متن این دعای دروغین
«اللهم صل على محمد وآل محمد والعن صنمي قریش وجبتیهما وطاغوتیهما وافكیهما وابنتیهما الذین خالفا أمرك وأنكرا وحیك وجحدوا إنعامك وعصیا رسولك وقلبا دینك وحرفا كتابك وأحیا أعداءك وجحدا ألائك وعطلا أحكامك وأبطلا فراءضك وألحدا في آیاتك وعادیا أولیاءك ووالیا أعداءك وخربا بلادك وأفسد عبادك، اللهم العنهما وأتباعهما وأولیاءهما وأشیاعهما ومحبيهما....». «بار خدایا بر محمد و آل محمد درود بفرست و دو بت قریش و طاغوتهای آن را لعنت کن و هر دو دخترانشان را لعنت کن آن دو نفر که با فرمان تو مخالفت کردند و وحی را انکار نمودند و انعام تو را منکر شدند و از فرمان پیامبرت سرپیچی کردند و دینت را تغییر دادند و کتاب تو را تحریف کردند و دشمنانت را به دوستی برگزیدند و نعمتهایت را ناسپاسی کردند و احکام و دستورات تو را معطل گذاشتند و فرائض تو را باطل کردند و در آیات تو راه الحاد و انحراف را در پیش گرفتند و با دوستانت دشمنی کردند و با دشمنانت دوستی کردند و شهرهایت را خراب کردند و بندگانت را فاسد نمودند. بار خدایا آن دو و پیروانشان و دوستدارانشان و گروه و یارانشان را لعنت کن ....».
شیعه به این دعا اهمیت زیادی دادهاند و آن را از دعاهای مشروع شمردهاند[١٣٧] و آن را بیان داشتهاند، به عنوان مثال برخی از کسانی که به این دعا اهمیت داده و آن را در کتابهای خود بیان کردهاند را نام میبرم: کفعمی[١٣٨]، کاشانی[١٣٩]، نوری طبرسی[١٤٠]، اسدالله حائری[١٤١]، مرتضی حسین[١٤٢]، منظور حسین[١٤٣]، کرکی[١٤٤]، داماد حسینی[١٤٥]، مجلسی[١٤٦] و تستری[١٤٧]، ابوالحسن عاملی[١٤٨]، عبدالله شبر[١٤٩]، و حائری[١٥٠] و میرزا حبیب الله[١٥١] و غیره این دعا را ذکر کردهاند.
و از آن جا که این دعا از دیدگاه آنها مهم است آن را شرح دادهاند و بیش از ده شرح بر آن نگاشتهاند. بنابراین دروغ و تقیه و فریبکاری عبدالحسین مشخص میشود وقتی که میگوید: (حقیقت این است که گرچه صحابی بودن فضیلت بزرگی است اما فرد را معصوم نمیکند و در میان اصحاب هم افراد عادل و غیر عادل بوده است ... دیدگاه و نظریه ما در مورد اصحاب و راویان حدیث همین است)!!.
ببینید که شیعیان چگونه بر اصحاب لعنت میفرستند و آنها حتی جد و پدربزرگ امام معصوم خود جعفربن محمد س را با این روایات باطل لعنت میکنند، و حال آن که جعفربن محمد میگوید صدیق از دو طریق پدربزرگ من است، آری آنها پدربزرگ امام جعفر را لعنت میکنند اما چنین لعنتی را برای پدران و نیاکان خود نمیپسندند.
[١٣٧]- الذریعه تهرانی، ٨/١٩٢.
[١٣٨]- البلد الامین، ص ٥١١-٥١٤، و در المصباح، ص ٥٤٨-٥٥٧.
[١٣٩]- علم الیقین، ٢/٧٠١-٧٠٣، و قرة العیون، ص ٤٢٦.
[١٤٠]- فصل الخطاب، ص ٢٢١-٢٢٢.
[١٤١]- مفتاح الجنان، ص ١١٣-١١٤.
[١٤٢]- صحیفه علویه، ص ٢٠٠-٢٠٢.
[١٤٣]- تحفه العوام مقبول، ص ٢١٣-٢١٤.
[١٤٤]- نفحات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت، ق /أ، ٧٤/ ب.
[١٤٥]- شرعة التسمیة فی زمن الغیبه، ق ٢٦ /أ.
[١٤٦]- مرأة العقول، ٤/٣٥٦.
[١٤٧]- فی احقاق الحق، ص ٥٨، ١٣٣-١٣٤.
[١٤٨]- تفسیر مراة الانوار، ص ١١٣ و ١٧٤ و ٢٢٦، ٢٥٠، ٢٩٠، ٢٩٤، ٣١٣، ٣٣٩.
[١٤٩]- حق الیقین، ١/٢١٩.
[١٥٠]- الزام الناصب، ٢/٩٥.
[١٥١]- منهاج البراعة، ١٤/٣٩٦، چاپ دوم.