باب الصفوف: باب صفها
۷۰-«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: سَوُّوا صُفُوفَكُمْ، فَإِنَّ تَسْوِيَةَ الصُّفُوفِ مِنْ تَمَامِ الصَّلاةِ».
واژهها:
سووا: صاف کنید. یکپارچه کنید.
مفهوم حدیث: «انس بن مالک ساز رسول الله جروایت میکنند که ایشان فرمودند: صفهای خود را صاف و یکپارچه کنید، زیرا صاف کردن صف از ویژگیهای یک نماز کامل است».
۷۱-«عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَقُولُ: لَتُسَوُّنَّ صُفُوفَكُمْ أَوْ لَيُخَالِفَنَّ اللَّهُ بَيْنَ وُجُوهِكُمْ.
وَلِمُسْلِمٍ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج يُسَوِّي صُفُوفَنَا، حَتَّى كَأَنَّمَا يُسَوِّي بِهَا الْقِدَاحَ، حَتَّى إذَا رَأَى أَنْ قَدْ عَقَلْنَا عَنْهُ، ثُمَّ خَرَجَ يَوْمًا فَقَامَ، حَتَّى إذَا كَادَ أَنْ يُكَبِّرَ، فَرَأَى رَجُلاً بَادِياً صَدْرُهُ مِنَ الصَّفِّ،فَقَالَ: عِبَادَ اللَّهِ، لَتُسَوُّنَّ صُفُوفَكُمْ أَوْ لَيُخَالِفَنَّ اللَّهُ بَيْنَ وُجُوهِكُمْ».
واژهها:
لیخالفن الله بین وجوهکم: به سه معنی تفسیر شده است: ۱- هر کدام روی خود را از دیگری بر میگرداند که منجر به کینه و اختلاف میشود. ۲- خداوند صورتهای آنها را بر عکس میکند، یعنی پشت سر را در جلو و صورت را در پشت قرار میدهد. ۳- خداوند خلقت صورتشان را تغییر میدهد. و تفسیر اولی قویتر به نظر میآید، زیرا در بعضی روایات آمده است: أو لیخالفن الله بین قلوبکم.
القِداح: جمع قِدْح، چوب سر نیزه که بسیار صاف و دقیق تراشیده میشود.
عقَلنا: فهمیدیم.
بادیاً صدره: سینه اش (از صف) بیرون زده بود.
مفهوم حدیث: «نعمان بن بشیر بمیفرماید: از پیامبر جشنیدم که ایشان فرمودند: یا صفهایتان را هنگام اقامۀ نماز صاف میکنید یا اینکه خداوند بین شما اختلاف میاندازد.
و در صحیح مسلم آمده است: همواره پیامبر جدر هنگام نماز صفهایمان را صاف میکرد به گونهای که انگار میخواهد چوب سر نیزه را صاف کند، تا اینکه این عمل را از پیامبر جیاد گرفتیم، سپس روزی از خانه برای ادای نماز بیرون آمد و برای اقامۀ نماز در محل خود قرار گرفت، لحظهای که میخواست تکبیر بگوید مردی را دید که سینه اش از صف جلوتر است، آنگاه فرمودند: ای بندگان خدا، یا صفهایتان را راست میکنید یا اینکه خداوند در بین شما اختلاف میاندازد».
۷۲-«عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س: أَنَّ جَدَّتَهُ مُلَيْكَةَ دَعَتْ رَسُولَ اللَّهِ ج لِطَعَامٍ صَنَعَتْهُ لَهُ، فَأَكَلَ مِنْهُ، ثُمَّ قَالَ: قُومُوا فَلأُصَلِّ لَكُمْ، قَالَ أَنَسٌ س: فَقُمْتُ إلَى حَصِيرٍ لَنَا قَدْ اسْوَدَّ مِنْ طُولِ مَا لُبِسَ، فَنَضَحْتُهُ بِمَاءٍ، فَقَامَ عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّه ج وَصَفَفْتُ أَنَا وَالْيَتِيمُ وَرَاءَهُ، وَالْعَجُوزُ مِنْ وَرَائِنَا، فَصَلَّى لَنَا رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ انْصَرَفَ.
وَلِمُسْلِمٍ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج صَلَّى بِهِ وَبِأُمِّهِ فَأَقَامَنِي عَنْ يَمِينِهِ، وَأَقَامَ الْمَرْأَةَ خَلْفَنَا.
اليَتِيْمُ هُوَ ضَمِيْرَةُ جَدُّ الحسَيْنُ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ ضَمِيْرَةَ».
واژهها:
الحصیر: فرشی که معمولا از برگ نخل ساخته میشود.
قد اسود من طول ما لبس: در اثر استفادۀ زیاد رنگش سیاه شده بود.
فنضحته بماء: روی آن آب پاشیدم.
العجوز: پیرزن، منظور مادر بزرگش است.
مفهوم حدیث: «انس بن مالک سمیفرماید: روزی مادر بزرگش که ملیکه نام داشت برای پیامبر جغذایی پخت و ایشان را دعوت نمود، پیامبر جاز آن غذا خوردند، سپس فرمود: بلند شوید تا نماز بخوانیم، انس سمیفرماید: به سوی فرشی رفتم که در اثر استفادۀ زیاد رنگش سیاه شده بود، آن را با پاشیدن آب تمیز کردم، رسول الله جبر روی فرش ایستاد و من همراه با یک یتیم پشت سرش به صف ایستادیم و بعد از ما نیز مادر بزرگم ایستاد، پیامبر جدو رکعت نماز خواند و رفت.
و در صحیح مسلم آمده است: پیامبر جبرای انس و مادرش امامت داد به گونهای که مرا در سمت راست خود و مادرم را در پشت سرمان قرار داد.
آن یتیم ضمیره جد حسین بن عبد الله بن ضمیره میباشد».
۷۳-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: بِتُّ عِنْدَ خَالَتِي مَيْمُونَةَ ل، فَقَامَ النَّبِيُّ ج يُصَلِّي مِنْ اللَّيْلِ، فَقُمْتُ عَنْ يَسَارِهِ، فَأَخَذَ بِرَأْسِي فَأَقَامَنِي عَنْ يَمِينِهِ».
واژهها:
بِتُّ: خوابیدم.
مفهوم حدیث: «عبد الله بن عباس بمیفرماید: شبی نزد خاله ام میمونه ([۲۲] ) خوابیدم، پیامبر جرا دیدم که برای نماز شب بلند شد، من نیز رفتم دست چپش ایستادم، ایشان سرم را گرفت و مرا در سمت راست خود قرار داد».
[۲۲] ایشان از امهات المؤمنین هستند.