دلیل و برهان در تبرئه ابوهریره از بهتان

فهرست کتاب

اعتراض تیجانی به این حدیث که «نمازها از پنجاه کم شدند و به پنج رسیدند»

اعتراض تیجانی به این حدیث که «نمازها از پنجاه کم شدند و به پنج رسیدند»

این دکتر دروغگو به حدیثی صحیح طعنه می‌زند و می‌گوید: (بخاری در صحیح خود داستان عجیبی روایت کرده که در آن می‌گوید: ... سپس پنجاه نماز بر پیامبر ص فرض شد وقتی پیامبر  ص پیش موسی آمد، موسی گفت: چه کار کردی؟ گفت: پنجاه نماز بر من فرض شده است. گفت: من مردم را بهتر از تو می‌شناسم و به شدت با بنی‌اسرائیل کار کرده‌ام امت تو توانایی این را ندارند، بنابراین برگرد پیش پروردگارت و از او بخواه که نمازها را کم کند، آنگاه برگشتم و خداوند نمازها را چهل کرد، سپس همین طور تا اینکه نمازها را پنج کرد آنگاه وقتی پیش موسی آمدم گفت: چه کار کردی؟ گفتم: خداوند نمازها را پنج تا نمود، و موسی همان سخنش را گفت، گفتم من قبول کرده‌ام آنگاه صدا زده شد همانا من فریضه‌ام را مقرر کردم و از بندگانم تخفیف دادم و نیکی را به ده برابر اجر می‌دهم.

و در روایتی دیگر که بخاری نیز نقل کرده آمده است، بعد از آن که محمد ص چندین بار به پروردگارش مراجعه کرد و بعد از آن که پنج نماز فرض شد موسی از او خواست که دوباره پیش پروردگارش برود تا به امت او تخفیف بدهد چون امت او نمی‌تواند حتی پنج نماز را بخوانند، اما محمد  ص پاسخ داد که از خدایم شرم می‌کنم.

آری بخوانید و از این عقاید علمای اهل سنت تعجب کنید، و با وجود این آنها از شیعه عیب می‌گیرند که معتقد به بداء هستند. و حال آن که آنها در این قصه معتقدند که خداوند بر امت محمد  ص پنجاه نماز فرض کرد سپس برایش چنین آشکار شد که آن نمازها را چهل بگرداند و با مراجعه دوم برای او چنین به نظر آمد که نمازها را چهل نماز بگرداند سپس برایش چنین معلوم شد که نمازها را سی و سپس بیست و بعد از آمدن محمد  ص برای پنجمین بار چنین به نظرش آمد که نمازها را پنج تا بگرداند.

و شاید اگر محمد  ص از خدا شرم نمی‌کرد خداوند نماز را یکی یا کاملاً معاف می‌کرد[٤٧٩].

استغفر الله العلی العظیم از این قول زشت .... [٤٨٠].

و تیجانی ادامه می‌دهد: (اعتراض من به این قصه این است که در این داستان جهل و ندانستن به خدا نسبت داده شده است و به شخصیت بزرگترین انسان که پیامبر ما محمد  ص است توهین شده است زیرا روایت می‌گوید که موسی به محمد  ص گفت: من مردم را بهتر از تو می‌شناسم. و این روایت موسی را از محمد  ص برتر قرار می‌دهد همان محمدی  ص که اگر او نمی‌بود خدا به امتش تخفیف نمی‌داد.

و نمی‌دانم که چگونه موسی می‌داند[٤٨١] که امت محمد  ص توانایی خواندن پنج نماز را ندارند در حالی که خدا این را نمی‌داند و بندگانش را به چیزی مکلف می‌کند که نمی‌توانند و پنجاه نماز بر آنها فرض می‌گرداند؟![٤٨٢].

