مبانی فقه

فهرست کتاب

حکایت حال

حکایت حال

حکایت حال دارای عموم است اگر به لفظی وارد شود که ظاهراً عموم را برساند، مثال آن قول صحابی است که مثلاً می‌گوید‌:

«نهي رسول الله جعن بیع الغرور» [۴۳].

«نهي رسول الله جعن الملامسة و المنابذة» [۴۴].

«عن ابن عباسب، إن رسول الله جقضی بیمین وشاهد» [۴۵].

این‌ها همه حکایت احوالی است به الفاظی که ظاهراً عموم دارند، مثلاً گفته می‌شود‌: بنابر حدیث اولی‌: هر غرری منهی عنه است. و یا طبق حدیث سوم‌: «هر حکمی که مدعی در آن دو شاهد ندارد، می‌توان به یک شاهد و قسم مدعی قضاوت کرد».

و امثال این‌ها در بین احادیث فراوان است.

و بعضی گفته‌اند این اشیاء عموم ندارند، زیرا دلیل در چیزی است که حکایت می‌شود نه قول راوی که صحابی باشد.

در جواب گفته می‌شود‌: صحابی راوی از اهل عدالت و معرفت به لغت است، و ظاهراً او صیغه عام را به کار نبرده مگر این‌که صیغه‌ای را شنیده که در عموم آن شک نداشته است. و به تقدیر این‌که او به عموم یقین نداشته، نقل او بعدازظهر عموم برای خود او است، و غالباً ظن او به صواب است، لذا صحت نقل و صدق گفتار او بر ظن غالب است، و هرگاه گمان غالب به صدق راوی از رسول الله جرفت، اتباع او واجب است.

[۴۳] مسلم کتاب البیوع حدیث ۴ (۳/۱۱۵۳) از ابوهریرهسرسول الله جاز بیع غرر بازداشت. و بیع غرر بیعی را گویند که بر جهالت استوار باشد. [۴۴] مسلم کتاب البیوع حدیث ۱ از ابوهریره: رسول الله جاز ملامسه و منابده بازداشت. و ملامسه و منابذه از انواع غرر است، زیرا لمس کردن در اولی و انداختن در دومی جای صیغه عقد به کار می‌رود که در بیان مقصود طرفین معامله گویا نیست. [۴۵] مسلم کتاب الأقضیه: حدیث ۳ (ج ۳/۱۳۳۷) که رسول الله جبه یک شاهد و قسم قضاوت فرمود. اصل بررسی دعاوی در اسلام آن است که پس از تشخیص مدعی از مدعی علیه، قاضی از مدعی شاهد اثبات ادعای خود می‌خواهد و نصاب شاهد در حقوق مالی دو نفر است، و اگر مدعی شاهد نداشت قسم متوجه مدعی علیه می‌شود، این حدیث می‌رساند که در صورتی که مدعی فقط یک شاهد داشته باشد می‌تواند قسم بخورد و حق را از مدعی علیه بگیرد.