اثبات رؤیت خداوند در قیامت از طریق اهل بیت
ما به عبدالحسین و افتراهای او به صورت مختصر پاسخ میدهیم. اینک روایاتی را که از اهل بیت در اثبات رؤیت خداوند در روز قیامت نقل شدهاند را بیان میکنیم!!.
در کتاب بحار الأنوار (٨/٢٠٧-٢١٥ح٢٠٥) مبحث الجنه و نعیمها (بهشت و نعمتهای آن) آمده است: احمد بن محمد بن عیسی، از سعید بن جناح، از عوف بن عبدالله الأزدی، از بعضی از اصحاب و یاران ما از ابی عبدالله روایت شده است که ایشان فرموده است- حدیث طولانی که خلاصه آن این است- پیامبر فرمودند: هنگامی که خداوند روح انسان مؤمن را قبض میکند. تا جایی که فرمودند (خداوند میفرماید) ای اهل بهشت، بهشت را چگونه میبینید. اهل بهشت میگویند بهترین مکان، مکان ما (یعنی بهشت) است و بهترین پاداشها پاداش ما است، صدای شریف حضرت باری تعالی را شنیدیم و حالا میخواهیم که به نور جلال شما نظر بیفکنیم، و این بهترین پاداش ما است که به آن وعده دادهای، و شما خلاف وعده نمیکنید[٢٤٧] پس خداوند به حجب (پرده) امر میکند، پس هفتاد هزار حجاب با سند شده و سوار بر شترها و قاطرها میشوند در حالی که زر و زیورآلات بر تن دارند، و در زیر سایه درخت راه میروند تا به دار السلام که همان دار خداوند، خانه شادی و نور و سرور و کرامت و بزرگی است میرسند، و صدای خداوند را میشنوند و میگویند: ای سرور ما صدای دلنشین نطق شما را شنیدیم، پس نور و وجه و صورت مبارکت را به ما نشان ده. پس خداوند خود را برای آنها آشکار میسازد تا به نور وجه مبارک ایشان نگاه کنند، پس اختیار و کنترل خود را از دست داده و به سجده میافتند و میگویند: پاک و منزه بادا، شما را آنگونه که شایسته بود عبارت و پرستش نکردیم ای بزرگوار و بلند مرتبه، پیامبر ص فرمود: خداوند میفرماید: ای بندگان من، سرتان را بلند کنید زیرا که این مکان جای عمل و عبادت نیست بلکه جای طلب و مسئلت و نعمت و کرامت شما است... پس هنگامی که سرهایشان را بلند میکنند نور صورتهایشان به دلیل نگاه کردن به نور وجه خداوند هفتاد برابر شده است، و یک نسیم خوشبو از زیر عرش شروع به وزیدن میکند که سفیدتر از برف است و صورت و پیشانی بهشتیان را متغیر میسازد، به گونهای که قادر به نگاه کردن به نور وجه خداوند میشوند، پس میگویند: ای سرور ما شیرینی و لذت سخنان شما و نگاه کردن به نور وجه شما برای ما کفایت است و چیزی غیر از آن نمیخواهیم، پس خداوند میفرماید: من میدانم که شما مشتاق دیدار همسرانتان هستید و همسرانتان مشتاق دیدار شمایند... پس میگویند: ای سرور ما برای شرطی قرار بده (یعنی وقتی برای دیدارت قرار بده) پس میفرماید: پس هر جمعه برای شما دیدار وجود دارد و ما بین جمع تا جمعه ٧٠٠٠ هزار سال از سالهایی که شما میشناسید طول میکشد سپس همسرانشان را که نزد درهای بهشت ایستادهاند بشارت میدهند.
