ترجمه عمدة الأحکام من کلام خیر الأنام

فهرست کتاب

کتاب الطهارة کتاب طهارت

کتاب الطهارة کتاب طهارت

۱-«عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَقُولُ: إنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ - وَفِي رِوَايَةٍ: بِالنِّيَّةِ - وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ، فَهِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ، وَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوْ امْرَأَةٍ يَتَزَوَّجُهَا، فَهِجْرَتُهُ إلَى مَا هَاجَرَ إلَيْهِ».

واژه‌ها:

امرئ: شخص، فرد.

مفهوم حدیث: «عمر بن خطاب سمی‌فرماید: از رسول الله جشنیدم که ایشان فرمودند: هر کاری بر نیت آن استوار است، و هر شخص بر اساس نیتش نتیجۀ کارش را می‌بیند، پس هر کس که هجرتش برای رضای خدا ورسولش باشد چنین هجرتی در راه خدا ورسولش خواهد بود، و هر کس برای رسیدن به مال دنیا یا ازدواج با زنی هجرت کند، هجرتش در راه آن چیزی خواهد بود که برایش هجرت کرده است».

۲-«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: لا يَقْبَلُ اللَّهُ صَلاةَ أَحَدِكُمْ إذَا أَحْدَثَ حَتَّى يَتَوَضَّأَ».

واژه‌ها:

أحدث: بی‌وضو شد.

مفهوم حدیث: «ابو هریره سمی‌فرماید: پیامبر جفرمودند: اگر کسی بی‌وضو شود خداوند نمازش را تا زمانی که وضو نگرفته باشد قبول نمی‌کند».

۳-«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ وَأَبِي هُرَيْرَةَ وَعَائِشَةَ ش قَالُوا: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: وَيْلٌ لِلأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ».

واژه‌ها:

ويل: هلاکت ونابودی.

الأعقاب: جمع عقب به معنی قوزک پا.

مفهوم حدیث: «عبد الله بن عمرو بن العاص وابوهریره و عائشه شمی‌فرمایند: پیامبر جفرمودند: وای از آتش جهنم بر کسانی که قوزک‌های پای خود را هنگام وضو گرفتن نمی‌شویند».

۴-«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قال: إذَا تَوَضَّأَ أَحَدُكُمْ فَلْيَجْعَلْ فِي أَنْفِهِ مَاءً، ثُمَّ لِيَسْتَنْثِرْ، وَمَنْ اسْتَجْمَرَ فَلْيُوتِرْ، وَإِذَا اسْتَيْقَظَ أَحَدُكُمْ مِنْ نَوْمِهِ فَلْيَغْسِلْ يَدَيْهِ قَبْلَ أَنْ يُدْخِلَهُمَا فِي الإِنَاءِ ثَلاثاً، فَإِنَّ أَحَدَكُمْ لا يَدْرِي أَيْنَ بَاتَتْ يَدُهُ.

وَفِي لَفْظٍ لِمُسْلِمٍ: فَلْيَسْتَنْشِقْ بِمِنْخَرَيْهِ مِنَ الْمَاءِ.

وَفِي لَفْظٍ: مَنْ تَوَضَّأَ فَلْيَسْتَنْشِقْ.

واژه‌ها:

الأنف: بینی.

لِيَسْتَنْثِرْ: آب را از بینی خود خارج کند.

استجمر: برای طهارت گرفتن از سنگ استفاده کرد.

فلیوتر: آن کار را به صورت وتر (فرد) انجام دهد.

فلیستنشق: آب را در بینی خود کند.

منخریه: دو سوراخ بینی‌اش.

مفهوم حدیث: «ابو هریره ساز پیامبر جروایت می‌کند که ایشان فرمودند: هنگامی‌که کسی وضو می‌گیرید در بینیش آب فرو کرده سپس آن را خارج کند، و هرگاه کسی برای طهارت گرفتن از سنگ استفاده کرد تعداد سنگها را فرد قرار دهد، و هر کس از خواب بیدار شد قبل از اینکه دستش را در ظرف آب فرو ببرد آن را سه بار بشوید زیرا کسی نمی‌داند که در هنگام خواب دستش را کجا قرار می‌دهد.

و در روایت مسلم آمده است که از دو سوراخ بینیش آب بگذراند.

