دلیل و برهان در تبرئه ابوهریره از بهتان

فهرست کتاب

اعتراض عبدالحسین به حدیث طلب شفاعت از پیامبران در روز قیامت

اعتراض عبدالحسین به حدیث طلب شفاعت از پیامبران در روز قیامت

در ص ٨١، عبدالحسین این حدیث را آورده است که هجوم مردم به‌سوی آدم سپس نوح و بعد موسی و عیسی به این امید که برای آنها شفاعت کنند ... .

شیخین یکی از احادیث طولانی ابوهریره را روایت کرده‌اند که ابوهریره از پیامبر  ص روایت می‌کند که گفت: خداوند همه انسان‌ها را در روز قیامت در یک میدان گرد می‌آورد که اگر کسی آنها را فرابخواند همه صدایش را می‌شنوند، و همه دیده می‌شوند، و خورشید پایین می‌آید مردم چنان ناراحت و غمگین می‌شوند که طاقت و تحملشان سر می‌رسد، مردم می‌گویند: آیا نمی‌بینید که در چه حالتی هستید آیا به جستجوی کسی نمی‌روید که پیش پروردگارتان شفاعت کند؟ بعضی از مردم به بعضی دیگر می‌گویند پیش آدم  ÷ بروید آنگاه نزد آدم می‌آیند و به او می‌گویند: تو پدر انسان‌ها هستی خداوند تو را با دستش آفریده است و از روح خود در تو دمیده است و به ملائکه فرمان داده و آنها برایت سجده کردند، برای ما نزد خدا شفاعت کن آیا نمی‌بینی که در چه حالی هستیم؟ آنگاه آدم می‌گوید خداوند امروز چنان خشمگین است که نه قبل از این روز اینگونه خشمگین بوده و نه بعد از آن این طور خشمگین می‌شود! و خداوند مرا از خوردن آن درخت نهی کرد و من از فرمان او سرپیچی کردم، خودم، خودم، خودم، مرا بگذارید و پیش کسی دیگر غیر از من بروید، پیش نوح بروید، آن وقت مردم نزد نوح می‌آیند و می‌گویند ای نوح تو اولین پیامبری هستی که به‌سوی اهل زمین فرستاده شدی و خداوند تو را بنده سپاسگذار نامیده است، برای ما پیش پروردگارت شفاعت کن آیا نمی‌بینی که در چه حالتی هستیم، نوح می‌گوید پروردگار امروز چنان خشمگین است که قبل از این هیچگاه اینگونه خشمگین نشده و بعد از این هرگز اینگونه خشمگین نخواهد شد، و من یک دعا داشتم که پذیرفته می‌شود آن را برای نابودی قوم خود کردم خودم، خودم، خودم، پیش کسی دیگر بروید، پیش ابراهیم بروید، آنگاه پیش ابراهیم می‌آیند و می‌گویند ای ابراهیم تو پیامبر خدا و خلیل او هستی پیش پروردگارت برای ما شفاعت کن آیا نمی‌بینی که در چه حالتی هستیم، ابراهیم به آنها می‌گوید پروردگارم امروز چنان خشمگین است که قبل از این هیچگاه اینگونه خشمگین نشده و بعد از این هرگز اینگونه خشمگین نخواهد شد من سه تا دروغ گفته‌ام، خودم، خودم، خودم! پیش کسی دیگر بروید، پیش موسی  ÷ بروید آنگاه نزد موسی می‌آیند و می‌گویند ای موسی تو پیامبر خدا هستی که خداوند با رسالت خویش و با کلامش تو را فضیلت داده است برای ما پیش پروردگارت شفاعت کن آیا نمی‌بینی که در چه حالتی هستیم؟ می‌گوید پروردگارم امروز چنان خشمگین است که قبل از این هیچگاه اینگونه خشمگین نشده و بعد از این هرگز اینگونه خشمگین نخواهد شد، من انسانی را کشته‌ام که به کشتن آن فرمان نیافته بودم، خودم به فکر خودم هستم! پیش کسی دیگر بروید، نزد عیسی بن مریم بروید آنگاه نزد عیسی می‌آیند و می‌گویند ای عیسی تو پیامبر خدا و کلمه او هستی که آن را به مریم القا کرد و روحی از او هستی و در گهواره در کودکی با مردم سخن گفتی، برای ما نزد پروردگارت شفاعت کن آیا نمی‌بینی در چه وضعیتی هستیم، عیسی می‌گوید: پروردگارم امروز چنان خشمگین است که قبل از این هیچگاه اینگونه خشمگین نشده و بعد از این هرگز اینگونه خشمگین نخواهد شد، و عیسی بدون آن که گناهی را نام ببرد می‌گوید به فکر خودم هستم خودم خودم! نزد محمد  ص بروید، آنگاه مردم نزد محمد  ص می‌آیند و می‌گویند ای محمد تو پیامبر خدا و خاتم پیامبران هستی و خداوند همه گناهانت را بخشیده است برای ما پیش پروردگار شفاعت کن آیا نمی‌بینی که در چه وضعیتی هستیم؟ ابوهریره می‌گوید پیامبر خدا  ص فرمود: آنگاه به راه می‌افتم و زیر عرش می‌آیم و به سجده می‌افتم و آنگاه خداوند از ستایش‌های نیک خود به من می‌آموزد که پیش از من به هیچ‌کس نیاموخته است سپس گفته می‌شود ای محمد سرت را بلند کن و بخواه، خواسته‌ات اجابت می‌شود و شفاعت کن که شفاعت تو پذیرفته می‌شود، آن وقت سرم را بلند می‌کنم و می‌گویم، امت من پروردگارم، ای پروردگارم امت من، امت من، گفته می‌شود ای محمد آن کسانی از امتت را که حسابی ندارند از در راست بهشت داخل کن و امت تو در دیگر درها در وارد شدن با مردم شریک هستند ... [٢٩٩].

