اثبات حدیث نزول از طریق اهل بیت
صدوق در کتاب التوحید از اباعبدالله ÷ روایت میکند که زندیقی پیش او آمد و او را از ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ٥﴾ [طه: ٥] پرسید، ابوعبدالله ÷ گفت: خداوند خودش را به استوای بر عرش توصیف کرده است، و اینگونه او بر عرش است و از خلق خود جداست بدون آن که عرش حامل خدا باشد و بدون اینکه عرش او را در برداشته باشد و بدون آن که او در عرش جای گرفته باشد، و بلکه ما میگوییم خداوند حامل و نگاهدارندۀ عرش است: ﴿وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾ [البقرة: ٢٥٥] پس همان عرش و کرسی که او اثبات کرده است ما اثبات میکنیم و نمیگوییم که عرش یا کرسی دربردارندۀ خدا و جای اوست و میگوییم او به این چیزها نیاز ندارد و عرش و کرسی به او نیازمندند.
آنگاه پرسشگر پرسید: پس بین اینکه دستهایتان را به آسمان بلند کنید یا پایین کنید چه فرق هست؟ ابوعبدالله ÷ گفت: این در مورد علم و احاطه و قدرت خداوند فرقی نمیکند، اما خداوند دوستان و بندگانش را فرمان داده است که دستهایشان را به هنگام دعا بهسوی آسمان به سمت عرش بلند کنند چون خداوند آسمان را معدن و سرچشمه روزی قرار داده است، پس آنچه در قرآن آمده ما آن را قبول داریم و آنچه در احادیث از پیامبر ص نقل شده را میپذیریم که فرمود: دستهایتان را بهسوی خدا بلند کنید، و این چیزی است که همه فرقههای امت بر آن اجماع دارند. پرسشگر پرسید: تو میگویی خداوند به آسمان دنیا پایین میآید؟ ابوعبدالله ÷ گفت: بله ما این را میگوییم چون احادیث و اخبار صحیحی در این مورد آمده است، پرسشگر گفت: پس وقتی خدا پایین بیاید آیا از عرش دور نشده است و دور شدن و جدا شدن صفتی پدید است، ابوعبدالله گفت که میآید، نزول و پایین آمدن او همانند پایین آمدن مخلوق نیست که حالتشان تغییر میکند و خسته میشوند و از جایی به جایی دیگر منتقل میشوند بلکه چنین چیزهایی و حدوث بر او طاری نمیشود پس پایین آمدن خدا مانند پایین آمدن مخلوق نیست که مخلوق وقتی از جایی دور میشود آن جا از او خالی میگردد، پس خداوند به آسمان دنیا پایین میآید بدون آن که خسته شود و حرکتی باشد و همان طور که او در آسمان هفتم بر عرش است همچنین او در آسمان دنیاست، او از عظمت خود پرده برمیدارد و خود را به دوستانش هر جا که بخواهد نشان میدهد و هر چه از قدرت خویش که بخواهد نشان میدهد و منظره او در دوری و نزدیکی یکی است[٢٥٤].
و کلینی در الکافی از محمدبن عیسی روایت میکند که گفت: به ابیالحسن علیبن محمد ÷ نوشتم که سرورم برای ما روایت شده که خداوند بر عرش است و هر شب در نیمه شب به آسمان دنیا پایین میآید، و رؤیت شده که شامگاه عرفه پایین میآید و سپس به جایش برمیگردد، و بعضی از موالی تو در این مورد میگویند: اگر بگوییم در جایی هست و در جایی نیست هوا با او برخورد میکند و هوا جسم رقیقی است که بر هر چیزی به اندازه آن شکل میگیرد، پس چگونه در مورد خدا چنین میتوان گفت؟ آنگاه او ÷ نوشت: این را خداوند میداند و او هر چیزی را به بهترین گونه مقدر کرده است و بدان که وقتی که خدا در آسمان دنیا باشد همان طور بر عرش است و همه چیز در برابر علم و قدرت و فرمانروایی و احاطه او برابر هستند[٢٥٥].
سید علی اکبر غفاری در توضیح این حدیث میگوید: (سخن امیرالمؤمنین ÷ که فرمود این را خدا میداند یعنی کیفیت نزول و پایین آمدن را خدا میداند و شما موظف به شناختن آن نیستید[٢٥٦].
