اعتراض عبدالحسین به حدیث فراموش کردن پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
در ص ٩٢ عبدالحسین این حدیث را که پیامبر ص دو رکعت نماز را فراموش کرد، ذکر کرده است، ابوهریره روایت میکند که پیامبر ص بیشتر گمانم این است که نماز عصر بود که پیامبر ص با ما خواند، او دو رکعت خواند و سلام گفت سپس بهسوی چوبی که در قسمت جلوی مسجد بود رفت و دستش را بر آن گذاشت، ابوبکر و عمر هم آن جا بودند اما ترسیدند که در این مورد با او سخن بگویند، و مردم شتابان بیرون آمدند و گفتند: آیا نماز کم شده است؟ مردی که پیامبر ص او را ذوالیدین صدا میزد گفت: ای پیامبر خدا ص آیا فراموش کردی یا نماز کم شده است؟ فرمود: نه من فراموش کردم و نه نماز کم شده است! گفت: نه فراموش کردی! آنگاه پیامبر ص دو رکعت دیگر خواند و سپس سلام داد و الله اکبر گفت و آنگاه سجده نمود ... حدیث)[٣١٤].
عبدالحسین بعد از ایراد این حدیث شروع به تردیدافکنی در آن مینماید و میگوید: (اولا! اگر کسی کمی حواس و فکرش به نمازش باشد چنین سهو و اشتباه فاحشی از او سرنمیزند، و این چیز از کسانی سرمیزند که از نماز خود غافلاند، و هرگز پیامبران وضعیتی چون غافلان ندارند. و از آنچه جاهلان میگویند پاکاند، و به ویژه سرور و خاتم و افضلترین آنان محمد ص از چنین چیزی پاک و به دور است و هیچ سراغ نداریم که از هیچ کسی چنین سهوی سرزده باشد مگر کسی که اینگونه میگوید:
أصلِي فمـا أدري إذا ما ذكرتـها
أئثنتین صلیت الضُّحى أم ثمـانیاً؟
نماز میخوانم و نمیدانم که آیا نماز چاشت را دو رکعت خواندهام یا هشت رکعت؟
(و اگر من اینگونه در نماز فراموش میکردم سراپا خجالت و شرمندگی مرا فرامیگرفت و مقتدیان مرا حقیر میشمردند، بنابراین هرگز جایز نیست که گفته شود پیامبران خدا در نماز اینگونه اشتباه میکردهاند ...).
میگویم (مؤلف) اولا! قرآن در مواضع متعددی اشاره نموده که پیامبران فراموش میکنند: ﴿سَنُقۡرِئُكَ فَلَا تَنسَىٰٓ٦﴾ [الأعلى: ٦] «بر تو خواهیم خواند و تو دیگر فراموش نخواهی کرد».
و میفرماید: ﴿وَإِذَا رَأَيۡتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦۚ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّكۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ٦٨﴾ [الأنعام: ٦٨]. «هر گاه دیدی کسانی به تمسخر و طعن در آیات ما میپردازند، از آنان روی بگردان تا آنگاه که به سخن دیگری میپردازند اگر شیطان از یاد تو برد پس از به خاطر آوردن با قوم ستمکاران منشین».
﴿وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾ [الكهف: ٢٤] «و هر گاه فراموش کردی پروردگارت را به خاطر بیاور».
و در آیههای ٦٠ تا ٦٣ به فراموشی موسی و همراهش اشاره نموده است: ﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَىٰهُ لَآ أَبۡرَحُ حَتَّىٰٓ أَبۡلُغَ مَجۡمَعَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ أَوۡ أَمۡضِيَ حُقُبٗا٦٠ فَلَمَّا بَلَغَا مَجۡمَعَ بَيۡنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ سَرَبٗا٦١ فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَىٰهُ ءَاتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدۡ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَٰذَا نَصَبٗا٦٢ قَالَ أَرَءَيۡتَ إِذۡ أَوَيۡنَآ إِلَى ٱلصَّخۡرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ ٱلۡحُوتَ وَمَآ أَنسَىٰنِيهُ إِلَّا ٱلشَّيۡطَٰنُ أَنۡ أَذۡكُرَهُۥۚ وَٱتَّخَذَ سَبِيلَهُۥ فِي ٱلۡبَحۡرِ عَجَبٗا٦٣﴾ [الكهف: ٦٠-٦٣].