و خواننده محترم اگر روزی پنجاه نماز خوانده شود چه خواهد شد، نه درس و نه رفتن به دنبال روزی و نه مسئولیتی هیچ چیزی نباید کرد، و آن وقت انسان مثل ملائکه فقط به نماز و عبادت مکلف می‌شد و اگر شما حساب ساده‌ای را انجام دهید به عدم صحت این روایت پی می‌برید. اگر برای ادای نماز فرضی ده دقیقه در نظر بگیرید و ده را ضرب در پنجاه کنید باید روزانه ده ساعت را فقط نماز بخوانید، و آن وقت یا باید دندان روی جگر بگذارید یا اینکه کسی را که به پیروانش بیش از توانشان مسئولیت می‌دهد رها کنید، و شاید عذر اهل کتاب به خاطر تمرد و سرپیچی از موسی و عیسی مقبول باشد، پس وقتی اهل سنت به شیعه به خاطر عقیده بداء اعتراض می‌کنند پس چرا به خودشان اعتراض نمی‌کنند که چیزی به نظر خدا می‌آید و حکم را تغییر می‌دهد و تا پنج بار این چیز در یک شب در یک فریضه انجام می‌شود...).

می‌گویم (مؤلف) این دکتر!! چقدر جاهل است که از فرض شدن پنج نماز در شب و روز عقیدۀ بداء را استنباط می‌کند و به آن اعتراض می‌کند و به ائمه خود اعتراض نمی‌کند که در یک شب و روز هزار نماز می‌خوانده‌اند!!

حر عاملی در کتابش الوسائل، ٣/٧١ «کتاب الصلاة» بابی تحت این عنوان آورده «باب ستحباب خواندن هزار رکعت در هر شب و روز و بلکه اگر ممکن بود روزی هزار رکعت و شبی هزار رکعت بخواند» و در این باب نُه حدیث از ائمه اهل بیت روایت شده است.

و همچنین ٥/١٧٦ باب استحباب هزار رکعت...» و اینک احادیثی که در این مورد روایت شده‌اند به خواننده ارائه می‌شود:

در بحارالانوار، ٨٢/٣١٠، ح ١٦ از امام باقر  ÷ روایت است که گفت: سوگند به خدا که ... علی در یک شب و روز هزار رکعت نماز می‌خواند، و در ٤١/١٥، ح٦ و ٨٢/٣٠٩، ح١٠ از او روایت شده که گفت: علی‌بن حسین در یک شب و روز هزار رکعت می‌خواند چنان که امیرالمؤمنین نیز چنین می‌کرد.

پس به جهالت این دکتر هدایت شده توجه کنید!!

همچنین اگر کسی که به امور حکومت مشغول است بخواهد روزی هزار رکعت نماز بخواند باید مثل کلاغ فقط نوک بزند، و این نماز منافقین است که خداوند علی  ÷ را از آن پاک کرده است.

و وقتی که پنجاه نماز در یک روز از صفات شیعه است چرا به آن اعتراض می‌کنی!!

صدوق از ابوبصیر روایت می‌کند که گفت: امام صادق  ÷ فرمود: شیعیان ما پرهیزگار هستند .... و اهل زهد و عبادت هستند که در شب و روز پنجاه و یک رکعت نماز می‌خوانند!![٤٨٣].

بلکه مجموع نمازهای نفلی با فرائض نزد شیعه ٥١ رکعت هستند!!.

و میرزا حسن حائری در کتابش احکام الشیعه، ١/١٧٢ می‌گوید: (مجموع نوافل روزانه دو برابر فرائض یعنی ٣٤ رکعت می‌باشند).

و آیا تیجانی از غیب آگاهی دارد که در مورد کیفیت فرض شدن پنجاه نماز حکم می‌کند؟!!.

و خواننده محترم اگر برای هزار رکعت نماز برای هر رکعت دو دقیقه را فرض کنیم می‌شود دو هزار دقیقه و دو هزار دقیقه تقسیم بر شصت می‌شود سی و سه ساعت که برابر است با دو روز و نیم!! پس امام کجا وقت داشته که نمازهای پنجگانه را بخواند؟!! و چه وقت به کارهایش می‌پرداخته است؟!! و چه وقت تعلیم می‌داده؟!!! ...

و خداوند راست فرموده آن جا که می‌گوید: ﴿خَتَمَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ وَعَلَىٰ سَمۡعِهِمۡۖ وَعَلَىٰٓ أَبۡصَٰرِهِمۡ غِشَٰوَةٞۖ [البقرة: ٧] «خداوند دلها و گوش‌هایشان را مهر زده است، و بر چشما‌نشان پرده‌ای است».