هنگامی که مرد به همسرش نزدیک میشود، همسر به صورت شوهرش بهتزده نگاه میکند و میگوید: عزیز من هنگامی که از نزد من خارج شدی صورتت اینگونه نبود، جواب میدهد: ای عزیز من، مرا ملامت میکنی که اینگونهام حال آنکه بر وجه پروردگارم نگاه کردهام و صورت من از صورت مبارک ایشان نورانی شده است، پس مرد از همسرش روی بر میگرداند و دوباره به او نگاه میکند و میگوید: ای همسر عزیزم: من از نزدت خارج شدهام و تو اینگونه نبودی، پس همسر میگوید: ای شوهر عزیزم مرا ملامت میکنی که اینگونه باشم در حالی که به صورت کسی که بصورت خداوند نگاه کرده است نگاه کردهام و صورتم از نور صورت کسی که به صورت خداوند نگاه کرده است هفتاد برابر نورانی شده است، سپس شوهرش را در بغل میگیرد و خداوند لبخند میزند.
و در ص ٢١٧ بحار الانوار آمده است: سپس پیامبر ص فرمود: دانۀ اناری میافتد و چهرۀ مردان را از یکدیگر پنهان میکند، سپس خداوند میگوید: ای ملائکه من، آنها را بپوشانید، آنگاه بهسوی درختی در بهشت میروند و از آن زیورهایی که با نور خدا صیقل داده شدهاند میآورند، سپس خداوند میگوید: به آنها عطر بزنید، آنگاه بادی که مثیره نام دارد و از برف سفیدتر است از زیر عرش میآید و چهرهها و پیشانیها و پهلوهایشان را تغییر میدهد، سپس پروردگار متعال متجلی میشود تا به نور چهرۀ او نگاه کنند، آن وقت آنها میگویند: خدایا تو پاکی ما تو را بگونه شایسته عبادت نکردیم ای خدای بزرگ، سپس خداوند متعال میگوید: شما در هر جمعه میتوانید به دیدار من بیایید و فاصله هر جمعه با جمعه دیگر هفت هزار سال است ...».
و در ص ١٢٦، ح٢٧ باب الجنة ونعیمها ازعاصم بن حمید از ابیعبدالله ÷ روایت است که گفت: هر عمل نیکی که بنده انجام میدهد در قرآن پاداشی برای آن ذکر شده است به جز نماز شب، که به خاطر اهمیت آن نزد خدا، خداوند پاداش آن را ذکر نکرده است، و میفرماید: ﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ يَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ١٦﴾ [السجدة: ١٦]. سپس گفت: خداوند در هر روز جمعه بندگانش را گرامی میدارد، و در هر جمعه خداوند فرشتهای را که عبایی آراسته شده به همراه دارد بهسوی مؤمن میفرستد، آنگاه فرشته به دروازۀ بهشت میرسد و میگوید: به من اجازه دهید تا پیش فلانی بروم، آنگاه به او گفته میشود: فرستادۀ پروردگارت دم در است، او به همسرانش میگوید: چه چیز را برایم بهتر میبینید؟ میگویند سرور ما سوگند به خدایی که تو را در بهشت قرار داده ما هیچ پوشاکی را بهتر از اینکه پروردگارت آن را برایت فرستاده است نمیبینیم، آنگاه او یکی را به عنوان شلوار میپوشد و دیگری را به عنوان پیراهن میپوشد و او از کنار هر چیزی که میگذرد برایش روشن میشود تا اینکه به محل جایی که وعده دیدار است میرسد و وقتی همه گرد میآیند خداوند متعال برای آنها متجلی میشود و وقتی به خداوند نگاه میکنند به سجده میافتند، آنگاه خداوند میگوید: ای بندگانم سرهایتان را بلند کنید این روز، روز سجده نیست و روز عبادت نیست تکلیف و مشقت از شما دور شده است، آنگاه آنان میگویند: پروردگار چه چیزی بهتر از آن است که به ما بخشیدهای، بهشت را به ما دادهای، خداوند میگوید: آنچه دارید و هفتاد برابر آن از آن شماست، آنگاه هر مؤمن در هر جمعه آنچه دارد هفتاد برابر میشود و وقتی خداوند میگوید: ﴿وَلَدَيۡنَا مَزِيدٞ﴾ [ق: ٣٥]. منظور روز جمعه است.
