فصل سوم: تیجانی
تیجانی[٤٧٧] هم مانند ابوریه دزد ماهری است که افکار و اندیشههای مردم را میدزد و به خود نسبت میدهد و به آن افتخار میکند او در کتاب خندهدارش «اتقوا الله» در ص ٥٥ میگوید به: (کتاب محمود ابوریه و کتاب سید شرفالدین در مورد ابوهریره را مراجعه کنید).
این نشان میدهد که او در طعنهزدن به ابوهریره و روایاتش از اساتید خود پیروی کرده است و عجیب است که این دکتر!!! و این دزد ماهر در همه چیز از آنها تقلید میکند و هر چه ابوریه و عبدالحسین گفتهاند او در کتابش آورده است و شیعیان او گمان میبرند که او علامه است ... و نمیدانند که او اقوال و روایات را میدزدد. در مورد کتابهای او به صورت خلاصه امور ذیل را متذکر میشوم:
او قصداً! نصوص و عبارات را بد میفهمد و مفاهیمی را به عبارات تحمیل میکند، چنان او در کتابش اتقوا الله، ص ٥٤ میگوید: (ابوهریره دروغگو و قابل اعتماد نبود، دروغگویی او در احادیثش معروف است، و احادیث اهل سنت دال بر این هستند که ابوهریره در میان اصحاب به دروغگویی متهم بود و تا جایی که عمر با شلاق معروفش او را زد ... و پیامبر ص به کشتن سگها امر نموده به جز سگی که سگ شکاری و یا سگ گله باشد، به ابن عمر گفتند ابوهریره میگوید: سگ کشاورزی هم مستثنی است ابن عمر گفت: ابوهریره کشاورزی دارد. و ابوهریره از پیامبر ص روایت کرد که هرکس جنازهای را تشییع کند یک قیراط به او پاداش میرسد، ابن عمر گفت ابوهریره زیاد برای ما روایت میکند.
تیجانی اتهاماتی زیاد از این قبیل میزند که ما به تفصیل در فصل اول کتاب به آن پاسخ دادیم بنابراین نیازی به تکرار آن نیست.
اما برای آن که از فریب و دروغ این دکتر هدایت یافته!! پرده برداشته شود بعضی از فریبکاریهای او را بیان میکنیم تا خواننده محترم متوجه شود که چقدر او نسبت به ابوهریره دشمنی میورزد، و چقدر او به سنت نبوی و صحیحین بخاری و مسلم طعنه میزند، و همچنین به احادیث پیامبر ص و اهل بیت طعنه میزند، و بعضی از احادیث صحیح را انکار میکند.
او در کتابش (فسئلوا اهل الذکر)، ص ٢٧٢ تحت عنوان: «پیامبر ص در احکام خدا به دلخواهش تنازل میکند»، میگوید: ابوهریره روایت میکند که ما پیش پیامبر ص نشسته بودیم که مردی آمد و گفت: ای رسول خدا هلاک شدم گفت: تو را چه شده، گفت: در حالی که روزه بودم با زنم همبستر شدم، پیامبر ص فرمود: آیا بردهای داری که آزاد کنی گفت: نه، گفت: آیا میتوانی دو ماه پی در پی روزه بگیری گفت: نه، فرمود: آیا میتوانی به شصت فقیر غذا بدهی، گفت: نه، آنگاه پیامبر ص اندکی درنگ کرد در همین حال پیمانهای برای پیامبر ص خرما آوردند فرمود: سؤالکننده کجاست او گفت: من هستم، فرمود: این خرماها را بگیر و صدقه کن، گفت: آیا کسی از من فقیرتر هست که به او بدهم سوگند به خدا که هیچ کسی از من فقیرتر نیست، آنگاه پیامبر ص خندید تا آن که دندانهایش پیدا شد سپس گفت به خانوادهات بده[٤٧٨].
