مبانی فقه

فهرست کتاب

صیغه‌های عام

صیغه‌های عام

عام دارای صیغه‌های متعددی است که اهم آن‌ها را ذیلاً معرفی می‌‌کنیم‌:

۱- لفظ جمع وقتی که بر آن الف و لام غیرعهدی آید یا مضاف باشد، مانند‌:

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١[المؤمنون: ۱].

«حقا مؤمنان رستگارند».

﴿يُوصِيكُمُ ٱللَّهُ فِيٓ أَوۡلَٰدِكُمۡۖ لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِۚ[النساء: ۱۱].

«خداوند شما را در مورد فرزندان‌تان توصیه فرماید که برای نر مثل سهم دو ماده است».

۲- اسم جنس وقتی که بر آن الف و لام جنسی آید، مانند‌:

﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَيۡعَ[البقرة: ۲۷۵].

«خداوند بیع را حلال کرده است».

﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢[العصر: ۲].

«حقیقتاً انسان در زیان است».

۳- «ما»چه موصولی و چه شرطی که غالباً برای غیرعاقل استفاده می‌شود، مانند‌:

﴿إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَأٓتٖۖ[الأنعام: ۱۳۴].

«آن‌چه وعده داده می‌شوید حتماً می‌آید».

﴿مَا عِندَكُمۡ يَنفَدُ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ بَاقٖۗ[النحل: ۹۶].

«آن‌چه نزد شما است پایان می‌پذیرد، و آن‌چه نزد خدا است ماندگار است».

که «ما»به عنوان اسم موصول به کار رفته است. و مانند‌:

﴿وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَيۡرٖ يَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ[البقرة: ۱۹۷].

«آن‌چه از کار خیر انجام دهید، خداوند آن را می‌داند. یعنی بدان اجر و پاداش می‌دهد».

﴿وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكُم مِّنۡ خَيۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ[المزمل: ۲۰].

«هرچه از کار خیر برای خود از پیش فرستید، آن را نزد خداوند می‌یابید».

که «ما»اسم شرط است و دو فعل را در هر کدام مجزوم ساخته است.

۴- «من»به فتح میم چه موصولی و چه شرطی که غالباً برای عاقل استفاده می‌شود.

موصولی مانند‌:

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسۡجُدُۤ لَهُۥۤ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ[الحج: ۱۸].

«آیا ندیدی که هرکه در آسمان و زمین است برای خداوند سجده می‌کند؟»

و شرطی، مانند‌:

﴿وَمَن يَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ يَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ يَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ يَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ١١٠[النساء:۱۱۰].

«و هرکس کار بد کند یا به خود ستم نماید، سپس از خداوند آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزگار و مهربان خواهد یافت».

۵- «کل»، و همیشه مضاف است، گاهی مضاف الیه ملفوظ است و گاه مقدر، و معنای «کل»عموم افراد مضاف‌الیه است، یا عموم اجزای آن. به مثال‌های زیر توجه کنید‌:

﴿۞يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ[الأعراف: ۳۱].

«ای آدمیان هنگام نماز لباس بپوشید».

﴿إِن كُلُّ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِي ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا ٩٣[مریم: ۹۳].

«نیست هرکس که در آسمان و زمین است مگر آن‌که نزد خدا در حال بندگی آید».

﴿وَكُلُّهُمۡ ءَاتِيهِ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَرۡدًا ٩٥[مریم: ۹۵].

«و همه‌شان روز قیامت نزد خدا تنها آید».

﴿وَلِكُلّٖ وِجۡهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَاۖ[البقرة: ۱۴۸].

«هر کدام جهتی دارد که بدان رو کند».

﴿لِكُلّٖ جَعَلۡنَا مِنكُمۡ شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗاۚ[المائدة: ۴۸].

«برای هرکدام راه و روشی قرار دادیم».

که در این دو مثال اخیر مضاف‌الیه مقدر است.

چنان‌که می‌بینیم (کل) در این مثال‌ها مضاف به نکره یا جمع معرفه است، و اگر مضاف به مفرد معرفه شد عموم اجزای معرفه را می‌رساند مثل‌:

﴿فَلَا تَمِيلُواْ كُلَّ ٱلۡمَيۡلِ[النساء: ۱۲۹].

«پس کاملاً به طرف دیگری میل نکنید».

۶- «متی»برای زمان مبهم، مانند‌: «متی جئتني أکرمتك»«هر وقت آمدی گرامی‌ات دارم»، ولی اگر برای زمان مشخص استفاده شود، عموم ندارد، مانند‌: «متی زالت الشمس»«وقتی که آفتاب زوال کرد نزد من بیا».