و اما اینکه تیجانی می‌گوید: (اهل سنت در این داستان معتقدند که خداوند بر محمد  ص پنجاه نماز فرض کرد و سپس به نظرش چنین آمد...).

می‌گویم (مؤلف) منابع فقهی و حدیثی شیعه و تفاسیرشان از چنین روایاتی پُر هستند و علمای شیعه این را از معجزات پیامبر  ص شمرده‌اند.

ابن بابویه قمی (صدوق) در کتابش العلل، ص ١٣٢، ح١ باب ١١٢ می‌گوید: «علتی که به خاطر آن پیامبر  ص از خدا کم کردن پنجاه نماز را نخواست تا آن که موسی از او پرسید...».

از زیدبن علی  ÷ روایت است که گفت: پدرم زین‌العابدین  ÷ را پرسیدم و به او گفتم: چرا جد ما رسول خدا  ص وقتی به معراج رفت و خداوند او را به پنجاه نماز امر کرد او از خدا تخفیف نخواست تا اینکه موسی‌بن عمران به او گفت برگرد و از پروردگارت بخواه که نمازها را کم کند، زیرا امت تو این مقدار نماز را نمی‌توانند ادا کنند، او گفت: «پسرم پیامبر  ص به خداوند پیشنهاد نمی‌کرد و ....»[٤٨٤].

در این حدیث امام اقرار می‌کند که این لطف خدا در حق بندگان مؤمنش بوده است.

و توسیرکانی در توضیح این روایت در کتابش اللئالی، ٤/٢٢-٢٣ می‌گوید: دلیلش این است که هر کسی از این امت کار نیکی انجام دهد ده برابر آن پاداش می‌بیند و در این مورد حدیثی مفصل گذشت .... .

و نشانه این است که «امر توبه برای این امت آسان است و برای امت‌های گذشته دشوار بوده است...».

و آیت‌الله العظمی میرزا جواد تبریزی در کتاب صراط النجاه، در ٣/٤٣٣، سؤال ١٢٣٣ می‌گوید: (سایل می‌گوید: نظر شما در مورد روایتی که قمی در تفسیرش از ابوعبدالله آورده که در آن بیان شده که پیامبر  ص وقتی از معراج آمد گذرش بر موسی افتاد و موسی او را از آنچه خدا بر امتش فرض کرده پرسید و او فرمود که پنجاه نماز فرض شده است، و موسی گفت: امت تو نمی‌توانند پیش پروردگارت برگردد ... چیست) آیا این روایت معتبر است؟

تبریزی در جواب می‌گوید: (روایت از نظر سند اشکالی ندارد، و صدوق آن را در فقیه روایت کرده است، و در بعضی روایات آمده است که پیامبر  ص از خداوند خواست که نماز را کم کند و خداوند آن را ده رکعت کرد سپس پیامبر ص هفت رکعت به آن اضافه نمود، و پیامبر چون نسبت به امت مهربان بود چنین چیزی را از خدا خواست و پروردگارش نیز خواسته او را پذیرفت...).

دکتر در مورد این روایات و این فتوا چه می‌گوید؟! و آیا می‌تواند حدیث ائمه اهل بیت را متهم کند همان طور که بخاری را به خاطر این حدیث صحیح متهم کرده است؟!.

و اینگونه برای ما روشن می‌شود که تیجانی در مورد حدیث و رجال آن دانش چندانی ندارد، پس نباید از گمراه شدن او تعجب کرد!.

[٤٧٩]- شاید تیجانی به مذهب اهل بیت گردیده باشد زیرا که آنها نماز را از دین ساقط کرده‎اند - بلکه کل ارکان دین را ساقط کرده‎اند، زیرا که آنها گفته‎اند: همانا ولایت از نماز افضل‎تر و بالاتر است!! کلینی در کتابش ٢/١٨/٢١ از ابوجعفر روایت می‎کند که ایشان فرموده‎ است- اسلام بر پنج رکن بنیان استوار شده است. بر نماز و زکات و حج و ولایت. زراره می‎گوید: گفتم: کدام یک از این ارکان والاتر است؟ امام فرمود: ولایت والاتر از همه ارکان است. (کافی٢/١٨).

