دلیل و برهان در تبرئه ابوهریره از بهتان

فهرست کتاب

اعتراض عبدالحسین به این حدیث که «هر کس دیدار خدا را بپسندد خدا دیدار او را دوست می‌دارد»

اعتراض عبدالحسین به این حدیث که «هر کس دیدار خدا را بپسندد خدا دیدار او را دوست می‌دارد»

عبدالحسین در ص ١٩٩ می‌گوید: و همچنین عامربن شریح بن هانی وقتی شنید که ابوهریره روایت می‌کند که «هر کس دیدار خدا را دوست داشته باشد خداوند دیدار او را دوست دارد و هر‌کس دیدار با خدا را نپسندد خداوند دیدار با او را نمی‌پسندد». عامر سخن ابوهریره را باور نکرد تا آن که از عایشه پرسید و عایشه حدیث را برای او روایت کرد و منظور حدیث را به او فهماند.

عبدالحسین در توضیح این حدیث می‌گوید: (اگر بخواهیم همه مواردی که گذشتگان، حدیث ابوهریره را رد کرده‌اند بشماریم سخن به درازا می‌کشد، و همین قدر کافی است).

می‌گویم (مؤلف) خدا را سپاس می‌گویم که مرا توفیق داد تا این کتاب را که با سرعت و شتاب زیادی آن را نوشتم تألیف کنم با اینکه توضیحات زیادی از آن را حذف نمودم[٤٢٣] چون دیدم که کتاب طولانی می‌شد از این رو آن را مختصر کردم، به هر حال ما به صورت مفصل و با دلایل از اقوال اهل بیت به ادعای آنها بیان کردیم و هدفم این بود که از روایات آنها استدلال کنم.

اما اینکه عبدالحسین می‌گوید: (اگر بخواهیم همه مواردی که سلف حدیث ابوهریره را رد کرده‌اند بشماریم سخن به درازا می‌کشد و همین قدر کافی است).

می‌گویم (مؤلف) همه تهمت‌هایی که عبدالحسین به ابوهریره می‌زند باطل و بی‌اساس و از اول تا آخر صحت ندارند، چون همه روایات ابوهریره که مورد اعتراض اهل بیت است و علمای شیعه از آن استدلال کرده و در کتاب‌هایشان آورده‌اند. و این حدیث که: هر‌کس دیدار خدا را بپسندد ... در کتاب الکافی روایت شده است. چنان که در کافی آمده که از ابوعبدالله  ÷ روایت شده که گفت: «هر کس دیدار خدا را دوست داشته باشد خداوند دیدار او را دوست دارد و هر‌کس دیدار خدا را دوست نداشته باشد خدا دیدار با او را دوست ندارد ...)[٤٢٤].

و همچنین از امام سجاد روایت شده است که هر‌کس دیدار خدا را دوست داشته باشد ... الخ».

و در ص ٢٢١ عبدالحسین تحت عنوان «خاتمه کتاب» می‌گوید: ما کتاب خود را با دو جمله از پیامبر  ص که مربوط به ابوهریره هستند به پایان می‌بریم و پیامبر ص با گفتن این سخنان به انحراف منحرفان اشاره نمود و مردم را از آنها برحذر داشت. جمله اول را به ابوهریره و رحال بن عنفوه و فرات بن حبان که روزی از مجلس شریف پیامبر  ص بلند شدند، گفت و با اشاره به آنها فرمود: دندان هر‌یک از شما در جهنم از کوه اُحد بزرگتر است، ....).

عبدالحسین این روایت را از الاستیعاب و الاصابه و آنها از سیف ‌بن عمر تمیمی نقل کرده‌اند. و سیف‌بن عمر کسی است که ابن معین درباره او می‌گوید: حدیث او ضعیف است و ابوحاتم درباره او می‌گوید متروک الحدیث است و حدیث او شبیه حدیث واقدی است و ابوداود می‌گوید: او چیزی نیست و نسائی و دارقطنی می‌گویند: ضعیف است و ابن عدی می‌گوید بعضی از احادیث او مشهور هستند اما بیشتر احادیث او منکرند که کسی دیگر غیر از او آنها را روایت نکرده است و ابن حبان می‌گوید او احادیث ساختگی و دروغین را روایت می‌کند، و گفته‌اند او حدیث وضع می‌کند و او به کفر متهم شده است و برقانی از دارقطنی نقل می‌کند که گفت: سیف متروک است و حاکم می‌گوید: او به کفر متهم است و روایت او اعتباری ندارد[٤٢٥].

