دلیل و برهان در تبرئه ابوهریره از بهتان

فهرست کتاب

اعتراض ابوریه به حدیث «همواره بنده‌ام با خواندن نوافل به من نزدیک می‌شود...»

اعتراض ابوریه به حدیث «همواره بنده‌ام با خواندن نوافل به من نزدیک می‌شود...»

در ص ٢٤ ابوریه می‌گوید: (در کتاب‌هایشان بدون هیچ مناسبتی حدیثی را که بخاری از ابوهریره روایت کرده جای داده‌اند و چون بخاری آن را روایت کرده آن را صحیح می‌شمارند، حدیث این طور است: «هر کس با دوستی از دوستانم دشمنی کند با او اعلام جنگ می‌کنم، و بنده‌ام همواره با نوافل به من نزدیک می‌شود تا اینکه او را دوست می‌دارم، وقتی او را دوست بدارم گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود، و چشم او می‌شوم که با آن می‌بیند، و دست او می‌شوم که با آن می‌گیرد. و پایش می‌شوم که با آن راه می‌رود، و اگر از من بخواهد به او می‌دهم و اگر به من پناه ببرد او را پناه می‌دهم».

بعد از ذکر این حدیث ادعا می‌کند: «ابونعیم در الحلیه می‌گوید که این حدیث از وهب بن منبه یهودی نقل شده است، و راوی حدیث ابوهریره شاگرد کاهنان یهودی بود که از آنها می‌آموخت و بین مردم پخش می‌کرد و می‌گفت پیامبر  ص گفته است».

می‌گویم (مؤلف) این حدیث را تنها ابوهریره روایت نکرده است بلکه دیگر کسانی از اصحاب همچون عایشه و علی و ابوامامه و ابن عباس و انس و حذیفه و معاذ بن جبل و غیر آن را روایت کرده‌اند.

دوم اینکه اگر تو معتقد هستی که ابوهریره دروغ می‌گوید ما این روایت را از طریق اهل بیت برایت می‌آوریم.

حمادبن بشیر می‌گوید از ابوعبدالله  ÷ شنیدم که می‌گفت: پیامبر خدا  ص فرمود: خداوند می‌فرماید: هر‌کس به دوستی از دوستانم توهین کند او برای جنگ با من سنگر گرفته است، و بهترین چیزی که بنده‌ام با آن خودش را به من نزدیک می‌کند اموری است که آن را بر او فرض گردانده‌ام و بنده‌ام با نوافل به من تقرب می‌جوید تا اینکه او را دوست می‌دارم و وقتی او را دوست بدارم گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود و چشم او می‌شوم که با آن می‌بیند و زبانش می‌شوم که با آن حرف می‌زند و دستش می‌شوم که با آن می‌گیرد و اگر از من بخواهد دعایش را اجابت می‌کنم و اگر از من چیزی بخواهد به او می‌دهم[٤٤٠].

ابان بن تغلب از ابوجعفر  ÷ که می‌گفت: وقتى پیامبر خدا  ص به اسرا رفت فرمود: خداوندا حال مؤمنان نزدت چگونه است؟ فرمود: هر‌کس به دوستی از دوستانم توهین کند او برای جنگ با من سنگر گرفته است، و بهترین چیزی که بنده‌ام با آن خودش را به من نزدیک می‌کند اموری است که آن را بر او فرض گردانده‌ام و بنده‌ام با نوافل به من تقرب می‌جوید تا اینکه او را دوست می‌دارم و وقتی او را دوست بدارم گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود و چشم او می‌شوم که با آن می‌بیند و زبانش می‌شوم که با آن حرف می‌زند و دستش می‌شوم که با آن می‌گیرد و اگر از من بخواهد دعایش را اجابت می‌کنم و اگر از من چیزی بخواهد به او می‌دهم[٤٤١].

و خمینی بر صحت این حدیث در کتابش «زبده الاربعین حدثیا»، ص ٢٤٦ تأکید کرده است: «از ابوجعفر  ÷ روایت است و او از پیامبر  ص روایت می‌کند که ...».

