مبانی فقه

فهرست کتاب

شروط صحت استثنا

شروط صحت استثنا

برای صحت استثنا حصول چند شرط لازم است که مهم‌ترین آن‌ها موارد زیر است‌:

۱- تلفظ به استثنا، و نیت تنها کافی نیست، و باید استثنا به لفظی قابل شنیدن ادا شود.

۲- استثنا باید فوری ادا شود، و تأخیر آن جایز نیست مگر این‌که تأخیر به عذر باشد، مانند سرفه و عطسه و تنفس و مانند آن‌ها.

۳- عدم استغراق. یعنی مستثنی همه مستثنی منه را در بر نگیرد، لذا استثنای مستغرق، مثل‌: عشرة إلا عشرة، لغو است.

بر این شروط تقریباً همه اتفاق دارند، و در این‌جا به ذکر دو مسأله مورد خلاف اکتفا می‌کنیم‌:

۱- آیا استثنای نصف یا بیشتر جایز است؟

صورت قضیه چنین است که اگر شخصی بگوید‌: «علی لزید عشرة دراهم إلا خمسة»«برای زید بر من ده درهم مگر پنج درهم ثابت است»، و یا بگوید‌: «إلا سبعة»«مگر هفت درهم» که در صورت اول مقدار نصف استثنا شده است و در صورت دوم بیش از نصف.

آیا این تعبیر در لغت صحیح است؟

جمهور اصولیان برآنند که چنین استثنایی صحیح است، و جایز است تا باقیماندن یکی از افراد استثنا کرد، و به این تعبیر قرآنی استناد می‌کنند‌:

خداوند به ابلیس فرمود‌:

﴿إِنَّ عِبَادِي لَيۡسَ لَكَ عَلَيۡهِمۡ سُلۡطَٰنٌ إِلَّا مَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡغَاوِينَ ٤٢[الحجر: ۴۲].

«حقا که تو -ابلیس- بر بندگان من تسلطی نداری مگر گمراهان که از تو تبعیت کنند».

در این آیه گمراهان و فاسدان و اتباع شیطان از عموم افراد بشر استثنا شده‌اند، و چنان‌که می‌دانیم تعداد آنان به نسبت افراد باقیمانده که مؤمنان باشند خیلی بیشتر است، و خداوند در تقریر این معنی می‌فرماید‌:

﴿وَقَلِيلٞ مِّنۡ عِبَادِيَ ٱلشَّكُورُ ١٣[سبأ: ۱۳].

«و کم از بندگانم سپاسگزارند».

و فرماید‌:

﴿وَمَآ أَكۡثَرُ ٱلنَّاسِ وَلَوۡ حَرَصۡتَ بِمُؤۡمِنِينَ ١٠٣[یوسف: ۱۰۳].

«و بیشتر مردم -اگرچه علاقمند باشی- مؤمن نیستند».

۲- اگر استثنا بعد از جمله‌های معطوف بر هم وارد شود به کدام یک برمی‌گردد؟

برای بیان صورت قضیه بدین آیه توجه کنید‌:

﴿وَٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ يَأۡتُواْ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَ فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِينَ جَلۡدَةٗ وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗاۚ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤ إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٥[النور: ۴-۵].

«و کسانی که زنان با عفت را به زنا متهم می‌کنند، سپس چهار گواه نمی‌آورند آنان را هشتاد ضربه شلاق بزنید، و هیچ‌وقت گواهی آنان را نپذیرید، و آنان فاسقند، مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و به صلاح آیند که خداوند آمرزگار و مهربان است».

جمله‌های معطوف بر هم عبارتند از‌:

۱- جمله امر به حد قاذف ﴿فَٱجۡلِدُوهُمۡ ثَمَٰنِينَ جَلۡدَةٗ.

۲- جمله نهی از قبول شهادت ﴿وَلَا تَقۡبَلُواْ لَهُمۡ شَهَٰدَةً أَبَدٗا.

۳- جمله حکم به فسق ﴿وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤.

بعد از این جمله‌ها استثنا آمده است‌: ﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ تَابُواْ.

اتفاق است بر آن که استثنا به جمله اول برنمی‌گردد، زیرا مشتمل بر حقی از حقوق بندگان است که توبه آن را ساقط نمی‌سازد.

اما در این‌که به دو جمله دیگر برمی‌گردد اختلاف است، بعضی می‌گویند فقط به جمله آخر برمی‌گردد، و جمهور اصولیان برآنند که به هردو مربوط می‌شود، و می‌گویند که استثنایی که بعد از جمله‌های معطوف بر هم بیاید به همه آن‌ها برمی‌گردد مگر این‌که دلیلی دلالت دهد که یکی از آن جمله‌ها مقصود به استثنا نیست چنان‌که گفتیم به فلان دلیل به جمله اول در مثال سابق برنمی‌گردد.

مثالی دیگر‌:

خداوند متعالی فرماید‌:

﴿وَٱلَّذِينَ لَا يَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا يَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا يَزۡنُونَۚ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ يَلۡقَ أَثَامٗا ٦٨ يُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَيَخۡلُدۡ فِيهِۦ مُهَانًا ٦٩ إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا...[الفرقان: ۶۸-۷۰].

«و کسانی که به همراه خداوند معبود دیگری نخوانند، و نفسی را که خداوند حرام کرده است جز به حق نکشند، و زنا نکنند. و کسی که چنان کند به گناهی بزرگ رسیده است، روز قیامت عذاب او چند برابر شود و در آن به خواری جاویدان ماند، مگر کسی که توبه کند، و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد ...».

** * *