دوم اینکه این حدیث را علاوه بر ابوهریره ابن مسعود و عمران و دیگران روایت کردهاند[٣١٥].
و اما اینکه عبدالحسین فراموش کردن پیامبر ص را انکار میکند، این مذهب اهل غلو و افراطیهاست و ثابت خواهیم کرد که امام اینها که به عصمت او معتقدند سهو پیامبر ص را میپذیرد از ابیصلت هروی روایت است که گفت: به امام رضا ÷ گفتم در کوفه گروهی هستند که ادعا میکنند که پیامبر ص در نماز فراموش نکرده است، آنگاه امام رضا ÷ فرمود: (دروغ گفتهاند که لعنت خدا بر آنها باد، تنها کسی که فراموش نمیکند خداوند است)[٣١٦].
و شیخ شیعیان صدوق میگوید: (فراموش کردن پیامبر ص همانند فراموش کردن ما نیست، چون خداوند فراموشی را برای او پیش میآورد تا مردم بدانند که او یک انسان است و او را به جای خدا عبادت نکنند، اما فراموش کردن ما از سوی شیطان است ...)[٣١٧].
در حقیقت شیعه در مورد سهو پیامبر ص عقاید مختلفی دارند، در ابتدا در عصر قمی که ملقب به صدوق است، او و استادش محمدبن حسن بن ولید و جمهور شیعه بر این عقیده بودند که اولین درجه غلو و افراط نفی سهو و فراموشی از پیامبر ص است، از این رو آنان کسانی را که سهو و فراموشی را از پیامبر ص نفی میکردند از شیعههای غلو کار و افراطی میشمردند!!.
و فکر میکنم عبدالحسین و پیروانش از شیعههای افراطی و غلو کار هستند.
و قمی کسانی را که سهو و فراموشی را از ائمه نفی میکنند از مفوضه قرار داده و آنها را لعنت کرده است و آنها از دیدگاه او شیعه نیستند[٣١٨].
و شیخ شیعه ابن بابویه ملقب به صدوق در کتاب «من لایحضره الفقیه، ١/٢٣٤» میگوید: (غلو کاران و مفوضه که لعنت خدا بر آنها باد سهو و فراموشی پیامبر ص را نمیپذیرند).
و میگوید که استادش ابن الولید گفته است: (اولین پله در غلو نفی سهو از پیامبر ص است و اگر رد کردن روایاتی که در اثبات سهو پیامبر ص آمدهاند درست باشد رد کردن همه روایتها هم درست است که با رد کردن همه روایتها دین و شریعت باطل میگردند، و من میگویم کتابی مستقل در اثبات سهو پیامبر ص و پاسخ دادن به منکران تألیف خواهم کرد و اجر و ثواب آن را از خداوند خواهانم).
میگویم (مؤلف) اما بعد از آن اوضاع تغییر یافت و نفی سهو از ائمه نه از پیامبر ص از ضروریات مذهب شیعه گردید!!!.
و شیخ شیعه مامقانی در کتابش تنقیح المقال، ٣/٢٤٠ میگوید: (نفی سهو از ائمه از ضروریات مذهب شیعه گردیده است)[٣١٩].