این دلالت میکند که مذهب امام این بوده که تأویل نکنیم چنان که مذهب سلف همین است. آری مذهب اهل بیت در مورد صفات خدا این است که صفات را اثبات کنیم بدون آن که برای آن کیفیت و مثال و یا تأویل ذکر کنیم، ابوعبدالله گفت: ما این را قبول داریم چون روایات و احادیث صحیحی در مورد آن آمده است. چنان که پیشتر ذکر شد.
برمیگردیم به روایاتی که مطابق با روایت ابوهریره از طریق اهل بیت نقل شدهاند.
جابر جعفی میگوید از اباعبدالله ÷ شنیدم که میگفت: خداوند متعال وقتی که یک سوم از شب باقی میماند به آسمان دنیا پایین میآید و صدا میکند آیا توبهکنندهای هست که توبهاش را بپذیرم؟ آیا کسی هست که طلب آمرزش نماید تا او را بیامرزم؟ و آیا دعاکنندهای هست که مرا بخواند تا او را اجابت نمایم؟ و آیا تنگدستی هست که مرا صدا بزند تا تنگدستی او را رفع کنم؟ و آیا مظلومی هست که از من یاری بخواهد تا او را یاری کنم؟[٢٥٧].
و حدیث نزول که به تواتر روایت شده است را شیخ شیعه و محقق آنها محمدبن علی احسائی معروف به ابن ابیجمهور در کتابش «عوالی اللئالی» فصل هفتم، ١/١١٩ روایت ٤٤ ذکر کرده است:
«وقتی یک سوم شب باقی میماند خداوند به آسمان دنیا نزول میکند و پایین میآید، و در شامگاه عرفه بهسوی اهل عرفه پایین میآید و در شب نیمۀ شعبان پایین میآید».
و محدث شیعه محسن کاشانی میگوید: (اول اینکه دعایش را در اوقات با برکت همانند روز عرفه و ماه رمضان و روز جمعه و هنگام سحر بکند، خداوند میفرماید: ﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ يَسۡتَغۡفِرُونَ١٨﴾ [الذاريات: ١٨]. «و سحرگاهان طلب آمرزش مینمایند».
و در حدیث آمده است: (خداوند هر شب وقتی که یک سوم شب باقی میماند به آسمان دنیا پایین میآید و میگوید: چه کسی از من میخواهد و بهسوی من دست دعا دراز میکند تا دعایش را اجابت کنم، و چه کسی از من میخواهد تا به او ببخشم و چه کسی از من طلب آمرزش میکند تا او را بیامرزم)[٢٥٨].
و همچنین در جایی دیگر میگوید: (از پیامبر خدا ص پرسیدند که کدام قسمت شب بهتر است؟
فرمود: (نصف باقیمانده شب، و در روایات آمده که در آخر شب عرش تکان میخورد و بادهای بهشت وزیدن میگیرند و خداوند به آسمان دنیا پایین میآید)[٢٥٩].
و در حدیث دیگر آمده که: (خداوند تعالى در هر شب به آسمان دنیا مىآید و مىفرماید: و چه کسی از من طلب آمرزش میکند تا او را بیامرزم)[٢٦٠].
و زید نرسی در کتابش از عبدالله بن سنان روایت میکند که گفت: از اباعبدالله ÷ شنیدم که میگفت: خداوند در روز عرفه در اول زوال آفتاب سوار بر شتری میآید که اهل عرفات در میان رانهایش قرار میگیرند، و تا مغرب اینگونه میماند و خداوند دو فرشته را در دو سوی تنگهای که دیدهای قرار میدهد و آنها فریاد میزنند پروردگارا سلامتی بیاور، سلامتی بیاور، و آنگاه پروردگار به آسمان بالا میرود و میگوید: (آمین آمین رب العالمین، بنابراین هیچکس را بیهوش و افتاده نمیبینی)[٢٦١].
سلیمانبن خالد از ابیعبدالله روایت میکند که گفت از ابوعبدالله شنیدم که میگفت: اعمال هر پنجشنبه به پیامبر خدا ص عرضه میشوند و وقتی روز عرفه میشود خداوند متعال پایین میآید[٢٦٢].
