اعتراض ابوریه به حدیث «خورشید بعد از غروب به کجا میرود»
در ص ٢٣ ابوریه این حدیث را ذکر کرده و با تمسخر به حدیث نبوی میگوید: (سند آن خوب است، اما از آنجا که با علم و مشاهده مخالف است کودکان را هم به خنده درمیآورد، چون حدیث این را میگوید که خورشید وقتی غروب میکند به روی عرش بالا میرود و زیر عرش سجده میکند سپس از پروردگارش برای طلوع در روز دوم اجازه میگیرد اما به آن اجازه داده نمیشود و همچنان اجازه میخواهد تا اینکه به آن اجازه داده میشود آنگاه هفتاد هزار فرشته آن را از مغرب بهسوی مشرق میکشانند تا در روز دوم بر مردم طلوع کند! ... و برای علما روشن شده که ابوهریره این حدیث را از کعب الاحبار یهودی فراگرفته است. و این حدیث با نص قرآن کریم مخالف است ...).
میگویم (مؤلف) ای افتراءکننده، تکذیب و توهین تو منحصر به ابوهریره نیست، بلکه تو به قرآن طعنه زدهای و قرآن را تکذیب کردهای چون قرآن میگوید مخلوقات سجده میکنند چنان که در این آیه آمده است: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسۡجُدُۤ لَهُۥۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ وَٱلنُّجُومُ وَٱلۡجِبَالُ وَٱلشَّجَرُ وَٱلدَّوَآبُّ وَكَثِيرٞ مِّنَ ٱلنَّاسِ﴾ [الحج: ١٨] «آیا ندیدى که تمام کسانى که در آسمانها و کسانى که در زمینند براى خدا سجده مىکنند؟! و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان، و بسیارى از مردم»!.
اینگونه خداوند در کتابش اثبات نموده که خورشید و ماه و ستارهها و دیگر مخلوقات برای خدا سجده میبرند، اما ما کیفیت سجده بردن آنها و چگونگی تسبیح گفتن آنها را نمیدانیم، و تنها چیزی که بدان موظف هستیم این است که به آنچه خداوند در کتابش از آن خبر داده ایمان داشته باشیم، و انکار کردن آنچه خدا در قرآن گفته نشانه کفر و گمراهی است.
و ابوریه با انکار سجده بردن خورشید و غیره کفر ورزیده است.
پس درس عبرت بگیرید ای خردمندان!! و ای ابوریه اگر تو و استادت و پیروانتان به آنچه ابوهریره روایت کرده است اعتقاد نداری، ما آنچه اهل بیت از طریق جد خود روایت کردهاند را بیان میکنیم.
امام صادق از پدرش باقر و او از پدرش زینالعابدین و او از حسین و او از پدرش امیرالمؤمنین و او از پیامبر خدا ص روایت کرده است، اصبغ بن نباته میگوید: امیرالمؤمنین ÷ گفت: خورشید سیصد و شصت برج دارد، هر برجی از برجهای آن به اندازه جزیره عربی هستند، و هر روز در یکی از این برجها پایین میآید و وقتی پنهان میشود به زیر عرش میرسد و تا فردا آن جا به سجده میافتد و سپس به محل طلوع خود برمیگردد در حالی که دو فرشته همراه خورشید هستند و فریاد میزنند، و صورت خورشید بهسوی اهل آسمان است و پشت سر آن بهسوی اهل زمین است و اگر صورت آن بهسوی اهل زمین میبود زمین و همه کسانی که روی آن هستند از شدت گرمای خورشید میسوختند، و معنی سجده آن چیزی است که خداوند فرموده است: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسۡجُدُۤ لَهُۥۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ وَٱلنُّجُومُ وَٱلۡجِبَالُ وَٱلشَّجَرُ وَٱلدَّوَآبُّ وَكَثِيرٞ مِّنَ ٱلنَّاسِ﴾ [الحج: ١٨][٤٣٨] و در اختصاص از ابیصباح کنانی روایت شده که گفت: ابوعبدالله ÷ را در مورد این آیه پرسیدم که: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسۡجُدُۤ لَهُۥۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ وَٱلنُّجُومُ وَٱلۡجِبَالُ وَٱلشَّجَرُ وَٱلدَّوَآبُّ وَكَثِيرٞ مِّنَ ٱلنَّاسِ﴾. فرمود: خورشید در هر شبانه روز چهار بار سجده میکند، وقتی به طول آسمان میرسد قبل از طلوع صبح سجده میکند، گفتم بله فدایت شوم گفت: آن صبح کاذب است چون خورشید سجده میکند در حالی که در یک گوشه زمین است و وقتی از سجدهاش بلند میشود صبح طلوع میکند و وقت نماز میآید. و اما سجده دوم آن وقتی است که در وسط آسمان قرار میگیرد و آتش بلند میشود و قبل از زوال میایستد پس وقتی خورشید برابر عرش قرار میگیرد میایستد و سجده میکند وقتی سر از سجده بلند میکند از وسط آسمان دور میشود و وقت نماز ظهر فرامیرسد. و اما سجده سوم زمانی است که از افق پنهان میشود و به سجده میافتد و وقتی سرش را بلند میکند شب تمام میشود، همان طور که وقتی از وسط آسمان میگذرد وقت زوال روز فرامیرسد[٤٣٩].
خواننده محترم به ابوریه که شرالبریه است نگاه کنید که چگونه دروغ میگوید و فریب میدهد و این حدیث را که با قرآن و سنت نبوی هماهنگ است انکار و رد میکند.
و چگونه روایت ابوهریره با قرآن مخالف است و حال آن که ائمه از این آیه برای اثبات سجده خورشید استدلال کردهاند؟!!
آیا ائمه این حدیث را از کعب الاحبار یهودی فراگرفتهاند؟!
به حق که دشمنی شیعه با ابوهریره دل و دیدهاشان را کور کرده است و نمیبینند.
[٤٣٨]- ن ک روضة الکافی، ص ١٣٨، منهاج البراعة فی شرح نهجالبلاغة، ١/٤١٤، البرهان، ٢/١٧٧-١٧٨ و ٣/٨٠، تفسیر نورالثقلین، ٢/٢٩٣-٢٩٤ و ٣/٣٠٦ و ٤٧٥، البحار، ٥٨/١٤١-١٤٦، ٢٠٩-٢١٠.
[٤٣٩]- الاختصاص، مفید، ص ٢١٣-٢١٤، الانوار النعمانیه، ١/١٨١.