و در روایت دیگری آمده است که هر کس وضو گرفت در بینیش آب قرار دهد».

۵-«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: لا يَبُولَنَّ أَحَدُكُمْ فِي الْمَاءِ الدَّائِمِ الَّذِي لا يَجْرِي، ثُمَّ يَغْتَسِلُ فِيْهِ.

وَلِمُسْلِمٍ: لا يَغْتَسِلُ أَحَدُكُمْ فِي الْمَاءِ الدَّائِمِ وَهُوَ جُنُبٌ».

واژه‌ها:

یبول: ادرار می‌کند.

الماء الدائم: آب راکد.

مفهوم حدیث: «ابو هریره ساز پیامبر جروایت می‌کنند که ایشان فرمودند: هیچ کس در آب راکدی که جریان ندارد و می‌خواهد در آن غسل کند ادرار نکند.

و در روایت مسلم چنین آمده است: هیچ کس در حالت جنابت در آب راکد غسل نکند».

۶-«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: إذَا شَرِبَ الْكَلْبُ فِي إنَاءِ أَحَدِكُمْ فَلْيَغْسِلْهُ سَبْعاً.

وَلِمُسْلِمٍ: أُولاهُنَّ بِالتُّرَابِ.

وَلَهُ فِي حَدِيثِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُغَفَّلٍ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: إذَا وَلَغَ الْكَلْبُ فِي الإِناءِ فَاغْسِلُوهُ سَبْعاً وَعَفِّرُوهُ الثَّامِنَةَ بِالتُّرَابِ».

واژه‌ها:

ولغ: زبان کشید، لیس زد.

عَفِّروا: گل آلود کنید، به خاک بمالید.

مفهوم حدیث: «ابو هریره ساز پیامبر جروایت می‌کنند که ایشان فرمودند: اگر سگ از ظرف کسی آب خورد آن ظرف را هفت بار بشوید.

و در روایت امام مسلم آمده است که بار اول را با خاک بشوید.

و همچنین امام مسلم از عبد الله بن مغفل سروایت می‌کند که پیامبر جفرمودند: اگر سگ در ظرفی زبان کشید آن ظرف را هفت بار بشویید و آن را در بار هشتم گل آلود کنید».

۷-«عَنْ حُمْرَانَ مَوْلَى عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ س أَنَّهُ رَأَى عُثْمَانَ دَعَا بِوَضُوءٍ، فَأَفْرَغَ عَلَى يَدَيْهِ مِنْ إنَائِهِ، فَغَسَلَهُمَا ثَلاثَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ أَدْخَلَ يَمِينَهُ فِي الْوَضُوءِ، ثُمَّ تَمَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ وَاسْتَنْثَرَ، ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاثاً، وَيَدَيْهِ إلَى الْمِرْفَقَيْنِ ثَلاثًا، ثُمَّ مَسَحَ بِرَأْسِهِ، ثُمَّ غَسَلَ كِلْتَا رِجْلَيْهِ ثَلاثًا، ثُمَّ قَالَ: رَأَيْتُ النَّبِيَّ ج يَتَوَضَّأُ نَحْوَ وُضُوئِي هَذَا، وَقَالَ: مَنْ تَوَضَّأَ نَحْوَ وُضُوئِي هَذَا، ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ، لايُحَدِّثُ فِيهِمَا نَفْسَهُ غَفَرَ اللهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».

واژه‌ها:

مولی: بردۀ آزاد شده.

الوَضوء: آبی که با آن وضو می‌گیرند.

أفرغ: ریخت.

إنائه: ظرفش.

تمضمض: دهانش را با آب شست.

استنشق: در بینیش آب گردانید.

استنثر: آب را از بینیش خارج کرد.

لا یحدث فیهما نفسه: با خودش در نماز حرف نمی‌زند، حواسش پرت نشود.

مفهوم حدیث: «حُمران بردۀ آزاد شدۀ عثمان سوی را در حالی دید که درخواست آبمی‌کند که بتواند با آن وضو بگیرد، پس از اینکه آن آب را برایش فراهم نمود از ظرفش بر روی دستان عثمان سریخت، عثمان سدستانش را سه بار شست، سپس دست راستش را در آب فرو کرد و با آن آب، دهان و بینی خود را شست، سپس صورت و دستان خود را تا سر آرنجهایش هر کدام سه بار شست، سپس سرش را مسح نمود، سپس پاهایش را هر کدام سه بار شست، سپس فرمود: پیامبر جرا دیدم که اینچنین وضو می‌گیرد، و فرمود: هر کس مانند من وضو بگیرد سپس دو رکعت نمازی بخواند که در آن حواسش پرت نشود خداوند گناهان گذشته‌اش را می‌بخشد».