آیا ابوریه اهل بیت را هم مانند ابوهریره متهم می‌کند؟!!

و در ص ٥٤ ابوریه تحت عنوان «آزمندی ابوهریره» می‌گوید: (شخصیت ابوهریره ابعاد زیادی دارد از جمله ابعاد شخصیتی او آزمندی شدید اوست به خاطر این دم درها گدایی می‌کرد و این حرص و آزمندی تأثیر بزرگی در زندگی او داشت و در تمام عمر او اینگونه بود ...).

و در ص ٥٥ تحت عنوان «شیخ المضیرة» می‌گوید: (ابوهریره ملقب به شیخ المضیرة بود، مضیرة نوعی خوراک از خوراک‌های معروف و لذیذ معاویه بود. و این خوراک توجه شاعران و نویسندگان را بیش از دیگر غذاها به خود جلب کرده بود و در مورد آن لطیفه‌گویی می‌کردند و از قرن‌ها به آن چشم دوخته بودند. و در این مورد چیزهای زیادی گفته‌اند ... و او همواره حلوا و فالوده می‌خورد و می‌گفت اینها ماده فرزند هستند و مضیره را خیلی دوست می‌داشت و با معاویه آن را میل می‌کرد ...).

می‌گویم(مؤلف) ائمه و محدثین تأکید کرده‌اند که برای قبول و اعتماد به روایات نمی‌توان بر کتاب‌های ادبی و تاریخی اعتماد کرد چون در این کتاب‌ها چیزهای باطل زیادی هست، و حدیث فقط از کتاب‌های ائمه ثقه که در شناخت حدیث صحیح و ضعیف و مقبول و مردود به آنها مراجعه می‌شود گرفته می‌شود.

و چنین حکایاتی که از نظر نقلی صحت ندارند و عقل آن را قبول نمی‌کند در کتاب‌های ادبی زیاد آمده که هدف از آن وقت‌کشی و سرگرمی است، و بهتر بود که در یک بحث علمی چنین چیزی ذکر نمی‌شد، اما اینکه در کتابی که در مورد تاریخ سنت است ذکر شود و برای انتقاد یکی از بزرگان اهل علم و یاران پیامبر ص که پیامبر  ص و مسلمانان صدر اول اسلام او را تأیید کرده‌اند از آن استناد شود به حق چیزی است که ما در اسلوب بحث در حال و در گذشته چنین چیزی سراغ نداریم[٤٤٢].

می‌گویم (مؤلف) تهمت زدن ابوریه به ابوهریره (که او ... شکمو و پرخور بوده است و ادعا می‌کرد که طبیب است)، این مختص ابوهریره نیست بلکه مصیبت بزرگتر این است که اهل بیت همه به این امر اختصاص داشته‌اند و آنها کتابی تألیف کرده‌اند که طب الائمه نامیده شده است، و روایاتی در این مورد ذکر خواهیم کرد، ولی قبل از آن یادآوری می‌کنم که «مضیرة» مختص ابوهریره نبوده است. و اینک به صورت فشرده و مختصر احادیثی از اهل بیت که از جد خود نقل کرده‌اند به خواننده محترم عرضه می‌گردد.

در مستدرک الوسائل، ١٧/٤١ از عبدالله‌ بن سنان روایت است و او از ابوعبدالله ÷ روایت می‌کند که گفت: پیامبری از پیامبران به خداوند از ضعف و ناتوانی شکایت کرد به او گفته شد: گوشت را با شیر بپز چون شیر و گوشت جسم و تن را محکم می‌کنند، می‌گوید: گفتم آن «مضیرة» است گفت: نه بلکه گوشت را با شیر تازه قاطی می‌کنند.

و در الوسائل، ١٧/٥ سلیمان بن جعفری از ابوجعفر  ÷ روایت می‌کند که گفت: بهترین خوراک سویق است وقتی گرسنه باشی تو را نگاه می‌دارد، و اگر سیر باشی غذایت را هضم می‌کند.

