مبانی فقه

فهرست کتاب

تخصیص به نص، و این شامل انواع زیر است

تخصیص به نص، و این شامل انواع زیر است

الف- تخصیص عموم کتاب به نص کتاب، مثل‌:

﴿وَٱلۡمُطَلَّقَٰتُ يَتَرَبَّصۡنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَٰثَةَ قُرُوٓءٖۚ. که با آیات زیر تخصیص شده است‌:

﴿وَٱلَّٰٓـِٔي يَئِسۡنَ مِنَ ٱلۡمَحِيضِ مِن نِّسَآئِكُمۡ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَٰثَةُ أَشۡهُرٖ وَٱلَّٰٓـِٔي لَمۡ يَحِضۡنَۚ وَأُوْلَٰتُ ٱلۡأَحۡمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّۚ.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نَكَحۡتُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ طَلَّقۡتُمُوهُنَّ مِن قَبۡلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمۡ عَلَيۡهِنَّ مِنۡ عِدَّةٖ تَعۡتَدُّونَهَاۖ.

و توضیح آن‌ها در اول این باب گذشت [۵۴].

ب- تخصیص عموم کتاب به نصی از سنت، مثل‌:

خداوند متعال فرماید‌:

﴿حُرِّمَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡمَيۡتَةُ[المائدة: ۳].

«مرده بر شما حرام گشت».

طبق این آیه با توجه به مطلق بودن لفظ ﴿ٱلۡمَيۡتَةُو عموم آن هر نوع مرده حرام است، اما حدیث زیر دو نوع مرده را از عموم خارج می‌کند‌:

«أحلت لنا میتتان ودمان، فأما المیتتان فالجراد والحوت وأما الدمان فالطحال والکبد» [۵۵].

لذا مرده ماهی و ملخ حرام نیستند و از عموم آیه مستثنی می‌شوند.

نمونه‌های دیگری نیز در تعریف تخصیص گذشت [۵۶].

ج- تخصیص عموم سنت به نصی از کتاب، مانند‌:

رسول الله جمی‌فرماید‌:

«ما قطع من البهیمة وهی حیة فهو میت» [۵۷].

طبق ظاهر این حدیث هرچه از حیوان زنده‌ای جدا شود، حکم مرده دارد و نجس است، چه جدا شده مو و پشم و پر باشد و چه اشیای دیگر. ولی با این آیه‌:

﴿وَمِنۡ أَصۡوَافِهَا وَأَوۡبَارِهَا وَأَشۡعَارِهَآ أَثَٰثٗا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِينٖ ٨٠[النحل: ۸۰].

«و از پشم و کورک و موی شتر و گوسفند و امثال آن‌ها برای شما تا مدتی اثاث و متاع قرار داد».

پشم و مو و امثال آن از حیوان حلال گوشت خارج می‌شود، لذا جایز است پشم و مو و پر حیوانات زنده حلال گوشت را جدا کرد و از آن‌ها استفاده نمود.

د- تخصیص عموم سنت به نصی از سنت، مانند‌:

رسول الله جفرماید‌:

«فیما سقت السماء العشر» [۵۸].

ظاهر این حدیث می‌رساند که آن‌چه به باران از محصولات کشاورزی آبیاری شود به هر مقدار که باشد باید یک دهم آن به عنوان زکات پرداخت گردد. ولی حدیث «لیس فیما دون خمسة أوسق صدقه» [۵۹]بیان می‌کند که در مقدار کمتر از پنج وسق [۶۰]زکات واجب نیست، پس نسبت یک دهم خاص زمانی است که مقدار به دست آمده پنج وسق یا بیشتر باشد.

[۵۴] به صفحه ۹۱ و ۹۲ نگاه کنید. [۵۵] (بر ما دو مرده و دو خون حلال شده است، اما دو مرده ملخ و ماهی است، و اما دو خون طحال و جگر است). این حدیث را احمد در مسند (۲/۹۷) و ابن ماجه کتاب الاطعمه باب الکبد و الطحال از عبدالله بن عمر روایت کرده‌اند، ابن حجر در بلوغ المرام گوید: (و فیه ضعف) و صنعانی در دنباله آن گوید زیرا که از روایت عبدالرحمن بن زید بن اسلم است و احمد گفته او منکر است، لکن صحیح آن است که از قول خود ابن عمر است، این را ابوزرعه و ابوحاتم گفته‌اند، در این‌جا قول صحابی حکم مرفوع یعنی قول رسول الله جدارد. [۵۶] ص ۹۳ و ۹۴. [۵۷] (آن‌چه از حیوان در حال زندگی قطع شود حکم مرده دارد) ترمذی از ابوواقدلیثی (۳/۳۴۶) و ابن ماجه از ابن عمر و تمیم‌داری (۲/۱۰۷۲) از رسول الله جهردو در کتاب الصید باب ماجاء ما قطع من الحی. ترمذی در آخر روایت خود گوید حدیث حسن غریب لا نعرفه الا من حدیث زید بن اسلم و العمل علی هذا عند اهل العلم. [۵۸] (در آن‌چه باران آن را آب داده است یک دهم است) بخاری در هامش فتح الباری (۳/۲۷۴-۲۷۶) از ابن عمر از رسول الله ج. [۵۹] بخاری و مسلم از ابوسعید خدری (اللؤلؤ و المرجان کتاب الزکاة ۱/۲۲۲). [۶۰] پنج وسق حدود ششصد لیتر حجم دارد.