عبدالحسین بعد از ذکر این حدیث مثل عادت همیشگی‌اش برای باطل جلوه دادن این حدیث غوغا می‌کند و می‌گوید: (این حدیث شکستن حرمت پیامبران اولوالعزم است که سنت‌های مقدس از آن به دور هستند یکی از سنت‌های مقدس سنت پیامبر  ص ماست که نهایت احترام و تقدیر را به پیامبران قایل می‌شد ... و ادامه می‌دهد: این حدیث پوچ و یاوه ابوهریره کاملاً با کلام پیامبر  ص بیگانه و با سنت‌های او به طور کامل تضاد دارد. و از نسبت دادن چنین سخنان پوچی به پیامبران به خدا پناه می‌بریم هرگز آدم مرتکب چنان گناهی نشده است که سبب شود تا خداوند خشمگین گردد، او از خوردن درختی نهی شده بود اما این نهی برای تنزیه و ارشاد بود، و نوح فقط علیه دشمنان خدا دست به دعا برداشته بود ... .

ما از ابوهریره می‌پرسیم که این بیچاره‌ها از امت محمد  ص هستند یا از امت دیگر پیامبران؟ طبیعی است که تلاش‌های دیگر امت‌ها نباید نابود گردد و بی‌پاداش بماند، پس چگونه او فقط برای امت خودش شفاعت می‌کند؟ در صورتی که او پیامبر رحمت و مهربانی است و خداوند در آن روز شفاعت او را می‌پذیرد، پس او هرگز آنها را ناکام نمی‌کند چون او امید و پناهگاه همه است ...).

این حدیث که عبدالحسین آن را انکار می‌کند حدیثی است که انس بن مالک و ابوسعید و ابوبکر و ابن عباس  ش آن را روایت کرده‌اند[٣٠٠].

و این حدیث که عبدالحسین آن را پوچ و یاوه قلمداد می‌کند، حدیثی است که درست به همین صورت ائمه اهل بیت آن را روایت کرده‌اند، و اینک به بعضی از طرقی که این حدیث از اهل بیت روایت شده اشاره می‌کنیم.