سپس تیجانی میگوید: (ببینید که چگونه با احکام خدا رفتار میشود خداوند فرمان داده که توانگران بردهای آزاد کند و کسانی که توانایی آن را ندارند باید به شصت فقیر غذا بدهند و اگر این کار را نتوانند انجام دهند باید روزه بگیرند اما این روایت از قوانین الهی فراتر میرود و کافی است که فرد مرتکب جنایت سخنی بگوید که پیامبر ص بخندد و آنگاه پیامبر ص تساهل میکند و به او اجازه میدهد که صدقه را برای خانوادۀ خودش ببرد، و آیا دروغی بزرگتر از این هست که به پیامبر ص نسبت داده شود، و به جنایتکار به جای مجازات پاداش داده شود، و آیا این بزرگترین تشویق برای گناهکاران نیست که از چنین روایاتی شاد میشوند، و با چنین روایاتی دین خدا و احکام او به بازیچه و مسخره تبدیل میشوند و زناکار به ارتکاب کار بد افتخار میکند و در مجالس و عروسیها برایش کف زده میشود چنان که کسی که روزهاش را شکسته روزداران را به مبارزه میطلبد).
میگویم (مؤلف) نمیدانم این دکتر چگونه به مذهب جدیدش که مذهب شیعه است هدایت شده!! و نمیداند که این حدیث را کسانی روایت کردهاند که او به عصمت آنها معتقد است؟
و در کتاب بحار الأنوار (٩٦/٢٨٢) روایت ١٣ مبحث الصوم (روزه) بخش: چیزهایی که کفاره را در رمضان واجب میکنند- بیان احکام کفارات) از علی ÷ روایت شده است که فرمودهاند: مردی در رمضان پیش پیامبر ص آمد و گفت: ای رسول خدا هلاک شدم، پیامبر ص پرسیدند چرا؟ مرد گفت شهوتم بر من غلبه کرد و در ماه رمضان با همسرم جماع کردم، پیامبر ص فرمود: آیا بردهای داری که آزاد کنی؟ مرد گفت به خدا قسم نه، و هیچ وقت بردهای نداشتم. پیامبر ص فرمود: پس دو ماه پشت سر هم روزه بگیر، مرد گفت به خدا قسم توانایی روزه گرفتن را ندارم، پیامبر ص فرمود: پس ٦٠ مسکین را غذا بده، گفت توانایی غذا دادن ٦٠ مسکین را ندارم. علی فرمود پیامبر ص دستور داد که ١٥ پیمانه (صاع) به او بدهند و فرمود برو به هر فقیری یک مد (پیمانه کوچک) بده. مرد گفت ای رسول خدا، سوگند به کسی که تو را مبعوث کرده در بین دو کوه مدینه خانهای فقیرتر از ما وجود ندارد. پیامبر ص فرمود: پس برو خودت و خانوادهات ١٥ پیمانه را بخورید (هر صاع ٤ مد میباشد).
و در (ص٩٦/٢٧٩ روایت٢) عبدالمؤمن انصاری از ابوجعفر ÷ روایت میکند که ایشان فرمودند: مردی نزد پیامبر ص آمد و گفت هلاک شدم، پیامبر فرمود چه چیز تور ا هلاک کرده، گفت در ماه رمضان با زنم نزدیکی کردم در حالی که روزه بودم پیامبر ص با او فرمود، بردهای آزاد کن، مرد گفت: برده ندارم، فرمود پس دو ماه پشت سر هم روزه بگیر، گفت توانایی روزه ندارم، فرمود به ٦٠ فقیر صدقه (طعام) بده گفت توانایی مالی ندارم، ابوجعفر فرمود پس براى پیامبر ص ظرفی را که در آن ١٥ صاع (پیمانه) تمر وجود داشت آورده شد، و فرمود (این را بگیر و صدقه کن مرد گفت: سوگند به کسی که تو را به حق مبعوث کرده در مدینه کسی از خانواده من فقیرتر نیست. پس فرمود: این ظرف را بگیر و خودت و خانوادهات بخورید که کفاره تو است.
و در (ص٢٨١ روایت٩) جمیل بن دراج از ابوعبدالله روایت میکند که از ایشان درباره مردی که عمداً در ماه رمضان یک روز روزه نمیگیرد پرسیدند. ابوعبدالله فرمود: همانا مردی نزد پیامبر ص آمد و گفت ای رسول خدا هلاک شدم! پیامبر ص فرمود تو را چه شده است؟ مرد گفت آتش جهنم ای رسول خدا. پیامبر ص فرمود چه شده، گفت: من در ماه رمضان با زنم نزدیکی کردم. فرمود صدقه بده و از خداوند طلب بخشش و استغفار کن. مرد گفت: سوگند به کسی که تو را بلند مرتبه قرار داده.
