دلیل و برهان در تبرئه ابوهریره از بهتان

فهرست کتاب

پایین آمدن خداوند برای زیارت قبور ائمه!!

پایین آمدن خداوند برای زیارت قبور ائمه!!

عبدالحسین حدیث نزول را انکار می‌کند، اما آیا برای این علامه بزرگ روایات شیعه که از کسانی روایت می‌کنند که نزد شیعه معصوم هستند پنهان مانده‌اند؟ در این روایات آمده که خداوند به همراه فرشتگان و پیامبران برای زیارت قبور ائمه می‌آید!!.

ابی‌وهب قصری می‌گوید وارد مدینه شدم و نزد اباعبدالله  ÷ آمدم و به او گفتم: فدایت شوم نزد تو آمدم و قبر امیرالمؤمنین  ÷ را زیارت نکرده‌ام، فرمود: کار بدی کرده‌ای اگر تو از شیعیان ما نمی‌بودی به تو نگاه نمی‌کردم، آیا کسی را که خدا به همراه فرشتگان زیارت می‌کند و پیامبران و مؤمنان او را زیارت می‌کنند!! زیارت نمی‌کنی، گفتم فدایت شوم این را نمی‌دانستم ... [٢٧٠].

و از منبع بن حجاج از صفوان الجمال می‌گوید ابوعبدالله  ÷ وقتی به حیره آمد به من گفت: آیا به زیارت قبر حسین رفته‌ای؟ گفتم: فدایت شوم آیا آن را زیارت می‌کنی؟ فرمود: چگونه آن را زیارت نمی‌کنم و حال آن که خداوند در هر شب جمعه به همراه ملائکه برای زیارت آن پایین می‌آید و پیامبران و اوصیا آن را زیارت می‌نمایند و محمد  ص برترین پیامبران است و ما برترین اوصیا هستیم، آنگاه صفوان گفت: فدایت شوم آیا در هر جمعه به زیارت آن بروم؟ گفت: بله ای صفوان همواره به زیارت قبر حسین برو و این فضیلت را دریاب[٢٧١].

عبدالحسین به ابوهریره به خاطر روایت حدیث نزول اعتراض کرده است! اما او به روایاتی که ما در مورد اینکه خداوند به زیارت قبور ائمه می‌آید!! ذکر کردیم اعتراض نکرده است، آنها روایاتی دارند که خداوند پایین می‌آید و قبور ائمه را زیارت می‌کند و با ائمه دست می‌دهد و روی تختی در کنار آنها می‌نشیند!! شیخ شیعه میرزا محمدتقی ملقب به حجت الاسلام این روایت را از مدینه المعاجز نقل کرده است ... که مفضل بن عمر می‌گوید ابوعبدالله گفت: وقتی آب را بر حسین و یارانش بستند او صدا زد که هر‌کس تشنه است بیاید یکی یکی آمدند و او انگشت خود را در دهان هر‌یک می‌گذاشت و هر فردی آب می‌نوشید تا اینکه سیر شدند یکی از آنها گفت سوگند به خدا که آبی نوشیده‌ام که هیچ یک از جهانیان در دنیا ننوشیده است وقتی جنگ با حسین  ÷ درگرفت در روز سوم بعد از مغرب حسین هر‌یک از یارانش را صدا زد و همه اطراف او نشستند سپس سفره را می‌آورد و آنها با همدیگر غذای بهشتی را تناول می‌کردند، سپس به کوه‌های رضوی آمد و وقتی او آن‌جا رسید بر تختی از نور بود که همه مؤمنان در کنار او بودند و ابراهیم و موسی و عیسی و همه پیامبران گرد او حلقه زده بودند! و پشت سر پیامبران و مؤمنان قرار داشتند و پشت سر مؤمنان ملائکه بودند و نگاه می‌کردند که حسین  ÷ چه می‌گوید، و آنها در همین حالت هستند تا اینکه امام قائم مهدی ظهور می‌کند به کربلا می‌آید و آنگاه هیچ‌کس در زمین و آسمان باقی نمی‌ماند مگر آن که همه گرد حسین  ÷ جمع می‌شوند حتی خود خداوند حسین را زیارت می‌کند و با او دست می‌دهد!! و در کنار او بر تختی می‌نشیند!! ای والا مقام سوگند به خدا که این مقام بلندی است که بالاتر از آن چیزی نیست[٢٧٢].

سپس میرزا محمدتقی در شرح این روایت می‌گوید: (محمدتقی شریف مصنف این کتاب می‌گوید این حدیث از احادیث پیچیده و دشوار است!! که جز فرشته مقرب یا پیامبر  ص و یا مؤمنی که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده است کسی آن را نمی‌تواند در خود جای دهد)!!![٢٧٣].

و این حجت الاسلام در جایی دیگر می‌گوید: (اما معصوم  ÷ دارای این مقام است و بین خدا و حجت خدا در هیچ حالتی حجابی نیست بلکه آنها  ÷ پاره‌ای از عوارض را در این جهان برای عرضه شدن می‌پوشند تا مخلوق بتوانند آنها را ببینند و بتوانند خودشان را تکمیل نمایند و این یکی از اسرار گریه و طلب آمرزش معصومین است که آنها بدون آن که گناهی کرده باشند گریه می‌کنند و از خدا طلب آمرزش می‌نمایند!! و وقتی این لباس را از تن به درآورند و به جهان آخرت بشتابند در همان مقام خود قرار می‌گیرند و خداوند متعال آنها را زیارت می‌کند!! و با آنها دست می‌دهد!! و با آنها روی یک تخت می‌نشیند!! چون حکم عبودیت با حکم ربوبیت یکی است)[٢٧٤].

