اعتراض ابوریه به حدیث «سرگین و استخوان خوراک جنهاست»
در ص ٢٤٧-٢٤٨ ابوریه میگوید: (بخاری از ابوهریره روایت میکند که او با پیامبر ص همراه بود و آب وضوی پیامبر ص را میبرد در این وقت پیامبر ص فرمود؟ این کیست؟ گفت: من ابوهریره هستم فرمود سنگهایی بیاور که با آن استنجاء میکنم و استخوان و سرگین نیاور آنگاه سنگهایی در گوشه لباسم کردم و کنار او گذاشتم. سپس دور شدم تا آن که او قضای حاجت نمود آنگاه به همراه او راه افتادم و گفتم: سرگین و استخوان چه اشکال دارند؟ گفت آنها خوراک جنها هستند و هیئتهای جنهای نصیبین پیش من آمدند و از من توشه خواستند، پیش خدا برایشان دعا کردم که وقتی از کنار هر سرگین و استخوانی میگذرند بر آن خوراکی بیابند)!.
سپس ابوریه میگوید: (قبل از نگاه کردن به معانی این حدیث به کلمات آن نگاه کنید)!.
میگویم (مؤلف) این حدیث را ائمه کسانی که از کتاب تو استقبال کردند روایت کردهاند!.
لیث از ابوعبدالله ÷ روایت میکند که او را در مورد استنجاء گرفتن با استخوان یا سرگین شتر و چوب پرسیدم، گفت: استخوان و سرگین خوراک جنها میباشند و از پیامبر ص وقتی در این مورد پرسیدند فرمود اینها را برای این کار درست نیستند[٤٥٩].
و در کتاب الفقیه آمده است: (استنجاء با سرگین حیوانات و استخوان درست نیست چون هیئت جنها نزد پیامبر ص آمدند و گفتند ای پیامبر خدا به ما کالایی بده آنگاه ایشان به آنها سرگین حیوانات و استخوان را داد پس درست نیست که با این دو چیز استنجاء انجام گیرد)[٤٦٠].
[٤٥٩]- بحار، ٦٣/٨٢ و ٢٨٨ و ٣٣٢، الوسائل، ١/٢٥٢ باب کراهیة الاستنجاء بالعظم والروث.
[٤٦٠]- بحار، ٦٣/٧٢-٧٣، الفقیه، ١/٢٠، الوسائل، ١/٢٥٢، المستدرک، ١/٢٧٩-٢٨٠.