۷- «أین»، مانند‌:

﴿أَيۡنَمَا تَكُونُواْ يُدۡرِككُّمُ ٱلۡمَوۡتُ[النساء: ۷۸].

«هرجا که باشید مرگ شما را دریابد».

متی و أین، باید در اسلوب شرط به کار روند تا دلالت بر عموم دهند.

۸- (الذي والتيو جمع آن‌ها‌: الذین، اللاتي، اللائي)، مانند‌:

﴿وَٱلَّذِينَ يَكۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٖ ٣٤[التوبة: ۳۴].

«و کسانی‌ که طلا و نقره را گنجینه می‌سازند، و آن را در راه تبلیغ دین خدا انفاق نمی‌کنند، به آنان مژده عذاب درد آور ده».

﴿وَٱلَّٰتِي يَأۡتِينَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمۡ فَٱسۡتَشۡهِدُواْ عَلَيۡهِنَّ أَرۡبَعَةٗ مِّنكُمۡۖ[النساء: ۱۵].

«و کسانی‌ که از بین زنان‌تان فاحشه مرتکب می‌شوند، بر آنان چهار شاهد گیرید».

﴿وَٱلَّٰٓـِٔي يَئِسۡنَ مِنَ ٱلۡمَحِيضِ مِن نِّسَآئِكُمۡ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَٰثَةُ أَشۡهُرٖ وَٱلَّٰٓـِٔي لَمۡ يَحِضۡنَۚ[الطلاق: ۴].

«و کسانی‌که از بین زنانتان از قاعده شدن به دوره یأس رسیده‌اند - اگر به شک افتادید - عده آن‌ها سه ماه است و زنانی‌که هنوز قاعده نشده‌اند».

۹- نکره در سیاق نفی که ممکن است ظاهر یا نص در عموم باشد!

الف- در موارد زیر نکره نص صریح در عموم است‌:

- هرگاه نکره بعد از «لا»که دال بر نفی جنس است به صورت مبنی آید، مانند‌: «لا إله إلا الله».

﴿وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَيۡهِ[التوبة: ۱۱۸].

«و یقین کردند که هیچ پناهگاهی از عذاب خدا جز پناه بردن به او نیست».

- هرگاه نکره در سیاق نفی باشد و قبل از آن (من = بکسر میم) زاید آید، مانند‌:

﴿وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ[المائدة: ۷۳].

که در این مثال «ما»حرف نفی، و «من»حرف جر زاید، و «إله»نکره است، و معنی آن چنین می‌شود‌: «هیچ خدایی جز یک خدا نیست».

«من»امکان دارد قبل از مبتدای واقع در سیاق نفی برای تأکید عموم زاید شود، چنان‌که در مثال گذشت، یا قبل از فاعل، مثل‌:

﴿قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِيرٖ[القصص: ۴۶].

«تا قومی را انذار کنی که هیچ انذار کننده‌ای بر آنان نیامده است».

و یا قبل از مفعول، مانند‌:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٖ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّآ إِذَا تَمَنَّىٰٓ أَلۡقَى ٱلشَّيۡطَٰنُ فِيٓ أُمۡنِيَّتِهِۦ[الحج: ۵۲].

«و هیچ رسول و نبیی را قبل از تو نفرستادیم مگر آن‌که وقتی چیزی را می‌خواست، شیطان در راه رسیدنش به هدف القاء مانع می‌کرد».

علامت زیادت «من»آن است که چیزی که به آن متعلق شود در جمله نباشد.

- هرگاه نکره از الفاظی باشد که همیشه با نفی همراه است، مثل کلمه (دیار) در این آیه‌:

﴿وَقَالَ نُوحٞ رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ دَيَّارًا ٢٦[النوح: ۲۶].

«نوح گفت‌: خدای هیچ‌کس از کافران را بر زمین باقی نگذار».

ب- نکره در سیاق نفی در موقعیتی غیر از موارد نامبرده در قسمت الف، در عموم ظاهر است.

۱۰- «أيّ»وقتی ادات شرط یا استفهام باشد، عموم را می‌رساند، مانند‌:

﴿أَيّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ[الإسراء: ۱۱۰].

«هرکدام را بخوانید (اجابت می‌کند) زیرا او نام‌های متعدد زیبا دارد».

که أیّ در آن ادات شرط است، و مانند‌:

﴿يَأۡتِينِي بِعَرۡشِهَا[النمل: ۳۸].

«کدام یک از شما تخت او را برایم می‌آورد».

که أیّ در آن ادات استفهام است.