۸-«عَنْ عَمْرِو بْنِ يَحْيَى الْمَازِنِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: شَهِدْتُ عَمْرَو بْنَ أَبِي الحَسَنِ سَأَلَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ زَيْدٍ س عَنْ وُضُوءِ النَّبِيِّ ج، فَدَعَا بِتَوْرٍ مِنْ مَاءٍ، فَتَوَضَّأَ لَهُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللَّهِ ج فَأَكْفَأَ عَلَى يَدَيْهِ مِنْ التَّوْرِ، فَغَسَلَ يَدَيْهِ ثَلاثاً، ثُمَّ أَدْخَلَ يَدَهُ فِي التَّوْرِ، فَمَضْمَضَ وَاسْتَنْشَقَ وَاسْتَنْثَرَ ثَلاثاً بِثَلاثِ غَرْفَاتٍ، ثُمَّ أَدْخَلَ يَدَهُ فِي التَّوْرِ فَغَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاثاً، ثُمَّ أَدْخَلَ يَدَهُ فَغَسَلَهُمَا مَرَّتَيْنِ إلَى الْمِرْفَقَيْنِ ثُمَّ أَدْخَلَ يَدَيْهِ فَمَسَحَ بهِمَا رَأْسَهُ، فَأَقْبَلَ بِهِمَا وَأَدْبَرَ مَرَّةً وَاحِدَةً، ثُمَّ غَسَلَ رِجْلَيْهِ.

وَفِي رِوَايَةٍ: بَدَأَ بِمُقَدَّمِ رَأْسِهِ، حَتَّى ذَهَبَ بِهِمَا إلَى قَفَاهُ، ثُمَّ رَدَّهُمَا حَتَّى رَجَعَ إلَى الْمَكَانِ الَّذِي بَدَأَ مِنْهُ.

وَفِي رِوَايَةٍ: أَتَانَا رَسُولُ اللَّهِ ج فَأَخْرَجْنَا لَهُ مَاءً فِي تَوْرٍ مِنْ صُفْرٍ.

التَّوْرُ: شِبْهُ الطَّسْتِ».

واژه‌ها:

تَور: ظرفی شبیه تشت.

أکفأ: ریخت.

غَرفات: جمع غرفه به معنای کف دست.

فأقبل بهما و أدبر: دستانش را از جلو به پشت سرش برد سپس آنها را به جلو برگرداند.

قفاه: پشت سرش.

صُفر: نوعی مس.

مفهوم حدیث: «عمرو بن یحیی المازنی از پدرش روایت می‌کند وقتی که عمرو بن أبی الحسن از عبد الله بن زید سدر بارۀ چگونگی وضوی پیامبر جسوال کرد در آنجا حاضر بودم، آن وقت بود که او درخواست ظرفی از آب کرد، بعد از فراهم شدن ظرف آب برایشان مثل وضوی پیامبر جوضو گرفت، به این صورت که ظرف آب را گرفت و بر روی دستانش ریخت و آنها را هر کدام سه بار شست، سپس دستانش را در ظرف آب فرو برد و با گرفتن سه کف دست آب از ظرف، دهان و بینیش را شست، سپس برای بار دیگر دستش را در ظرف آب فرو کرد و با گرفتن آب صورتش را سه بار شست، سپس باز دستش را در ظرف آب فرو کرد و دستانش را تا آرنج هر کدام دو بار شست، سپس با فرو بردن دستانش در ظرف آب سرش را یک بار مسح نمود به این صورت که دستانش را از جلوی سرش به پشت سر و سپس آنها را به جلو برگرداند، و بعد از آن پاهایش را شست.

و در روایتی چنین آمده است که در مسح سر از جلو شروع کرد به صورتی که دستانش را به پشت سرش برد سپس آنها را به محل شروع مسح برگردانید».

