سیلی زدن جبرئیل به براق !!
پیش از آن که این فصل را به پایان برسانم سؤالی را مطرح میکنم و آن اینکه داستان سیلی زدن موسی به ملک الموت را دانستیم و بیان شد که موسی بیشتر از همه پیامبران دیگر از مرگ بیزار بود، اما نمیدانیم که حکمت زدن براق چیست، و اینک روایات شیعه را در این مورد ذکر میکنیم، هشام بن سالم از ابیعبدالله ÷ روایت میکند که گفت: جبرئیل و مکائیل و اسرافیل با براق نزد پیامبر ص آمدند، یکی لگام را گرفت و یکی رکاب آن را و دیگری لباسش را روی آن قرار داد، آنگاه براق تکان خورد و پرید آن وقت جبرئیل سیلی به براق زد و به آن گفت ای براق آرام باش پیش از این هیچ پیامبری بر تو سوار نشده و بعد از این هم پیامبری بر تو سوار نخواهد شد میگوید آن وقت براق او را به بالا برد و جبرئیل همراهش بود و آیات را به پیامبر نشان میداد ... [٢٩٤].
و از عبدالرحمن بن غنم روایت است که گفت جبرئیل ابتدا با حیوانی کوچکتر از قاطر و بزرگتر از خر که پاهایش از دستهایش درازتر بود و هر قدمی را که میگذاشت قدمی دیگری را در جایی که نهایت دید بود میگذاشت نزد پیامبر ص آمد وقتی پیامبر ص خواست بر آن سوار شود نگذاشت آنگاه جبرئیل گفت او محمد ص است آن وقت حیوان به زمین خوابید و پیامبر ص سوار شد ...[٢٩٥].
نمیدانیم که بعد از آن پیامبر ص چند بار از براق پایین افتاد، از خداوند سلامت عقل و فهم و دوری از جهل و نادانی را طلب میکنم!! شاید عبدالحسین به آنچه ائمه اهل بیت روایت کردهاند قانع شود گرچه او از آنچه ابوهریره روایت کرده خوشش نمیآید.
[٢٩٤]- البرهان، ٢/٣٩٠-٤٠٠، البحار، ١٨/٣١٩.
[٢٩٥]- البرهان، ٢/٣٩٧ و ٢/٤٠٣.