تخصیص عموم کتاب و سنت به اجماع
مانند عموم آیات ارث که مطلق آنها میرساند که همه از یکدیگر ارث میبرند چه آزاد و چه برده، ولی همه مسلمین اتفاق دارند بر اینکه برده میراث نمیبرد، زیرا منجر به مالکیت غیرمستحق میشود زیرا برده حق مالکیت ندارد، و آنچه به دست آورد مال مولای او است.
و مانند عقود غرر که به عموم نصوص سنت از آن نهی شده است ولی اتفاق مسلمانان بر جواز مضاربه، آن را از زیر این عموم خارج ساخته است، و همه مسلمین اتفاق دارند بر اینکه جهالتهای سبک مانند حشو جبه، و مقدار ریختن آب در حمام مورد عفو است.
تخصیص کتاب و سنت به قیاس، مانند:
خداوند متعال فرماید:
﴿ٱلزَّانِيَةُ وَٱلزَّانِي فَٱجۡلِدُواْ كُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَةَ جَلۡدَةٖۖ﴾[النور: ۲].
«زن و مرد زناکار را هرکدام صد شلاق بزنید».
این آیه میرساند که زن و مرد زناکار چه آزاد و چه برده باید صد ضربه شلاق زده شوند، و آیه
﴿فَإِنۡ أَتَيۡنَ بِفَٰحِشَةٖ فَعَلَيۡهِنَّ نِصۡفُ مَا عَلَى ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ مِنَ ٱلۡعَذَابِۚ﴾[النساء: ۲۵].
«اگر کنیزکان فاحشه (زنا) را مرتکب شدند، بر آنان از عذاب نصف مقدار عذاب زنان آزاد است».
کنیزکان را خارج ساخته و بیان میکند که حد زنای آنان نصف آن مقدار یعنی پنجاه ضربه شلاق است، و میدانیم که بردگان در حکم مثل کنیزکانند، که بنابراین آنان نیز از عموم آیه اول خارج شده و حد زنای آنان پنجاه ضربه میشود جای صد ضربه.
لذا میبینیم آیه دوبار تخیصص شده است، یکبار به نصی از خود قرآن و بار دیگر به قیاس بر آن نص.