و در روایتی نیز آمده است که پیامبر جبه نزد ما آمد و برایش ظرف آبی از مس آوردیم.

۹-«عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج يُعْجِبُهُ التَّيَمُّنُ فِي تَنَعُّلِهِ، وَتَرَجُّلِهِ، وَطُهُورِهِ، وَفِي شَأْنِهِ كُلِّهِ».

واژه‌ها:

يُعْجِبُهُ: آن را دوست دارد، از آن خوشش می‌آید.

التَّيَمُّنُ: با اعضای سمت راست بدن کاری را انجام دادن.

تَنَعُّلِهِ: کفش پوشیدنش.

تَرَجُّلِهِ: شانه کردن موی سرش.

معنای حدیث: «عایشه لمی‌فرماید: پیامبر جدوست داشت در پوشیدن کفشش و شانه کردن موهایش و طهارت گرفتنش و در تمام کارهایش([۱۱] ) از دست راست شروع کند».

۱۰-«عَنْ نُعَيْمٍ الْمُجْمِرِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س عَنْ النَّبِيِّ ج أَنَّهُ قَالَ: إنَّ أُمَّتِي يُدْعَوْنَ يَوْمَ القِيَامَةِ غُرّاً مُحَجَّلِينَ مِنْ آثَارِ الْوُضُوءِ، فَمَنْ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يُطِيلَ غُرَّتَهُ فَلْيَفْعَلْ.

وَفِي لَفْظٍ لِمُسْلِمٍ: رَأَيْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ س يَتَوَضَّأُ، فَغَسَلَ وَجْهَهُ وَيَدَيْهِ حَتَّى كَادَ يَبْلُغُ الْمَنْكِبَيْنِ، ثُمَّ غَسَلَ رِجْلَيْهِ حَتَّى رَفَعَ إلَى السَّاقَيْنِ، ثُمَّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج يَقُولُ: إنَّ أُمَّتِي يُدْعَوْنَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ غُرَّاً مُحَجَّلِينَ مِنْ آثَارِ الْوُضُوءِ، فَمَنْ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يُطِيلَ غُرَّتَهُ وَتَحْجِيلَهُ فَلْيَفْعَلْ.

وَفِي لَفْظٍ لِمُسْلِمٍ: سَمِعْتُ خَلِيلِي ج يَقُولُ: تَبْلُغُ الْحِلْيَةُ مِنْ الْمُؤْمِنِ حَيْثُ يَبْلُغُ الْوُضُوءُ».

واژه‌ها:

غراً: سفیدی موجود در پیشانی اسب. کنایه از نوری است که در پیشانی مسلمانان در روز قیامت به سبب وضو گرفتنشان در دنیا ظاهر می‌شود.

محجلین: از تحجیل به معنی سفیدی موجود در پاهای اسب است. کنایه از نورانی بودن دست و پاهای مسلمانان در روز قیامت به سبب وضو گرفتنشان در این دنیا می‌باشد.

المنکبین: نهایت دو دست، شانه.

الحلية: روشنایی، درخشش.

مفهوم حدیث: «نعیم المجمر از ابو هریره سچنین روایت می‌کند که پیامبر جفرمودند: امت من روز قیامت با اوصافی فرا خوانده می‌شوند که دلالت بر نورانی بودن صورت و دست و پاهایشان می‌دهد، پس هر کس بتواند بر نور و درخشش خود بیفزاید این کار را انجام دهد.

و در روایتی در صحیح مسلم آمده است: ابو هریره سرا دیدم که وضو می‌گیرد، صورتش و دو دستش را شست تا جایی که نزدیک بود به سر شانه‌هایش برسد، سپس دو پایش را شست تا جایی که تا دو ساقش بالا رفت، سپس گفت: از رسول الله جشنیدم که می‌فرمود: امت من در روز قیامت با اوصافی فرا خوانده می‌شوند که دلالت بر نورانی بودن صورت و دست و پاهایشان می‌دهد، پس هر کس بتواند بر نور و درخشش خود بیفزاید این کار را انجام دهد.

و در روایت دیگری در صحیح مسلم نیز آمده است: از خلیلم جشنیدم که می‌فرمود: روشنایی و نور مومن تا جایی می‌رسد که هنگام وضو می‌شوید».

[۱۱] منظور کارهای نیک و پسندیده است.