و در البحار، ٤٨/٢٦٣، ح١٧ از خلف بن حماد، از سهل، از حسینبن بشار روایت است که گفت: وقتی موسی بن جعفر ÷ وفات یافت بهسوی علی بن موسی ÷ رفتم در حالی که به مرگ موسی باور نداشتم و امامت علی را نمیپذیرفتم اما میخواستم او را بپرسم، وقتی به مدینه رسیدیم پیش او رفتم و اجازه ورود خواستم و وارد شدم او مرا نزدیک نشاند و با من مهربانی نمود، خواستم او را در مورد پدرش بپرسم او پیش از آن که من چیزی بگویم به من گفت: ای حسین اگر میخواهی خدا به تو بدون پرده بنگرد و تو بیآن که پرده و مانعی باشد به او نگاه کنی پس آل محمد ص را دوست بدار و ولی امر آنها را دوست بدار، حسین میگوید: گفتم من به خدا نگاه خواهم کرد؟ گفت: بله سوگند به خدا .....
و در جلد ٢٧/٩٠، ح٤٢ بکربن صالح از امام رضا ÷ روایت میکند که گفت: هرکس دوست دارد که بدون آن که حجاب و مانعی باشد به خدا نگاه کند و خداوند بدون آن که حجابی باشد به او نگاه کند پس باید آل محمد ص را دوست بدارد و از دشمنان آنها اظهار بیزاری کند و به پیشوای مؤمنان اقتدا کند، آنگاه در روز قیامت خداوند بهسوی او بدون حجاب مینگرد و او نیز بیآن که در وسط پرده و حجابی باشد به خدا نگاه میکند.
و در (٨٩/ ٢٦٦، ح٣) بحار الانوار در «باب فضل یوم الجمعة ولیلتها وساعاتـهــا» مجلسی این حدیث را از علیبن ابراهیم در تفسیرش نقل کرده و او از پدرش و پدرش از عبدالرحمن بن ابینجران و او از عاصم بن حمید و او از ابیعبدالله ÷ روایت میکند که گفت: خداوند در هر روز جمعه بندگانش را گرامی میدارد، و در روز جمعه فرشتهای را همراه با لباسی به دروازۀ بهشت میفرستد - تا اینکه گفت - وقتی جمع میشوند خداوند متعال برای آنها متجلی میشود و وقتی آنها به خدا نگاه میکنند به سجده میافتند، آنگاه خداوند میگوید: ای بندگانم سرهایتان را بلند کنید امروز روز سجده و عبادت نیست، تکلیف از شما رفع شده است، آنگاه میگویند: پروردگارا چه چیزی بهتر از آن است که به ما دادهای، بهشت را به ما دادهای، سپس خداوند میگوید: آنچه شما دارید به اضافه آن هفتاد برابر آن نیز از آن شماست، آنگاه مؤمن هر چه دارد در هر جمعه هفتاد برابر میشود و منظور از فرمودۀ الهی که ﴿وَلَدَيۡنَا مَزِيدٞ﴾ [ق: ٣٥]. همین است..... .
