اعتراض عبدالحسین به حدیث فرار سنگ با لباسهای موسی علیه السلام
در ص ٧٩ عبدالحسین حدیث فرار سنگ به همراه لباسهای موسی و دویدن موسی به دنبال آن و دیدن بنیاسرائیل موسی را در حالی که لخت بود را ذکر کرده است، بخاری و مسلم در صحیحین روایت کردهاند که ابوهریره از پیامبر ص روایت میکند که فرمود: بنیاسرائیل لخت و عریان غسل میکردند و به شرمگاه یکدیگر نگاه میکردند، و موسی تنها غسل میکرد، آنها گفتند موسی چون فتق بیضه (شکاف بیضه) دارد به خاطر این با ما غسل نمیکند، میگوید: آنگاه یکدفعه موسی رفت که استحمام کند، لباسهایش را روی سنگی گذاشت آنگاه سنگ همراه با لباس موسی فرار کرد! موسی به دنبال سنگ میدوید و میگفت: ای سنگ لباسهایم! لباسهایم ای سنگ! تا آن که بنیاسرائیل به شرمگاه موسی نگاه کردند و گفتند: سوگند به خدا که موسی عیبی ندارد آنگاه سنگ ایستاد و موسی شروع به زدن سنگ کرد، سوگند به خدا که شش یا هفت زخم و اثر بر آن سنگ هست[٢٩٦].
بعد از ذکر این حدیث عبدالحسین مثل عادت همیشگی خود به این سو و آن سو میرود و در مورد این حدیث تردیدافکنی میکند و میگوید: (... میبینی که آنچه این حدیث میگوید از نظر عقلی محال و ناممکن است، زیرا درست نیست که شرمگاه موسی را همه مردم ببینند چون این چیز از مقام و جایگاه او میکاهد، بخصوص وقتی مردم ببینند که او لخت به دنبال سنگی که نمیبیند و نمیشنود بدود و بگوید ای سنگ لباسهایم ... سپس در حالی که لخت است در کنار آن بایستد و آن را چون دیوانهای بزند و لخت باشد و مردم او را تماشا کنند ...!
و اینکه بنیاسرائیل گمان میبردهاند که موسی فتق بیضه دارد را کسی جز ابوهریره روایت نکرده است ...).
میگویم (مؤلف) یا خداوند بینش عبدالحسین را کور کرده است! و یا اینکه او قصداً دروغ میگوید و فریب میدهد، عبدالحسین ادعا میکند که هیچکس غیر از ابوهریره این حدیث را روایت نکرده است در حالیکه امام و وصی ششم عبدالحسین آن را روایت کرده است و همچنین مفسران شیعه این حدیث را در تفسیرهایشان ذکر کردهاند. در تفسیر قمی ابیبصیر از ابیعبدالله ÷ روایت میکند که بنیاسرائیل میگفتند آنچه مردان دارند موسی ندارد، و موسی هر وقت میخواست غسل کند به جایی میرفت که هیچ کسی او را نمیدید روزی در کنار رودخانه غسل میکرد و لباسهایش را روی صخره سنگی گذاشته بود، خداوند به صخره دستور داد و صخره از موسی دور شد و بنیاسرائیل به موسی نگاه کردند و دانستند که او آن طور که آنها میگویند نیست، و خداوند میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ ءَاذَوۡاْ مُوسَىٰ فَبَرَّأَهُ ٱللَّهُ مِمَّا قَالُواْۚ وَكَانَ عِندَ ٱللَّهِ وَجِيهٗا٦٩﴾ [الأحزاب: ٦٩][٢٩٧] «اى کسانى که ایمان آوردهاید! همانند کسانى نباشید که موسى را آزار دادند؛ و خداوند او را از آنچه در حق او مىگفتند مبرا ساخت؛ و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود».
و مفسر شیعه طبرسی در مجمع البیان این حدیث را از ابوهریره روایت کرده است: که موسی ÷ با حیا بود و تنها غسل میکرد، بنیاسرائیل گفتند که او یا در پوست خود عیبی دارد و یا اینکه فتق بیضه دارد که خودش را از ما پنهان میکند، باری موسی رفت که غسل کند لباسهایش را بیرون آورد و روی سنگی گذاشت، آنگاه سنگ لباسهای او را با خود برد، موسی به دنبال آن رفت و بنیاسرائیل او را لخت دیدند و دانستند که او به بهترین وجه آفریده شده است و خداوند او را از آنچه آنها میگفتند تبرئه کرد[٢٩٨].
عالم بزرگ شیعه نعمتالله الجزائری در قصص، ص ٢٥٠ میگوید: (گروهی از اهل حدیث گفتهاند که وقتی حدیث صحیح است نباید آن را بعید و عجیب دانست، و آنها وقتی موسی را در آن حالت دیدند موسی نمیخواست که او را در آن وضعیت ببینند و نمیدانست که کسی به او نگاه میکند یا نه، و عریان رفتن او به دنبال لباسهایش برای تبرئه شدن از اتهامی که به او میزدند چیز بدی نیست).
پس عبدالحسین چه میگوید؟! آیا عبدالحسین میپسندد که ائمه اهل بیت که خود راویان این حدیث بودهاند را همانند ابوهریرة متهم کند؟!.
[٢٩٦]- بخاری و مسلم.
[٢٩٧]- تفسیر قمی، ٢/١٧٩ و الصافی، ٤/٢٠٤-٢٠٥-، و کنز الدقائق، ٨/٢٣٠-٢٣١، بیان السعادة ٣/٢٥٧، الجوهر الثمین ٥/١٦٥، نور الثقلین ٤/٣٠٨، قصص الأنبیاء ص ٢٤٩-٢٥٠، البرهان ٣/٣٢٩، المیزان ١٦/٣٥٣، الکاشف ٦/٢٤٣، جوامع الجامع ٢/٣٣٩، منهج الصدقین ٤/٣٢١، فتح الله کاشانى.
[٢٩٨]- تفسیر مجمع البیان، طبرسی، ٨/٣٧٢.