و در ٧/٦ بکربن محمد از ابوعبدالله  ÷ روایت می‌کند که گفت: سویق انسان را چاق می‌کند و استخوان را محکم می‌نماید.

و در ١٧/٦ از ابوعبدالله  ÷ روایت است که گفت: سویق خوارک پیامبران است[٤٤٣].

و در المستدرک ١٦/٣٩٠ از پیامبر خدا  ص روایت شده که گفت: «هر کس به هنگام خوابیدن هفت دانه خرما بخورد از بیماری قولنج بهبودی می‌یابد و این دانه‌های خرما کرم‌های شکم او را از بین می‌برند».

و در الوسائل، ١٧/١٦٤ ابن عمیر از یکی از یاران ما روایت می‌کند که گفت: ابوعبدالله فرمود: هویج از قولنج و بواسیر نجات می‌دهد!! و به آمیزش جنسی کمک می‌کند!!.

و در الوسائل، ١٧/١٥ علی  ÷ فرمود: کدو تنبل بخورید چون مغز را بیشتر می‌کند.

و در ص ١٦ از علی  ÷ روایت است گفت: سیب معده را تمیز و خالی می‌کند و مکیدن شیر دندان‌ها را محکم می‌نماید و بلغم را از بین می‌برد و بوی بد دهان را از بین می‌برد، و خوردن گلابى به قلب قوت می‌بخشد و ضعف را برطرف می‌کند و معده را خوب می‌کند و بزدل را دلیر می‌نماید!! و فرزند را زیبا می‌گرداند، و اگر کسی روزی بیست و یک دانه کشمش قرمز قبل از صبحانه بخورد همه بیماری‌های او کم می‌شوند ... .

و در المستدرک، ١٦/٤٠٢ از او  ÷ روایت شده که گفت: گلابى بخورید که چربی را زیاد می‌کند و سینه را تمیز می‌گرداند و فرزند را زیبا می‌گرداند.

و در ص ٤١٦ بسیاری از او  ÷ روایت می‌کند که فرمود: کاسنی فرنگی را بخورید آب بدن را زیاد می‌کند و فرزند را زیبا می‌گرداند و گرم است و هر‌کس بخورد بیشتر بچه‌هایش پسر می‌شوند[٤٤٤].

و در طب الائمه  ÷، ص ١٣٥ جابر جعفی از محمدبن علی‌باقر و او از پدرش و آنها از امیرالمؤمنین روایت می‌کنند که فرمود: (گلابی بخورید که قلب را روشن می‌کند و به آن جلاء می‌دهد).

و در الوسائل، ١٧/٢٠ با سند از پیامبر  ص روایت است که فرمود: هر اناری دانه‌ای از بهشت دارد بنابراین دوست دارم همه دانه‌های انار را بخورم.

و در الوسائل، ١٧/١٣٠-١٣١ معلی‌بن محمد از ابوعبدالله  ÷ روایت می‌کند که گفت: هر‌کس گلابی بخورد آب او پاکیزه می‌شود و فرزندش خوشگل می‌گردد.

و در مستدرک الوسائل، ٤٢٥ از علی‌بن ابیطالب  ÷ روایت است که گفت: کدوتنبل بخورید که مغز را بیشتر می‌کند.

چکار کنیم که این خرافات و افسانه‌ها در عقیده شیعه سرایت کرده‌اند، و این خرافات آنها را میان ملت‌ها و حتی بچه‌های مدرسه‌ای رسوا کرده است، اما متأسفانه آنها اینها را به ائمه معصومین نسبت می‌دهند و در کتاب‌های صحیح و معتبر خود آن را می‌آورند و میان مردم ترویج می‌دهند و سپس از آن به دفاع برمی‌خیزند، و وقتی ما حقایق را به آنها نشان دهیم و چشم‌های کور و گوش‌های کرشان و دل‌های بسته آنها را باز کنیم و بگوییم ائمه از این افسانه‌ها پاک و منزه هستند ما را به دشمنی با ائمه و ناصبی‌ بودن متهم می‌کنند، خداوند شیعه‌ها را بیامرزد و آنها را از بیماری جهالت و غفلت و حماقت نجات دهد آنهایی که برای کتاب تو تقریظ نوشتند و آن را پخش کردند و برای آن طبل زدند!.

