فصل دوم در بیان سلبِ اختیار و قدرت از انبیاء †و اثباتِ آن بر الله واحد لا شریک
در این فصل اعترافاتی از زبان پیامبران بزرگ الهی که در قرآن کریم آمده است، به رشتۀ تحریر در می آوریم:
۱- نوح ÷: ﴿وَنُوحًا إِذۡ نَادَىٰ مِن قَبۡلُ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُ﴾[الأنبیاء: ۷۶]. «و نوح [را به یا دآر] چون پیش از این دعا کرد و [دعایش را] براى او اجابت کردیم».
۲- ایوب ÷: ﴿وَأَيُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ٨٣ فَٱسۡتَجَبۡنَا﴾[الأنبیاء: ۸۳-۸۴] [۷۷].
۳- یونس ÷: ﴿فَنَادَىٰ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا﴾[الأنبیاء: ۸۷-۸۸]. «در تاریکیها ندا در داد که معبود [راستینى] جز تو نیست. تو پاک [و منزهى] به راستى من از ستمکاران بودم. پس [دعایش را] اجابت کردیم».
۴- زکریا ÷: ﴿وَزَكَرِيَّآ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ رَبِّ لَا تَذَرۡنِي فَرۡدٗا وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡوَٰرِثِينَ٨٩ فَٱسۡتَجَبۡنَا﴾[الأنبیاء: ۸۹-۹۰] [۷۸].
۵- ابراهیم ÷: ﴿رَبِّ هَبۡ لِي مِنَ ٱلصَّٰلِحِينَ١٠٠ فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِيمٖ١٠١﴾[الصافات: ۱۰۰-۱۰۱]. [۷۹].
۶- موسی و هارون إ: ﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١١٤ وَنَجَّيۡنَٰهُمَا وَقَوۡمَهُمَا مِنَ ٱلۡكَرۡبِ ٱلۡعَظِيمِ١١٥﴾[الصافات: ۱۱۴-۱۱۵] [۸۰].
۷- لوط ÷: •﴿وَإِنَّ لُوطٗا لَّمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ١٣٣ إِذۡ نَجَّيۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِينَ١٣٤﴾[الصافات: ۱۳۳-۱۳۴] [۸۱].
۸- و همچنین حکایتِ سلیمان ÷در سورۀ ص.
۹- و بیان مجبوری و بیاختیاری تمام انبیاء ÷: ﴿وَلَقَدۡ كُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَا﴾[الأنعام: ۳۴]. «و به راستى فرستادگانى پیش از تو دروغ انگاشته شدند. آن گاه بر تکذیب و رنج دیدن خویش صبر کردند تا آنکه نصرت ما به آنان رسید»
۱۰- یعقوب ÷: ﴿وَمَآ أُغۡنِي عَنكُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍۖ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ﴾[یوسف: ۶۷]. «و نمىتوانم چیزى از [قضاى] خداوند را از شما دفع کنم. فرمانروایى جز خدا را نیست»
۱۱- سیدنا و امام المرسلین ج: (۱) ﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُ﴾[الأعراف: ۱۸۸]. «بگو: اختیار سود و زیانى براى خود ندارم، مگر آنچه را خدا بخواهد».
(۲) ﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي ضَرّٗا وَلَا نَفۡعًا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُ﴾[یونس: ۴۹].
علامه نسفی در ترجمه میگوید: «قل يا محمد إني لا أملك لنفسي ضرا من مرض أو فقر ولا نفعا من صحة أو غنا إلا ما شاء الله من ذالك».
(۳) ﴿قُلۡ إِنِّي لَآ أَمۡلِكُ لَكُمۡ ضَرّٗا وَلَا رَشَدٗا٢١﴾[الجن: ۲۱]. «بگو: من توان زیان رساندن و الزام شما به راه راست را ندارم».
حالا تدبر باید کرد که چون این همه انبیاء †قدرت و اختیار امور خود ندارند، پس غیر از آنان در چه حدی هستند که بتوانند دیگران را نیز نجات دهند!.
و آنحضرت جرا در دو آیه اولی دستور فرمود که: اعلان کن که من مالک نفع و ضرر خود نیستم، چه جای این که مالک نفع و ضرر دیگران باشم.
و در آیت سوم فرمود که: اعلان فرما که من همچنانکه مالک نفع و ضرر خود نیستم، مالک نفع و ضرر شما (امت) هم نیستم، بلکه من صرف منذر و مبشر و صاحب ذمۀ ابلاغ و تبلیغم و بس.
[۷۷] ترجمه: «و ایوب را [نیز یاد کن]، چون پروردگارش را ندا داد که: آسیبى به من رسیده است و تو مهربانترین مهربانانى. پس [دعایش] را اجابت کردیم». [۷۸] ترجمه: «و زکریا را، چون پروردگارش را ندا داد که پروردگارا، مرا تنها مگذار و تو بهترین وارثانى. پس [دعایش] را اجابت کردیم». [۷۹] ترجمه: «پروردگارا، به من [فرزندى] از درستکاران ببخش. [دعایش را پذیرفتیم] و او را به فرزندى بردبار مژده دادیم». [۸۰] ترجمه: «و به راستى بر موسى و هارون منّت نهادیم. و هر دوى آنان و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم». [۸۱] ترجمه: «و لوط از رسولان بود. چنین بود که او و خانوادهاش- همگى- را نجات دادیم».