ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

بابُ دخولِ مکةَ والْبَیْتِ: باب وارد شدن به مکه و کعبه ی مشرفه

بابُ دخولِ مکةَ والْبَیْتِ: باب وارد شدن به مکه و کعبه ی مشرفه

۲۲۰-«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج دَخَلَ مَكَّةَ عَامَ الْفَتْحِ وَعَلَى رَأْسِهِ الْمِغْفَرُ، فَلَمَّا نَزَعَهُ جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ: ابْنُ خَطَلٍ مُتَعَلِّقٌ بِأَسْتَارِ الْكَعْبَةِ، فَقَالَ: اقْتُلُوهُ».

واژه‌ها:

الـمِغفَر: کلاه خود.

نزع: بیرون آورد.

ابن خطل: شخصی بود که اسلام آورد سپس مسلمانی را کشت و با مرتد شدن به جمع کفار پیوست و به کنیزانش دستور می‌داد تا بر علیه پیامبر جشعر بخوانند.

أستار: لباس و پرده.

مفهوم حدیث: «انس بن مالک سمی‌فرماید: رسول الله جسال فتح مکه در حالیکه کلاه خود بر سر داشت وارد مکه شد، هنگامی‌که فتح مکه به پایان رسید و کلاه خود را از سر برداشت مردی نزد ایشان آمد و گفت: ابن خطل خود را به لباس کعبه آویخته و به او پناه آورده است، پیامبر جفرمودند: او را بکشید».

۲۲۱-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج دَخَلَ مَكَّةَ مِنْ كَدَاءَ مِنْ الثَّنِيَّةِ الْعُلْيَا الَّتِي بِالْبَطْحَاءِ، وَخَرَجَ مِنْ الثَّنِيَّةِ السُّفْلَى».

واژه‌ها:

کداء: نام مکانی در مکه است که اکنون به آن ریع الحجون می‌گویند.

الثَّنِيَّةِ: گردنه.

البطحاء: نام مکانی در مکه است.

الثَّنِيَّةِ السُّفْلَى: راهی است که از محله‌ای به نام (حارة الباب) عبور می‌کند، و امروزه خود گردنه به نام (ریع الرسام) معروف است، و (الثَّنِیةِ السُّفْلَى) نیز (کُدَی) نامیده می‌شود.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عمر بمی‌فرماید: رسول الله جدر حجة الوداع از گردنۀ بالایی در بطحاء که کداء نام دارد وارد مکه شد، و هنگام خروج از مکه به سوی مدینه از گردنۀ پایینی خارج شد».

۲۲۲-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ج الْبَيْتَ وَأُسَامَةُ بْنُ زَيْدٍ وَبِلالٌ وَعُثْمَانُ ابْنُ طَلْحَةَ، فَأَغْلَقُوا عَلَيْهِمْ الْبَابَ فَلَمَّا فَتَحُوا الباب كُنْتُ أَوَّلَ مَنْ وَلَجَ، فَلَقِيتُ بِلالاً، فَسَأَلَتْهُ: هَلْ صَلَّى فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ج؟ قَالَ: نَعَمْ، بَيْنَ الْعَمُودَيْنِ الْيَمَانِيَيْنِ».

واژه‌ها:

ولج: داخل شد.

لَقِیتُ: دیدم.

العمودین الیمانیین: دو ستون یمانی.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عمر بمی‌فرماید: رسول الله جبه همراه اسامه بن زید و بلال و عثمان بن طلحه وارد کعبه خانۀ خدا شد، پس از داخل شدن در کعبه را بر روی آنها بستند، وقتی که در را گشودند من اولین کسی بودم که داخل کعبه شدم، آنگاه بلال را دیدم و از او پرسیدم: آیا رسول الله جدر خانۀ خدا نماز خواند؟ او گفت: بله، بین دو ستون یمانی».

۲۲۳-«عَنْ عُمَرَ س أَنَّهُ جَاءَ إلَى الْحَجَرِ الأَسْوَدِ فَقَبَّلَهُ وَقَالَ: إنِّي لأَعْلَمُ أَنَّك حَجَرٌ لا تَضُرُّوَلا تَنْفَعُ، وَلَوْلا أَنِّي رَأَيْتُ النَّبِيَّ ج يُقَبِّلُكَ مَا قَبَّلْتُكَ».

واژه‌ها:

قبّل: بوسه زد.