از عطاء از ابى جعفر از پدرش و او از پدرانش و آنها از علی ÷ و علی از پیامبر ص روایت میکند که فرمود: (بعد از آن خداوند به جبرئیل وحی میکرد که پیش آدم و حوا برو و آنها را از جای پایههای خانهام دور کن چون من میخواهم با انبوهی از فرشتگانم به زمین خود پایین بیایم و پایههای خانهام را برای فرشتگان و انسانها بلند میکنم ... سپس میگوید جبرئیل پیش آنها آمد و آنها را از مروه پایین آورد و به آن دو خبر داد که خداوند به زمین پایین آمده است و آنگاه خدا پایههای بیتالحرام را با سنگی از کوه صفا و سنگی از مروه و سنگی از طور سینا و سنگی از جبل السلام بلند نمود...)[٢٦٣].
و جابر از ابوجعفر ÷ روایت میکند که او گفت: ﴿فِي ظُلَلٖ مِّنَ ٱلۡغَمَامِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ وَقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ﴾ [البقرة: ٢١٠]. یعنی «خداوند در هفت قبه نورانی پایین میآید و معلوم نیست که او وقتی در کوفه پایین میآید در کدام یک از این قبههاست»[٢٦٤].
و از جابربن یزید جعفی روایت است که گفت: ابوجعفر محمدبن علی باقر ÷ فرمود: ای جابر خداوند بود و هیچ چیزی غیر از او نبود و معلوم و مجهولی وجود نداشت، آنگاه اولین چیزی که خدا آفرید محمد ص بود و ما بودیم که ما اهل بیت و محمد ص از نور عظمت خدا آفریده شدیم - تا اینکه فرمود - سپس خداوند در سایههایی از ابر و ملائکه به زمین پایین آمد و نورهای ما اهل بیت به همراه او پایین آمدند و ما به صورت نورهایی در جلوی او صف کشیدیم و در زمین او را تسبیح گفتیم همان طور که او را در آسمانش به پاکی یاد کردیم[٢٦٥].
و در تفسیر البرهان، ٣/١٤٦ از یونس بن ظبیان روایت است که او از ابیعبدالله ÷ روایت میکند که گفت: وقتی شب جمعه میشود خداوند متعال به آسمان دنیا پایین میآید و وقتی صبح میشود خداوند بالای عرش است.
و سلیمان بن خالد از ابیعبدالله ÷ روایت میکند که گفت: اعمال هر پنجشنبه به پیامبر ص عرضه میشوند، وقتی روز عرفه میآید خداوند پایین میآید، چنان که میفرماید: ﴿وَقَدِمۡنَآ إِلَىٰ مَا عَمِلُواْ مِنۡ عَمَلٖ فَجَعَلۡنَٰهُ هَبَآءٗ مَّنثُورًا٢٣﴾ [الفرقان: ٢٣]. و ابیحمزه ثمالی از ابوجعفر روایت میکند که گفت: خداوند متعال در سایهای از ملائکه در وادی روحاء که در میان مکه و طائف قرار دارد پیش آدم آمد[٢٦٦].
و ابان از ابیعبدالله روایت میکند که گفت: روز جمعه حق و حرمتی دارد پس از کوتاهی ورزیدن در عبادت خدا و تقرب به خدا انجام اعمال صالح و ترک گناهان، بپرهیز. چون خداوند در روز جمعه نیکیها را چند برابر مینماید و بدیها را محو میکند و درجات را در این روز بالا میبرد، و فرمود: روز جمعه مثل شب آن است اگر توانستی که شب جمعه را با نماز و دعا زنده نگاهداری چنین کن، چون که پروردگارت اول شب جمعه به آسمان دنیا پایین میآید و در آن نیکیها را چند برابر مینماید و بدیها را محو میکند و خداوند گشایشگر بزرگوار است[٢٦٧].
محقق کتاب سید حسن خراسانی میگوید: (اینکه میگوید خداوند در اول شب جمعه پایین میآید احتمال دارد منظور از آن نزول و پایین آمدن فرشتگان رحمت باشد، و ممکن است منظور از آمدن خدا از عرش باشد).