[٤٨٠]- لأکون مع الصادقین، ١٥٠-١٥٠و بهتر بود که کتابش را چنین مى‌نامید: (لأکون مع الکاذبین) چون شیعه را با دروغهاى بى شمارش گمراه کرده است.

[٤٨١]- اگر نمی‎دانی (که چگونه موسی می‎دانست که امت محمد توان ٥٠ مرتبه نماز را ندارد) این خود مصیبتی است... و اگر که بدانی مصیبتی بزرگتر است، آیا مگر شما اعتقاد ندارید که امامان علم غیب را می‎دانند، پس چگونه علم موسی را به این امر انکار می‎کنید؟!! و همانا کلینی در کتابش مبحثی را اختصاص داده به اینکه امامان آنچه را که در قدیم بوده و در آینده خواهد بود می‎دانند و همانا چیزی از آنان مخفی نخواهد بود و نیست، و از این جمله روایات که اثبات می‎کند جعفر عالم‎تر از نبی خداوند موسی و خضر می‎باشد این است که؛ سیف تمار گفت، جماعتی از شیعه همراه ابوعبدالله در اتاق بودیم، ابوعبدالله فرمود کسی ما را تحت نظر دارد، ما نیز راست و چپ را نگاه کردیم ولی کسی را ندیدیم، و گفتیم: کسی ما را تحت نظر ندارد، امام سه مرتبه فرمودند: قسم به خدای کعبه و خدای بینه اگر در نزد موسی و خضر بودم آن دو را آگاه می‎ساختم که من از آنها عالم‎تر هستم و آنها را از چیزهایی باخبر می‎ساختم که از آن بی‎خبر هستند. (نگا، کافی، ١/٢٦٠-٢٦١، ح١. و نگا البصائر (ص٢٣٠ح٣) و در کتاب بصائر مبحثی وجود دارد که بعنوان: ائمه ﻹ افضل‎تر و والاتر از موسی و خضر هستند مبحث (٦- ص٢٢٩) و تفسیر البرهان (٢/٤٨٨)ح٣٦ و تفسیر الصافی (٣/٢٥٢) و کتاب نور الثقلین (٣/٢٧٥).

[٤٨٢]- مؤلف: بله موسی کلامش صحیح بود، واقعاً می‎دانست که امت محمد ص توان ادای حتی ٥ مرتبه نماز را نیز ندارند به دلیل اینکه همانا تو (یعنی عبدالحسین) بعد از آنکه در زمان ائمه ٥ نماز در روز می‎خوانید، الان فقط ٣ نماز در روز می‎خوانید، همانا که عاملی در کتاب الوسائل مبحثی قرار داده (٣/١٦٠) به عنوان «مبحث جواز جمع بین دو نما بدون عذر» یعنی در مذهب شیعه بدون عذر سفر یا مریضی می‎توان دو نماز را با هم جمع کرد. پس حرف موسی صحیح بوده که توان اداء ٥ نماز در روز را ندارید.

[٤٨٣]- بحار، ٦٨/١٦٦، ح ٣٣، باب صفات الشیعه، میزان الحکمة ٥/٢٣١ ح٩٩٣١ باب صفات الشیعة، تفسیر الکنز ٨/٤٧١.

[٤٨٤]- بحارالانوار، ٣/٣٢٠-٣٢١ و ١٠/٤٢-٤٣ و ٨٢/٢٥٧-٢٥٨، ص٢٩٧، ١٨/٤٠٨، و٣٣٠، الوسائل، ٣/٧و١٠-١٢، اثبات الهدی، ١/٢٥٧، المصابیح، ٢/٢٢٦، ح ١٠١، البرهان، ٢/٣٩٣، و ص ٣٩٥ و ٣٩٧-٣٩٨، تفسیر الکنز، ٩/٦٥١، من لایحضره الفقیه، ١/١٢٥-١٢٦ وص١٩٨ ح٦٠٣، نورالثقلین، ٣/١١١-١١٢، ٥/١١٤ ح٣٩، تفسیر قمی، ٢/١٢، و المیزان، ١٣/٦، الأنوار النعمانیة ١/٢٢٠، روضة الواعظین ١/٨٥، الجواهر السنیة ص١١٧.