در الوسائل، ١٧/١١٤ از ابوعبدالله  ÷ روایت است که گفت: پنج میوه از میوه‌های بهشت در دنیا موجود است، انار و سیب و گلابی و انگور ... .

شاید ابوریه و امثال او به این روایاتی که ائمه او روایت کرده‌اند قانع می‌شوند اگر روایات ابوهریره را نمی‌پسندند، و شاید ابوریه خوردن خاک و سنگ را از آنچه ابوهریره روایت نموده بهتر می‌داند.

سماعه‌بن مهران از ابوعبدالله روایت می‌کند که گفت: خوردن خاک برای انسان حرام است به جز خاک قبر حسین  ÷ هر‌کس دردی داشته باشد و آن را بخورد خدا او را شفا می‌دهد.

و سلیمان بن بصری از پدرش و او از ابوعبدالله  ÷ روایت می‌کند که گفت: خاک قبر حسین  ÷ شفای هر بیماری است و بزرگترین دواست.

و یونس بن ظبیان از ابوعبدالله  ÷ روایت می‌کند که گفت: خاک قبر حسین ÷ شفای هر دردی است، وقتی آن را خوردی بگو:«بسمالله وبالله اللهم اجعله رزقاً واسعاً وعلمـاً نافعاً وشفاءً من كل داءٍ إنك على كل شيء قدیر... .»

و در الوسائل، ١٦/٩٧-٢٩٨ از ابوعبدالله  ÷ روایت است که گفت: خاک قبر حسین  ÷ مشک مبارکی است که هر‌کس از شیعیان ما آن را بخورد از هر بیماری شفا می‌یابد و هر‌کس از دشمنان ما آن را بخورد مثل دمبه و چربی ذوب می‌شود.

مبارک باد خوردن خاک و سنگریزه به ابوریه شاید خداوند او را از این بیماری که دارد شفا بدهد!.

[٤٤٠]- اصول الکافی، ٢/٣٥١، ٣٥٢، الفوائد الطوسیه، ص ٤٥-٤٦، ٨١، جامع الاخبار سبزواری، ص ٢٠٥، کتاب المحاسن، ١/٤٥٤، البحار، ٧٥/١٥٥ و ٨٤/٢٥٧ و ٧٠/٢٢ و ١٦ و ٨٧/٣١، الجواهر السنیه، ص ٩٩ و ١٠٠ و ١٢٣ و ١٢٩ و ١٣٠ و ٢٦٠ و٢٦٤ و ٢٧٠ و ٢٧٣.

[٤٤١]- اصول الکافی، ٢/٣٥٢، الأنوار ١/١٣٤، ٢١٨، أنوار الولایة ص ٣٠٨، العوالی ١/٤٠٨.

[٤٤٢]- محمد ابوشهبه، ص ١٠٠.

[٤٤٣]- ن ک وسائل الشیعه، ١٧/٩ و ص ١٠ و ص ١١ و ص ٢٢ و ص ٢٣ و ص ٣٢ و ٤٥ و ٤٦ باب اکل الثرید و ص ٤٩ باب استحباب اکل الهریسة و ١٠١ و ٤٨ باب استحباب اکل الکباب للضیف والقوة و ٣١ و ١٧/٢٠-٢١ و ١٢١ و١٢٢، باب الرمان و ١٤١ و١٤٢ و١٤٣ و١٤٦ باب الهندباء.

[٤٤٤]- حلیة المتقین، ص ٣٧٣ و ٤٥٥.