خثیمه جعفی می‌گوید: من و مفضل بن عمر شبی نزد جعفربن محمد بودیم و هیچ کسی دیگر آن جا نبود، مفضل جعفی به او گفت: فدایت شوم حدیثی به ما بگو که ما را شاد کند، گفت: بله وقتی قیامت می‌شود خداوند همه خلایق را در یک میدان گرد می‌آورد - تا اینکه گفت - مردم می‌ایستند تا آن که عرق آنها را تا دهانشان فرومی‌گیرد، آنگاه می‌گویند: ای کاش خداوند در مورد ما قضاوت می‌کرد حتی اگر ما را به جهنم هم می‌فرستاد. ... سپس نزد آدم می‌آیند و می‌گویند: تو پدر ما هستی و تو پیامبری، از پروردگارت بخواه تا در مورد ما قضاوت کند حتی اگر هم ما را به جهنم بفرستد، می‌گوید: نمی‌توانم. پروردگارم مرا با دستش آفرید و مرا بر عرش خود سوار کرد و فرشتگانش را فرمان داد تا برایم سجده کنند. سپس به من فرمان داد و من از فرمان او سرپیچی کردم، ولی شما را راهنمایی می‌کنم که پیش فرزند صدیق من بروید که نهصد و پنجاه سال قومش را دعوت داد، آنگاه پیش نوح می‌آیند و می‌گویند: از پروردگارت بخواه که در مورد ما حتی اگر به‌سوی جهنم هم باشد قضاوت کند، نوح می‌گویند: نمی‌توانم، من گفتم فرزندم از خانواده‌ام است، ولی شما را راهنمایی می‌کنم که نزد کسی بروید که در دنیا خلیل خدا بوده است، پیش ابراهیم بروید، آنگاه نزد ابراهیم می‌آیند، و ابراهیم می‌گوید: من نمی‌توانم، من گفتم من مریض هستم ... ولی شما را راهنمایی می‌کنم که پیش کسی بروید که خدا با او سخن گفته است یعنی موسی، آنگاه آنها نزد موسی می‌آیند و به او می‌گویند، و او می‌گوید نمی‌توانم، من انسانی را کشته‌ام، ولی شما را راهنمایی می‌کنم که نزد کسی بروید که به حکم خدا می‌آفرید و کور مادرزاد را بینا می‌کرد و بیمارها را به اذن خدا شفا می‌داد یعنی عیسی. آن وقت آنها نزد عیسی می‌آیند، او می‌گوید: نمی‌توانم. ولی شما را راهنمایی می‌کنم که نزد کسی بروید که شما را به آمدن او در دنیا مژده داده بودم. سپس ابوعبدالله  ÷ گفت: پیش او می‌آیند ... و می‌گویند ای محمد از پروردگارت بخواه که در بین ما قضاوت کند گرچه به‌سوی دوزخ باشد، می‌گوید: بله من هستم که برای شما می‌توانم شفاعت کنم ... وقتی به پروردگارم نگاه می‌کنم او را ستایش می‌کنم ... سپس به سجده می‌افتم آنگاه خداوند می‌فرماید: ای محمد سر خود را بلند و شفاعت کن که شفاعت تو پذیرفته می‌شود و بخواه که هر چه بخواهی به تو داده می‌شود[٣٠١].

پس ای عبدالحسین آیا ائمه تو هذیان می‌گویند و یاوه‌گویی می‌کنند؟

بار خدایا سلامت عقل و دین را از تو می‌خواهیم!.

[٢٩٩]- بخاری، باب التفسیر و مسلم، باب الایمان.

[٣٠٠]- البخاری، کتاب الرقاق و کتاب التوحید و مسلم کتاب الایمان.

[٣٠١]- البحار، ٨/٣٥ و ص ٤٥و ص٤٨، باب الشفاعة، العیاشی، ٢/٣١٠-٣١١، ح ١٤٥، و قمی ٢/٢٥ و البرهان، ٢/٤٣٨، ح ٥ و ٤٣٩، ح ٩ و ٤٤٠، ح ١١، ح ١٥، و ٣/٣٥١، ح ٤، المیکال، ١/٣٤١، ح ٧٢٧، و الکنز، ٨/٢٨٢، نور الثقلین، ٣/٢٠٦، ح ٣٩٢ و ص ٢٠٨، ح ٤٠٠.