مواردی که به نهی در اقتضای تحریم محلق میشود
۱- تصریح به لفظ تحریم، مانند:
﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَيۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ﴾[البقرة: ۲۷۵].
«خداوند بیع را حلال و ربا را حرام ساخته است».
﴿وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ﴾[الأعراف: ۱۵۷].
«طبیات را برای آنان حلال و خبائث را بر آنان حرام میسازد».
﴿وَحُرِّمَ عَلَيۡكُمۡ صَيۡدُ ٱلۡبَرِّ مَا دُمۡتُمۡ حُرُمٗاۗ﴾[المائدة: ۹۶].
«تا زمانیکه در حال احرامید صید خشکی بر شما حرام شده است».
۲- تصریح به لفظ نهی، مانند:
«نهي النبي جعن الفضة بالفضة، والذهب بالذهب إلا سواء بسواء...» [۳۴].
۳- وعید بر فعل، مانند:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يَأۡكُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلۡيَتَٰمَىٰ ظُلۡمًا إِنَّمَا يَأۡكُلُونَ فِي بُطُونِهِمۡ نَارٗاۖ وَسَيَصۡلَوۡنَ سَعِيرٗا ١٠﴾[النساء: ۱۰].
«البته کسانی که اموال یتیمان را به ظلم میخورند، حتماً در شکم خود آتش میخورند، و جهنم را خواهند افروخت».
۴- لفظ «ما کان»و مانند آن، مثل:
﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ﴾ [۳۵][الأحزاب: ۳۶].
۵- ذم فاعل و تقبیح فعل او، مانند:
«العائد في هبته کالکلب یقيء ثم یعود في قیئة» [۳۶].
۶- نفی حلال بودن، مانند:
﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوۡجًا غَيۡرَهُۥۗ﴾[البقرة: ۲۳۰].
«اگر او را طلاق داد - بار سوم - برای او حلال نیست تا با شوهر دیگر ازدواج کند».
و همچنین ترتیب کفاره بر فعل، و وصف آن به اینکه فاسد است و یا از تزیینات شیطان است، و خدا راضی بدان نیست، و یا فاعل را تزکیه نکند و با او سخن نگوید و بر او غضب گیرد...
[۳۴] بخاری و مسلم از ابوبکرهس: «پیغمبر خدا جاز فروش نقره به نقره، و طلا به طلا نهی فرمود، مگر آنکه با هم برابر باشند ... تا آخر حدیث) رجوع شود به اللؤلؤ و المرجان کتاب البیوع ۲۱ باب ۱۶ النهی عن بیع الورق بالذهب دینا [۳۵] رجوع شود به حاشیه اول صفحه ۵۲. [۳۶] بخاری و مسلم از ابن عباس از رسول الله ج«برگشتکننده در هبه مانند سگ است که استفراغ میکند و دوباره آن را میخورد» اللؤلؤ: کتاب الهیات ۲۴ باب ۲ تحریم الرجوع فی ...