و خودشان در مجموعههای حدیث خود روایاتی ذکر کردهاند که سهو و فراموشی را از ائمهاشان نفی میکند. اما اگر احادیث و روایاتشان مورد بررسی قرار گیرد مشاهده میشود که مجموعه بزرگی از روایات آنها با ادعای آنان که ائمه فراموش نمیکنند متناقض و متضاد است، از این رو مجلسی از وجود روایات زیادی که با ادعای نفی سهو از ائمه تضاد دارد حیران شده است و بنابراین اعتراف میکند. و در بحار الانوار، ٢٥/٣٥١ میگوید: (این مسئله خیلی مشکل است چون روایات و نشانههای زیادی دال بر این است که ائمه فراموش میکردهاند و اصحاب ما به جز افراد اندکی همه این روایتها را پذیرفتهاند).
سوم اینکه: حدیث فراموش کردن پیامبر ص را تنها ابوهریره روایت نکرده است بلکه بزرگان و سادات علمای اهل بیت ش این حدیث را روایت کردهاند، و علمای شیعه در مراجع خود این روایات را ذکر کردهاند. در بحار الانوار، ١٧/١٠١ از علی ÷ روایت شده است که گفت: پیامبر ص نماز ظهر را با ما خوانده و پنج رکعت خواند و سپس نماز را تمام کرد، آنگاه یکی از مردم به او گفت: ای پیامبر خدا آیا به نماز اضافه شده است؟ فرمود: چطور؟ آن مرد گفت: شما پنج رکعت خواندی، علی میگوید: آنگاه پیامبر ص رو به قبله نشست و تکبیر گفت و سپس دوباره سجده کرد بدون آن که قرائت بخواند یا رکوع کرده باشد آنگاه سلام گفت: و میگفت این دو سجده جبران میکنند.
و از امام باقر ÷ روایت است که گفت: پیامبر ص نماز خواند و قرائت را جهری و با آواز بلند خواند وقتی نماز را تمام کرد به یارانش گفت: آیا چیزی از قرآن را انداختم؟ میگوید: مردم سکوت اختیار کردند، آنگاه پیامبر ص فرمود: آیا ابی بن کعب در میان شما هست؟ گفتند: بله، فرمود: آیا چیزی از قرآن را انداختم؟ ابی گفت: بله ای پیامبر خدا این طور بود ... [٣٢٠].
و در الوسائل، ٥/٣٠٧ از حارث بن مغیره نضری روایت است که گفت: به ابیعبدالله ÷ گفتم: ما نماز مغرب را خواندیم، امام فراموش کرد و در رکعت دوم سلام گفت، آنگاه نماز را دوباره خواندیم، فرمود: چرا دوباره نماز خواندید، آیا مگر پیامبر ص در دو رکعت سلام نگفت آنگاه (وقتی متوجه شد) دو رکعت دیگر خواند و نماز را تکمیل کرد؟
پس چرا عبدالحسین میگوید: (... اگر من چنین اشتباهی میکردم سراپا شرم و خجالت مرا فرامیگرفت و مقتدیان مرا و عبادتم را تحقیر میکردند، و چنین چیزی هرگز در مورد پیامبران درست نیست...).
عبدالحسین در مورد آنچه ائمه او روایت کردهاند که پیامبر ص فراموش کرده است چه میگوید؟!!
و آیا او ائمه خود را همانند ابوهریره س متهم میکند؟!!.
[٣١٤]- امام بخاری آن را در کتاب جمعه و نماز و ادب و اخبار آحاد و اذان، و امام مسلم آن را در کتاب مساجد ومواضع الصلاة واصحاب سنن نیز آن را روایت کردهاند.
[٣١٥]- بخاری، کتاب الایمان و النذور، مسلم، کتاب المساجد.
[٣١٦]- مسند الرضا، ٢/٥١٤.
[٣١٧]- من لایحضره الفقیه، ١/٢٣٤.
[٣١٨]- ن ک شرح عقاید صدوق، ص ١٦٠ و من لایحضره الفقیه، ١/٢٣٤.
[٣١٩]- ن ک عقائد الامامیه، ص ٩١.
[٣٢٠]- المحاسن، ص ٢٣٦، البحار، ١٧/١٠٥، تاریخ نبینا و ٨٤/٢٤٢، کتاب الصلوة باب وصف الصلاة.