و از عبدالکریم بن عمرو خثعمی روایت که گفت: از اباعبدالله ÷ شنیدم که میگفت: شیطان به خداوند گفت که تا روز قیامت به من مهلت بده اما خداوند نپذیرفت، و گفت: یوم الوقت المعلوم آخرین جملهای است که امیرالمؤمنین ÷ تکرار میکند - تا جای که میگوید و گویا من دارم به یاران امیرالمؤمنین ÷ نگاه میکنم که صد قدم به عقب برگشتهاند، و گویا دارم آنها را نگاه میکنم که پا به فرات گذاشتهاند و در این وقت است که خداوند در سایهای از ابر و ملائکه پایین میآید و کار انجام میپذیرد و پیامبر ص جلوی اوست و نیزهای از نور به دست دارد... [٢٦٨].
و معاویه بن عمار از ابیعبدالله ÷ روایت میکند که گفت: علیبن حسین ÷ فرمود: آیا نمیدانی که وقتی شامگاه عرفه میشود خداوند به همراه فرشتگانش به آسمان دنیا میآید، و میگوید: به بندگانم نگاه کنید که با موهای ژولیده و غبارآلود نزد من آمدهاند من پیامبری را نزد آنها فرستادم و آنها مرا به فریاد خوانده و از من خواستند[٢٦٩].
[٢٥٤]- التوحید صدوق، ص ٢٤٨، اما در نسخههای فعلی جمله اخیر، که به آسمان دنیا میآید؟ و ابوعبدالله گفت: ... وجود ندارد. و مجلسی در بحار، ٣/٣٣١ کتاب التوحید باب ١٤ آن را ذکر کرده است و نگاه کنید: کتاب علی فی القرآن والسنة، ٢/٦٨٧.
[٢٥٥]- الاصول، ١/١٢٦، کتاب التوحید باب الحرکة والانتقال، ح٤، المحاسن، ١/١٤٠.
[٢٥٦]- حاشیة الاصول من الکافی، ١/١٢٦.
[٢٥٧]- البحار، ٨٧/١٦٨ باب دعوة المنادی فی السحر.
[٢٥٨]- المحجة البیضاء، ٢/٢٨٥ کتاب الاذکار و الدعوات باب آداب الدعا و هی عشر.
[٢٥٩]- المحجة البیضاء، ٢/٣٧٣.
[٢٦٠]- المحجة البیضاء، ٥/١٥.
[٢٦١]- ریاض العلما، ٢/٤٠٤، میرزا عبدالله افندی اصفهانی از مشاهیر قرن دوازدهم.
[٢٦٢]- بصائر الدرجات، ص ٤٢٦ روایت ١٥، البرهان، ٢/١٥٨، البحار، ٢٣//٣٤٥، ح ٣٧.
[٢٦٣]- تفسیر عیاشی، ١/٣٧، ح٢١، البحار، ٥/٤٩-٥٠، البرهان، ١/٨٤-٨٥.
[٢٦٤]- البرهان، ١/٢٩، ح٢ و ح٥ و ح٦ و ح٧، و العیاشی، ١/١٠٣، ح٣٠١ و ٣٠٣و الصافی، ١/٨٣، اللئالی، ٥/٨٣، علی فی القرآن والسنة، ١/٨٥، البحار، ٢٥/١٩، الجدید فی القرآن، ١/٢٤٧، تفسیر القرآن الکریم،٥/٣٩٢، الحلیة، ١/١٦، مدینة المعاجز، ٢/٤١، الصحیفه، ١/١٦١، العیاشی، ١/٣٧، و ص ١٠٣، ح ٣٠١، و ح٣٠٣.
[٢٦٥]- صحیفه الابرار، میرزا محمدتقی، ١/١٦٠-١٦١.
[٢٦٦]- البرهان، ٢/٣٠٠، الصحیفه، ١/١٦٠-١٦١.
[٢٦٧]- فروع الکافی، ٣/٤١٦،ح ٦ باب فضل یوم الجمعة ولیلته، التهذیب، ٣/٣ باب العمل فی لیلة الجمعة ویومها، اللئالی، ٣/٤٠.
[٢٦٨]- تفسیر البرهان، ٢/٣٤٣-١/٢٠٩، الشموس الطالعة، ص ٤١٠.
[٢٦٩]- المستدرک، ١٠/٤٧، ح ١، ابواب الوقوف بالمشعر، والمحاسن، ص ٦٥.