مفهوم حدیث: «از عمر سروایت است که ایشان به نزد حجر الأسود آمد و او را بوسید و فرمود: من می‌دانم که تو سنگی بیشتر نیستی و نمی‌توانی به کسی ضرر یا منفعت برسانی، و اگر من پیامبر جرا ندیده بودم که تو را می‌بوسد هرگز تو را نمی‌بوسیدم».

۲۲۴-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: لَمَّا قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ ج وَأَصْحَابُهُ مَكَّةَ، فَقَالَالْمُشْرِكُونَ: إنَّهُ يَقْدَمُ عَلَيْكُمْ قَوْمٌ قد وَهَنَتْهُمْ حُمَّى يَثْرِبَ. فَأَمَرَهُمْ النَّبِيُّ ج أَنْ يَرْمُلُوا الأَشْوَاطَ الثَّلاثَةَ، وَأَنْ يَمْشُوا مَا بَيْنَ الرُّكْنَيْنِ، وَلَمْ يَمْنَعْهُمْ أَنْ يَرْمُلُوا الأَشْوَاطَ كُلَّهَا إلاَّ الإِبْقَاءُ عَلَيْهِمْ».

واژه‌ها:

یقدم علیکم: بر شما وارد خواهند شد. به نزد شما خواهند آمد.

وَهَنَتْهُمْ: آنها را ضعیف ساخته است.

الحُمَّى: تب.

یثرب: از اسمهای مدینه در زمان جاهلیت.

یرملوا: از رَمَل است به معنی سریع راه رفتن همراه با برداشتن گامهای متقارب. حالت نیم خیز.

الأشواط: جمع شَوط به معنی دور.

الرکنیین: منظور رکن یمانی و رکن حجر الأسود می‌باشد.

الإبقاء علیهم: رحم کردن و شفقت داشتن بر آنها.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عباس بمی‌فرماید: رسول الله جو اصحابش به منظور ادای عمره وارد مکه شدند، مشرکین به همدیگر گفتند: کسانی به نزد شما خواهند آمد که تب یثرب آنها را ضعیف و درمانده کرده است، آنگاه پیامبر جبه مسلمین دستور داد تا سه دور اول طواف را با حالتی نیم خیز طواف کنند و میان دو رکن یمانی و حجر الأسود راه بروند، و شفقت و رحمت پیامبر جبه اصحابش باعث شد تا از طواف کردن به حالت نیم خیز در تمام دورها باز دارد».

۲۲۵-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب قَالَ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج حِينَ يَقْدَمُ مَكَّةَ إذَا اسْتَلَمَ الرُّكْنَ الأَسْوَدَ أَوَّلَ مَا يَطُوفُ يَخُبُّ ثَلاثَةَ أَشْوَاطٍ».

واژه‌ها:

استلم: گرفت.

الرکن الأسود: سنگ حجر الأسود.

یخُبُّ: نیم خیز می‌کند.

أشواط: جمع شَوط به معنی دور.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عمر بمی‌فرماید: هنگامی‌که پیامبر جوارد مکه می‌شد او را می‌دیدم که در اول طوافش سنگ حجر الأسود را می‌گرفت سپس سه دور اول را نیم خیز طواف می‌کرد».

۲۲۶-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: طَافَ النَّبِيُّ ج فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ عَلَى بَعِيرٍ، يَسْتَلِمُ الرُّكْنَ بِمِحْجَنٍ.

المِحْجَنُ عَصَا مَحْنِيَّةُ الرَّأْسِ».

واژه‌ها:

البعیر: شتر.

الرکن: منظور حجر الأسود است.

الـمحجن: عصایی که سرش منحنی شکل است.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عباس بمی‌فرماید: پیامبر جدرحجَّة الوداع سوار بر شتر طواف می‌کرد و با عصایی که سرش منحنی شکل بود بر حجر الأسود می‌زد».

۲۲۷-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب قَالَ: لَمْ أَرَ النَّبيَّ ج يَسْتَلِمُ مِنْ الْبَيْتِ إلاَّ الرُّكْنَيْنِ الْيَمَانِيَيْنِ».

واژه‌ها:

لم أرَ: ندیده ام.

یستلم: دست می‌کشد.

الرکنین الیمانیین: رکن یمانی و رکن شرقی که در آن حجر الأسود واقع شده است.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عمر بمی‌فرماید: هرگز ندیده‌ام که پیامبر جغیر از رکن یمانی و رکن حجر الأسود به جای دیگری از خانۀ خدا دست بکشد».