِ ذَوْدٍ صَدَقَةٌ، وَلا فِيمَا دُونَ خَمْسَةِ أَوْسُقٍ صَدَقَةٌ».

واژه‌ها:

أواق: جمع أُوقیه، وزنی است معادل ۱۱۹ گرم، و پنج اوقیه برابر با ۵۹۵ گرم می‌باشد.

ذود: سه تا ده شتر را ذود می‌نامند.

أوسق: جمع وَسق که برابر با شصت صاع پیامبر جاست، و هر صاع برابر ۲ کیلو و ۱۷۵ گرم می‌باشد. بنابراین هر وسق ۱۳۰ کیلو و ۵۰۰ گرم، و پنج وسق برابر با ۶۵۲ کیلو و ۵۰۰ گرم می‌باشد.

مفهوم حدیث: «ابو سعید خدری ساز پیامبر جروایت می‌کند که ایشان فرمودند: در مالی که کمتر از پنج اوقیه باشد، و در کمتر از پنج شتر، و در کمتر از پنج وَسق محصول، زکاتی واجب نیست».

۱۷۰-«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: لَيْسَ عَلَى الْمُسْلِمِ فِي عَبْدِهِ وَلا فَرَسِهِ صَدَقَةٌ.

وَفِي لَفْظٍ: إلاَّ زَكَاةَ الْفِطْرِ فِي الرَّقِيقِ».

واژه‌ها:

الرقیق: برده.

مفهوم حدیث: «ابو هریره ساز رسول الله جروایت می‌کند که ایشان فرمودند: زکاتی بر مسلمان در برده اش و اسبش واجب نیست.

و در روایتی: مگر زکات فطر برده».

۱۷۱-«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: الْعَجْمَاءُ جُبَارٌ، وَالْبِئْرُ جُبَارٌ، وَالْمَعْدِنُ جُبَارٌ، وَفِي الرِّكَازِ الْخُمُسُ.

الجُبَارُ الهَدَرُ الَّذِيْ لا شَيْءَ فِيْهِ، وَالْعَجْمَاءُ الدَّابَّةُ».

واژه‌ها:

العجماء: حیوان.

الجُبار: چیزی که در آن ضمانتی نیست.

الرِّکاز: گنجی که در زمان جاهلیت دفن شده باشد.

مفهوم حدیث: «ابو هریره سمی‌فرماید: رسول الله جفرمودند: اگر صاحب حیوانی در نگهداری از حیوانش سهل انگاری نکرده باشد هیچ ضمانتی بر زیانهایی که به بار می‌آورد بر گردن صاحبش وجود ندارد، همچنین اگر شخصی به اختیار خود برای انجام کار به چاه وارد شود و بمیرد هیچ ضمانتی بر صاحب کار وجود ندارد، و همچنین در قبال کارگران معدن نیز هیچ ضمانتی بر صاحب معدن وجود ندارد، و در گنجی که در زمان جاهلیت دفن شده باشد یک پنجم زکات واجب است».

۱۷۲-«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ ج عُمَرَ س عَلَى الصَّدَقَةِ، فَقِيلَ: مَنَعَ ابْنُ جَمِيلٍ وَخَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ وَالْعَبَّاسُ عَمُّ النَّبيِّ ج. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: مَا يَنْقِمُ ابْنُ جَمِيلٍ إلاَّ أَنْ كَانَ فَقِيراً فَأَغْنَاهُ اللَّهُ تعالى؟ وَأَمَّا خَالِدٌ فَإِنَّكُمْ تَظْلِمُونَ خَالِداً، فَقَدِ احْتَبَسَ أَدْرَاعَهُ وَأَعْتَادَهُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَأَمَّا الْعَبَّاسُ فَهِيَ عَلَيَّ وَمِثْلُهَا. ثُمَّ قَالَ: يَا عُمَرُ، أَمَا شَعَرْتَ أَنَّ عَمَّ الرَّجُلِ صِنْوُ أَبِيهِ»؟

واژه‌ها:

ینقم: انکار می‌کند.

أدراع و أعتاد: ابزار و تجهیزات جنگی.

صِنو: مثل و مانند.

مفهوم حدیث: «ابو هریره سمی‌فرماید: رسول الله جعمر سرا برای جمع آوری زکات فرستاد، خبر آورده شد که ابن جمیل و خالد بن الولید و عباس عموی پیامبر جاز دادن زکات خودداری کرده‌اند، رسول الله جفرمود: ابن جمیل چیزی را انکار نمی‌کند مگر اینکه فقیر بود و خداوند او را بعد از فقرش ثروتمند ساخت (با عدم پرداخت زکات مالش کفران نعمت خداوندی می‌کند)، و اما در بارۀ خالد، شما با این گفته به خالد ظلم می‌کنید، زیرا او شخصی است که ابزار آلات جنگی خود را برای جهاد در راه خدا گذاشته است، و اما زکات عباس، من دو برابر آن را پرداخت می‌کنم، سپس فرمود: ای عمر مگر نمی‌دانی که عموی یک شخص به منزلت پدرش می‌باشد».

