علی هشتاد هزار نفر از جنها را میکُشد!!
عبدالحسین از حدیث ابوهریره و از معجزه پیامبر ص که از طریق شیعه و اهل سنت ثابت است تعجب میکند و به آن اعتراض میکند، ولی آیا او از معجزه و حدیث امام معصوم خود تعجب نکرده است؟!! و آیا معجزۀ امامی را که به عقیده او معصوم است را قبول نمیکند؟! و اینک روایت را به اختصار برای شما بیان میکنیم.
هاشم نجرانی در کتابش «مدینه المعاجز» باب معاجز امیرالمؤمنین ÷، ١/١٤٧-١٥١ حدیث ٨٨ باب بیست و نهم «خبر عطرفة جنّي» این روایت را آورده است که سید مرتضی در «عیون المعجزات» میگوید: یکی از نشانهها و معجزات امیرالمؤمنین داستان او با عطرفه جنی است که در حدیثی طولانی، زاذان از سلمان روایت میکند که گفت: روزی پیامبر ص در سنگلاخ به همراه جمعی از یارانش نشسته بود و رو به ما سخن میگفت، ناگهان دیدیم که غباری برخاست این غبار همچنان بلند میشد تا اینکه در کنار پیامبر ص ایستاد و دیدیم که فردی از آن بیرون آمد و گفت: ای پیامبر خدا ص من به نمایندگی از طرف قوم خود آمدهام ما به تو پناه آوردهایم، ما را پناه بده و کسی را همراه من بفرست که بر قوم ما اشراف نماید، و در میان ما و آنها طبق فرمان خدا و کتابش قضاوت نماید چون بعضی از قوم ما بر ما تعدی کردهاند، و از من عهد بگیر ... پیامبر ص فرمود: تو کیستی و قومت کیست؟ گفت: من عطرفه بن شمراخ هستم من و گروهم استراق سمع میکردیم وقتی از این کار منع شدیم ایمان آوردیم، و وقتی خداوند تو را مبعوث کرد به تو ایمان آوردیم ... و بعضی از قوم با ما مخالفت کرده است ... و بین ما و آنها اختلاف پیدا شده است، و تعداد و قدرت آنها از ما بیشتر است ... پس کسی را همراه من بفرست تا میان ما و آنها به حق قضاوت کند ... آنگاه پیامبر ص علی را فراخواند و به او گفت: به همراه برادر ما عطرفه برو، و نگاه کن که قومش چه میگوید و میان آنها به حق قضاوت کن، آن وقت امیرالمؤمنین ÷ در حالی که شمشیرش را به دوش داشت همراه عطرفه به راه افتاد، سلمان میگوید من به دنبال آنها رفتم تا اینکه آنها وارد دره شدند، من ایستادم و آنها را تماشا کردم، و ناگهان دیدم که زمین شکاف برداشت و هر دو داخل آن شدند!! - تا اینکه میگوید - و کوه صفا شکاف برداشت و امیرالمؤمنین از آن بیرون آمد در حالی که از شمشیرش خون میچکید!!! و عطرفه با او همراه بود ... پیامبر ص به او گفت: چه چیز باعث شد که تأخیر بکنی؟ علی ÷ گفت: پیش جنهای زیادی رفتم که به عطرفه تعدی کرده بودند و قوم عطرفه از منافقان بودند، من آنها را به سه چیز فراخواندم و آنها نپذیرفتند ... آنگاه از آنها حدود هشتاد هزار نفر را به قتل رساندم!!! ... [٣٢٨].
و در ٢/٢٨٤ روایه ٥٥٣ از ابییحیی روایت شده که گفت: علی را دیدم که بالای منبر کوفه میگفت: من بنده خدا و برادر رسول خدا ص هستم - تا اینکه گفت - و او همچنان در جایش بود که شیطان آمد و او پایش را گرفت و تا دم در مسجد کشاند.
و در ص ٣٠٩ روایت ٥٧٣ آمده که شیطان در روز جنگ بدر از پیش علی ÷ فرار کرد.
و خلاصه حدیث این است که ابن مسعود گفت: سوگند به خدا که شیطان فرار نکرد مگر زمانی که شیطان از ترس اینکه مبادا علی او را دستگیر نماید و اسیر کند و مردم او را بشناسند پا به فرار گذاشت.
و اینک خواننده گرامی را به عناوین و ابواب معجزههای ائمهاشان حواله میدهیم.
در ص ٢١ روایت ٣٦٥ آمده «جبرئیل و میکائیل با او ÷ (یعنی علی) همراه بودند وقتی که ابلیس خودش را به او عرضه کرد و او ÷ یاغوث را به قتل رساند.
و در ص ٤٤٦ روایت ٦٧٢ آمده است که او ÷ چهل هزار فرشته را سرپرستی کرد و چهل هزار عفریت «جن» را به قتل رساند.
و در ص ٤٤٥ روایت ٦٧١ این عنوان ذکر شده است «ترسیدن جن از او ÷». پس من(یعنی مؤلف) از قمی و مجلسی و دیگر کسانی که احادیث اهل بیت را معتبر میدانند اجازه میخواهم که بپرسم آیا شیطان و جن جسمی دارند که علی او را به زمین بخواباند و روی سینهاش بنشیند و با دستش گلویش را بفشارد تا او را خفه کند و آیا جنها جسم دارند که علی س آنها را به قتل برساند؟! تعجب در این است که عبدالحسین این معجزه پیامبر ص را انکار میکند، اما به امام خود اعتراض نمیکند!! پس ای خردمندان درس عبرت بگیرید.
[٣٢٨]- عیون المعجزات، ص ٤٣، نوادر المعجزات، ص ٥٢، ح٢١، حلیة الابرار، ١/٢٧٠، البحار، ١٨/٦٨، ح٤ و ٦٣/٩٠، ح٤٥.