آیا عبدالحسین در مورد ائمه خود همان قضاوتی را می‌کند که دربارۀ ابوهریره کرده است؟ عبدالحسین و شیعیانش در مورد چنین احادیثی چه می‌گویند؟! آیا ائمه شما معتقد به جسم بودن خدا بوده‌اند؟! و آیا ائمه شما سبب ظهور انواعی از بدعت‌ها و گمراهی‌ها بوده‌اند؟! یا اینکه گمراهی‌ها و انحرافات به سبب راویان شما که در کتاب دروغین المراجعات خود آنها را ستوده‌ای پدید آمده‌اند؟!! اگر گمراهی عقیده جسم بودن خدا در میان یهودیان شیوع یافته بود، اولین کسی که در میان مسلمین آن را رواج داد روافض بودند، بنابراین رازی می‌گوید: (یهودیان بیشتر خداوند را به مخلوق تشبیه می‌دهند، و آغاز ظهور تشبیه در اسلام از روافض بود از روافضی مانند هشام‌بن حکم و هشام‌بن سالم جوالیقی و یونس بن عبدالرحمن قمی و ابی‌جعفر احول، عقیده تشبیه گسترش یافت)[٢٧٥].

و اما اینکه عبدالحسین در حاشیه می‌گوید: (شیخ ابن تیمیه پایین آمدن خدا را از آسمان به پایین آمدن خودش از منبر تشبیه داد که در روز جمعه بر منبر سخنرانی کرد، و ابن بطوطه خودش در این واقعه حضور داشته است و آن را دیده و یادداشت کرده است...).

می‌گویم (مؤلف) این دروغ است، برای پاسخ به این اتهام مراجعه کنید به آنچه علامه بهجة البیطار در مورد حیات ابن تیمیه در رد ابن بطوطه نوشته است[٢٧٦].

و ابن تیمیه پایین آمدن خدا را به آسمان دنیا به پایین آمدن خودش از منبر تشبیه نداده است، بلکه امام معصوم شماست که کیفیت نشستن پروردگار را تشبیه کرده است! از ابی‌حمزه ثمالی روایت است که گفت: علی‌بن حسین را دیدم که نشسته بود و یکی از پاهایش را روی رانش گذاشته بود، گفتم: مردم این نوع نشستن را ناپسند می‌دانند و می‌گویند پروردگار اینگونه می‌نشیند، فرمود من از خستگی این طور نشستم و خداوند خسته نمی‌شود و هیچگاه خواب سبک و سنگینى او را فرا نمى‏گیرد[٢٧٧].

پس چه کسی خداوند را تشبیه داده است؟ ابن تیمیه آن طور که ادعا می‌کنی یا امام معصوم تو خدا را تشبیه داده است؟!.

[٢٧٠]- التهذیب، ٦/٢٠ باب فضل زیارته ؛ کتاب المزار، مفید، ص ٣٠، ح٢ باب زیارة امیرالمؤمنین ؛ البحار، ٢٥/٣٦١، ١٠٠/٢٥٧-٢٥٨ باب فصل زیارته ؛، فروع الکافی، ٤/٥٧٩-٥٨٠ باب الزیارت وثوابها، الوسائل، ١٠/٢٩٣-٢٩٤ باب استحباب زیارة امیرالمؤمنین، الملاذ، ٩/٥١، باب فصل زیارته ؛، الصحیفه، ١/٣٤١، ح٨٠، مصابیح الجنان، ص ١٩٢، فی زیارة امیرالمؤمنین.

[٢٧١]- الصحیفه، ١/٣٤١، البحار، ١٠١/٦٠، ح ٣٢، کامل الزیارات، ص ٢٢٢-٢٢٣، ح ٣٢٦ باب ٣٩.

[٢٧٢]- صحیفه الابرار، ٢/١٤٠، در دلائل الامامه، ص ٧٨ این حدیث با قطع و برید آمده است، ن ک مدینة المعاجز، ٣/٤٦٤ روایت ٩٨٠، باب بیست و پنجم سقیه ؛ اصحابه من إبهامه وإطعامهم من طعام الجنة وسقیهم من شرابها.

[٢٧٣]- صحیفه الابرار، ٢/١٤٠.

[٢٧٤]- الصحیفه، ٢/١٤١.

[٢٧٥]- اعتقادات فرق المسلمین والمشرکین، ص ٩٧.

[٢٧٦]- الخلافات بین السنة والشیعه کما یراها محمد رشید رضا وشیخ تقی الدین هلالی، ص ١٠٢.

[٢٧٧]- اصول الکافی، ٢/٦٦١، باب الجلوس، مراة العقول، ١٢/٥٦٣-٥٦٤، ح٢ و مجلسی این حدیث را حسن قرار داده است! حلیة الابرار، ٢/٧٤ باب بیست و یکم فی المفردات و ص ١٨٧ باب هیجدهم فی آداب المائدة من ذکر الله وغیره.