پس این روایت پوچ و بی‌اعتبار است که باید به دیوار زده شود، به اضافه اینکه عبدالحسین باید برای خوانندگان وضعیت سیف‌ بن عمر را که روایت از او نقل شده بیان می‌کرد و یا از طریقی دیگر این حدیث را روایت می‌کرد تا سخن او مدلل می‌شد، اما او چنین نکرده است زیرا هدف او گمراه کردن است!!.

و به فرض اینکه این روایت صحیح باشد منظور این حدیث رحال بن عنفوه است که مرتد شد و در لشکر مسیلمه کذاب کشته شد، و ارتباطی به ابوهریره ندارد.

و عجیب این است که شیعه به خاطر آن سیف ‌بن عمر تمیمی روایت کرده که عبدالله‌بن سبأ اولین کسی است که اصل «هر پیامبری باید یک وصی داشته باشد» را گسترش داد. حمله می‌کنند و او را در اینجا تکذیب می‌کنند و عالم شیعه معاصر محمدجواد می‌گوید: (این سیف‌ از واضعان و جاعلان حدیث است و مرتضی عسکری در کتابش عبدالله‌بن سبأ آرای شماری از علمای حدیث را در مورد سیف نقل کرده است ...).

نگاه کنید خوانندگان محترم چگونه آنها سیف را وقتی که روایت می‌کند عبدالله‌بن سبأ سازندۀ اصل «هر پیامبری وصی دارد» می‌باشد، تکذیب می‌کنند و وقتی روایت می‌کند که دندان هر‌یک از شما ...» او را تصدیق می‌کنند بنابراین او در جایی راستگو و در جایی دیگر دروغگو است!.

و خداوند متعال در مورد امثال اینها راست فرموده است که می‌فرماید: ﴿أَفَتُؤۡمِنُونَ بِبَعۡضِ ٱلۡكِتَٰبِ وَتَكۡفُرُونَ بِبَعۡضٖۚ فَمَا جَزَآءُ مَن يَفۡعَلُ ذَٰلِكَ مِنكُمۡ إِلَّا خِزۡيٞ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يُرَدُّونَ إِلَىٰٓ أَشَدِّ ٱلۡعَذَابِ [البقرة: ٨٥] «آیا به بخشی از کتاب ایمان می‌آورید و به بخش دیگر آن کفر می‌ورزید؟ برای کسی از شما که چنین کند، جز خواری و رسوایی در این جهان نیست و در روز رستاخیز به سخت‌ترین شکنجه‌ها برگشت داده می‌شوند و خداوند از آنچه می‌کنند بی‌خبر نیست».

[٤٢٣]- اگر کسی قصد استفاده و بحث بیشتری دارد، او را راهنمایی می‌کنیم که به کتب و مراجعی که علمای اهل سنت در رد این شبهات خیالی تألیف کرده‌اند مراجعه کند، من جمله: دفاع از ابوهریره نوشته: عبدالمنعم صالح العلی العزی. دفاع از سنت نوشته: محمد ابوشهبه که در ادامه این کتاب، کتاب رد بر کسی که حجیت سنت را انکار می‌کند، نوشته عبدالرحمن عبدالخالق می‌آید. الأنوار الکاشفه تألیف: عبدالرحمن بن یحیی الیمانی. سنت و مکانت و منزلت آن در تشریع اسلامی، نوشته: مصطفی سباعی. ترجمه ما به فارسى. (مترجم). ابوهریره راوی اسلام محمد عجاج الخطیب. ولی این کتاب که در پیش روی شماست برتری بر کتابهای فوق الذکر دارد و آن این است که من از روایات و مصادر و کتب شیعه استدلال کرده و موضوعات را بوسیله روایات امامان معصوم چنانکه گمان می‌کنند اثبات کرده‌ام. و اینگونه برائت و پاکی ابوهریره از تهمتها و افتراهایی که به روایات ایشان نسبت داده می‌شد واضح و آشکار شد.

[٤٢٤]- فروع الکافی، ٣/١٣٤، ح ١٢، الانوار النعمانیه، ٤/٢٠٠، تفسیر القرآن، ١/٤٦.

[٤٢٥]- میزان الاعتدال، ٢/٢٥٥.