- ابن ابی عمیر میگوید: سوگند به کسی که تو را بحق مبعوث کرده است در خانهام چیزی چه بزرگ و چه کوچک نگذاشتهام.
«پس چرا تیجانی به معصومین اعتراض نمیکند! و از آنها نمیپرسد که چگونه احکام خدا....».
اینگونه برای خواننده روشن میشود که تیجانی از مذهب جدیدش آگاهی ندارد!!
و او از آوردن چیز جدیدی ناامید شده بنابراین کوشیده که به صحیحین طعنه بزند و میخواهد بگوید مذهب اهل سنت باطل است و مذهب اهل بیت حق است اما مشخص شد که آنچه ابوهریره روایت کرده همان چیزی است که اهل بیت روایت کردهاند بنابراین واضح است که آنها راهی بر خلاف راه اهل بیت را پیش گرفتهاند.
[٤٧٧] - تیجانی منسوب به التیجانیه میباشد که التیجانیه یکی از گروههای صوفی است، که برای اطلاعات بیشتر در مورد عقائد التیجانیه به کتاب « التیجانیه» دراسة لأهم عقائد التیجانیة علی ضوء الکتاب والسنة تألیف: علی بن محمد الدخیل الله مراجعه شود. و عجیب این است که این مرد به این لقب خود افتخار میکند، و دروغ گفته هنگامی که بیان میکند که او از اهل سنت بوده است، از چه وقت صوفیهای افراطی تیجانیه از اهل سنت بودهاند!، و او گمان میکند که اهل سنت جاهل و نادان هستند تا بتواند آنها را فریب دهد و آنها را به مسخره بگیرد همچنانکه به شیعیان خندیده و آنها را فریب داده است و آنها را به مسخره گرفته است، بلکه او یک صوفی باطنی است که تظاهر به شیعه بودن و محبت آل بیت میکند، و آشکار است که صوفیها و شیعه منبعشان مشترک است و میتوان گفت که آنها دو وجه یک سکه هستند(وجهان لعملة واحدة). و هدایت این مرد به مذهب شیعه هیچ دلیلی جز طمع مال و ثروت نبوده همچنانکه خود او به این امر اعتراف کرده و صراحتا آن را در کتاب الهدی (ص١٧٥) بیان میکند و میگوید: «و همچنین سید خوئی که از او تقلید و پیروی میکردیم وکالت دخل و تصرف در خمس و زکات را به من داد»!. و در (ص٤٦) میگوید: و دوستم از من سؤال میکرد و در حالی که یک قطعه از گل خشک را به طرف من دراز میکرد که آیا من قصد نماز خواندن دارم. و من به او جواب دادم که: ما در اطراف قبور نماز نمیخوانیم! گفت: پس منتظر من باش تا دو رکعت نماز بخوانم! و در حالی که منتظر او بودم لوح معلق بر ضریح را میخواندم و از پشت دیوار طلایی نقشدار ضریح به داخل آن نگاه میکردم. در حالی که پر از ورقهها پولی از جمله درهم و دینار و ریال و لیره بود که زائرین این پولها را به قصد تبرک! و مشارکت در کارهای خیریه تابع ضریح امام به داخل ضریح میانداختند! و به دلیل کثرت پولها فکر کردم که ماهها است این پولها را جمع نکردهاند ولی دوستم به من خبر داد که مسؤولین نظافت مقام و ضریح این پولها را هر شب بعد از نماز عشاء جمع میکنند!! از مقام خارج شدیم در حالی که مات و مبهوت بودم و آرزو کردم که قسمتی از این پولها را به من بدهند!! یا این پولها را در بین فقراء و مساکین که در اطراف مقام هستند تقسیم کنند. و برای اطلاعات بیشتر جهت بیان خرافات و دروغهای تیجانی به این سه کتاب مراجعه شود: «دروغگویان را بشناسید» نوشته: عثمان الخمیس و«بلکه گمراه شدی» نوشته: خالد عسقلانی و «دفاع از آل و اصحاب پیامبر ردی بر تیجانی گمراه و فتنهگر» نوشته: دکتر ابراهیم رحیلی.
[٤٧٨]- بخاری، کتاب الصوم، وکتاب الهبة، وکتاب النفقات، وکتاب الأدب، وکتاب کفارات الأیمان. ومسلم، کتاب الصیام.