۱۷۳-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدِ بْنِ عَاصِمٍ المازني س قَالَ: لَمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى نَبِيِّهِ يَوْمَ حُنَيْنٍ قَسَمَ فِي النَّاسِ وَفِي الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ، وَلَمْ يُعْطِ الأَنْصَارَ شَيْئاً، فَكَأَنَّهُمْ وَجَدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ، إذْ لَمْ يُصِبْهُمْ مَا أَصَابَ النَّاسَ، فَخَطَبَهُمْ، فَقَالَ: يَا مَعْشَرَ الأَنْصَارِ، أَلَمْ أَجِدْكُمْ ضُلاَّلاً فَهُدَاكُمْ اللَّهُ بِي؟ وَكُنْتُمْ مُتَفَرِّقِينَ فَأَلَّفَكُمْ اللَّهُ بِي؟ وَعَالَةً فَأَغْنَاكُمْ اللَّهُ؟ كُلَّمَا قَالَ شَيْئاً، قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمَنُّ. قَالَ: مَا يَمْنَعُكُمْ أَنْ تُجِيبُوا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمَنُّ. قَالَ: لَوْ شِئْتُمْ لَقُلْتُمْ: جِئْتَنَا بكَذَا وَبكَذَا. أَلا تَرْضَوْنَ أَنْ يَذْهَبَ النَّاسُ بِالشَّاةِ وَالْبَعِيرِ، وَتَذْهَبُونَ بِالنبي إلَى رِحَالِكُمْ؟ لَوْلا الْهِجْرَةُ لَكُنْتُ امْرَأً مِنْ الأَنْصَارِ، وَلَوْ سَلَكَ النَّاسُ وَادِياً وَشِعْباً لَسَلَكْتُ وَادِيَ الأَنْصَارِ وَشِعْبَهَا. الأَنْصَارُ شِعَارٌ، وَالنَّاسُ دِثَارٌ، إنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِي أَثَرَةً، فَاصْبِرُوا حَتَّى تَلْقَوْنِي عَلَى الْحَوْضِ».

واژه‌ها:

أفاء الله علی نبیه ج: خداوند اموالشان را غنیمت پیامبرش جقرار داد.

حُنين: دشتی بین مکه و طائف، امروزه به آن الشرائح گفته می‌شود.

المؤلَّفة قلوبُهم: تازه مسلمانهایی که نیاز به دلگرمی دارند.

وجدوا في أنفسهم: ناراحت شدند.

لم یصبهم: دریافت نکردند.

العالة: فقرا و مستمندان.

أَمنَّ: نعمت و منتش بیشتر است.

الشاة: گوسفند.

البعیر: شتر.

الرحال: جمع رَحل به معنی منزل و مسکن.

امرءاً: شخص، فرد.

الوادي: دشت.

الشِعب: دره.

الشِعار: لباس زیر، منظور نزدیکی زیاد به شخص است.

الدِثار: لباس رو، منظور نزدیکی به شخص در درجۀ دوم می‌باشد.

تلقَون: می‌یابید، مواجه می‌شوید.

الأَثَرَة: خود خواهی و تبعیض.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن زید بن عاصم مازنی سمی‌فرماید: هنگامی‌که خداوند در روز حنین اموال مشرکین را غنیمت پیامبرش جقرار داد آن را بین مردم و تازه مسلمانها تقسیم کرد، و به انصار چیزی از آن نداد، وقتی از غنیمت چیزی به آنها نرسید ناراحت شدند، آنگاه پیامبر جبا آنان صحبت کرد و فرمود: ای انصار، آیا چنین نیست که شما گمراه بودید و خداوند به وسیلۀ من شما را هدایت کرد؟ آیا از هم متفرق نبودید سپس خداوند به وسیلۀ من بین شما الفت و انس ایجاد نمود؟ آیا چنین نیست که شما فقیر و مستمند بودید سپس خداوند ثروتمندتان کرد؟ هر بار که رسول الله جاین نعمتها را به آنها یاد آوری می‌کرد می‌گفتند: نعمت و منت خداوند و رسولش بیشتر از اینهاست. پیامبر جبه آنها فرمود: اکنون بگویید که شما برای ما فلان و فلان را به ارمغان آورد ه ای، آیا بدین راضی نمی‌شوید که مردم با گوسفند و شتر به خانه‌هایشان باز گردند و شما با پیامبر به منزلتان برگردید؟ اگر هجرت نبود خود را از انصار می‌دانستم، و اگر مردم راهی دشت و دره‌ای شوند من به سمت دشت و درۀ انصار می‌روم، انصار در نزدیکی به من در درجۀ اول قرار دارند و بقیۀ مردم در درجۀ دوم هستند، شما بعد از من از جانب برخی خودخواهی و تبعیض خواهید دید، پس صبر کنید تا سر حوض کوثر به من برسید».