و در «اللئالی الاخبار، ٤/٤١٠-٤١١» اثر عمدۀ العلماء و محققین شیعه محمد توسیرکانی در «باب في أهل الجنة یسمعون صوته» این حدیث آمده است: (اهل بهشت صدای خداوند را میشنوند و بهسوی او نگاه میکنند و شنیدن صدای خدا و نگاه کردن به او برای اهل بهشت از همه چیز لذیذتر است، او ÷ در حدیثی میگوید: در همین حال که مؤمنان مشغول نعمتهای بهشت هستند ناگهان صدایی را از زیر عرش میشنوند که میگوید: ای اهل بهشت جایتان را چگونه میبینید؟ آنها میگویند: بهترین جا جای ماست و بهترین پاداش پاداش ماست، ما صدا را شنیدیم و از نگاه کردن به خدا لذت بردیم و این بزرگترین پاداشی است که خدایا تو به ما دادهای و ما را به آن وعده داده بودی و تو خلاف وعده نمیکنی آنگاه خداوند به حجاب امر میکند و هفتاد هزار حجاب برداشته میشوند و بهشتیان سوار شترها و اسبها میشوند در حالی که لباس پوشیده و آراسته شدهاند آنگاه در سایه عرش حرکت مینمایند تا اینکه به دارالسلام میرسند و دارالسلام خانه خدا و خانه درخشش و نور و شادمانی و کرامت است، سپس آن جا صدا را میشنوند و میگویند: سرور ما از شنیدن صدای دلنشین و زیبایت لذت بردیم چهرهات را به ما نشان بده آنگاه خداوند برای آنان متجلی میشود، و آنها به چهره خداوند نگاه میکنند و بیاختیار به سجده میافتند و میگویند: خدایا تو پاک و منزه هستی ای خداى بزرگ ما بطرز شایسته تو را عبادت نکردهایم، آنگاه خداوند میگوید: بندگانم سرهایتان را بلند کنید اینجا سرای عمل نیست ... وقتی سرهایشان را بلند میکنند چهرههای آنان به خاطر اثر نور چهره خدا هفتاد برابر روشنتر میشود، سپس خداوند میگوید: ای فرشتگان من به آنها غذا و نوشیدنی بدهید ... ای فرشتگان من آنان را معطر کنید آنگاه بادی که از برف سفیدتر است از زیر عرش میآید و چهرهها و پیشانیهای آنها را تغییر میدهد و این باد مثیره نامیده میشود و آن وقت آنها میتوانند به چهرۀ خداوند نگاه کنند، سپس میگویند: سرور ما شنیدن صدایت و نگاه کردن به چهرهات برای ما کافی است و چیزی دیگر به جای آن نمیخواهیم آنگاه پروردگار میگوید من میدانم که شما به همسرانتان علاقهمندید و همسرانتان مشتاق شما هستند، پیش همسرانتان برگردید، آنها میگویند پروردگارا برای ما شرطی قرار بده خداوند میگوید در هر جمعه شما با من دیدار خواهید داشت و فاصله هر جمعه تا جمعهای دیگر هفت هزار سال است، آن وقت برمیگردند و به هر فردی یک انار سبز داده میشود که در هر انار هفتاد طلا و جواهر وجود دارد تا آن که به زنانشان که دم درهای بهشت ایستادهاند مژده بدهند و وقتی هر کسی به همسرش نزدیک میشود همسرش به چهرهاش نگاه میکند و میگوید عزیزم از پیش من رفتی ولی این طور نبودی میگوید عزیزم آیا مرا به خاطر اینکه این طور باشم ملامت میکنی و حال آن که به چهره پروردگار متعال نگاه کردهام از نور چهره او روشن شده است، سپس از همسرش روی برمیگرداند و دوباره وقتی به او نگاه میکند میگوید: عزیزم وقتی از پیش تو رفتم تو این طور نبودی میگوید: عزیزم مرا از اینکه این طور هستم ملامت میکنی و حال آن که به چهره کسی نگاه کردهام که به چهره پروردگارم نگاه کرده است، و چهرهام از نگاه کردن به چهره کسی که به پروردگار نگاه کرده است هفتاد برابر روشنتر شده است، و آنگاه او همسرش را از دم در خیمه آغوش میگیرد و پروردگار به آنها میخندد.
[٢٤٧]- خداوند مؤمنان را به نگاه کردن به وجه مبارکش در قرآن وعده داده است، آنجا که میفرماید (آیه.... وجوه یومئذ) رویهای در چنین روزی شاد و خرم هستند و به سوی پروردگارشان به چشم امید مینگرند» و در سنت نیز آمده است که پیامبر فرموده است: همانا که شما پروردگار و خالقتان را میبینید همچنانکه ماه را در شب بدر میبینید و چیزی مانع دیدن شما نمیشود- شرح عقیده واسطیه ٢/٤٧٥..