فصل اول در بیان آن رسومی که آنها را معصیت دانسته عمل میکنند
از آنها یکی در عروسیها رسم رقص است که درو اینقدر قبائح است.
۱- دیدن زن نامحرم اهل مجلس را که زنای چشم است، و نغمه و آواز او را شنیدن زنای گوش است، با او حرفزدن که زنای زبانست، میلانکردن دل به طرف او که زنای دلست، و بعضی دست هم میزنند که زنای دست است، و بعضی به اصل عمل هم میرسند که عین زناست. در حدیث صحیح این مضمون صراحتاً موجود است، در حدیث دیگر آمده است که نبی اکرم جفرمودند: من بسیاری از بندگان را مبتلای عذاب جهنم دیدم، از جملۀ آنها در مقامی غاری به شکل تنور دیدم که از بالا تنگ و از زیر وسیع بود و پر از آتش بود و درو بسیاری از زنان و مردان برهنه و لخت دیدم که میسوزند، چون آتش بالا میآید در موجهای آن بلند میگردند و چون پائین میرود ایشان را هم فرو میبرد، از جبرئیل پرسیدم که ایشان چه کسانی اند؟ فرمودند که: زانیان اند. (رواه البخاری).
و در حدیثی دیگر است که رسول مقبول جفرمودند: الله تعالی بدچشمان را و زنی که به قصداً جانبِ مرد بیگانه نگاه کند لعنت کند. (رواه البیهقی).
و در حدیثی دیگر است که هرکه نگاه کند به جانب یکی به بدنظری، روزِ قیامت سرب گداخته جهنم در چشم او ریخته میشود.
۲- باید خاطر نشان ساخت که گناه علنی از گناه مخفیگرانتر و سختتر است، در حدیث است که از علامات قرب قیامت یکی علنی بودن زنان آواز خوان، و باجه و رقص و غیره است، در آن وقت باید از باد سُرخ و زلزله و غرق و خسف زمین و مسخشدن صورت ها و سنگباری ترسید. (ترمذی).
این حدیث مبارک گویا پیشینگوئی حالات زمان ماست از رقص و غنا و باجه و رادیو ضبط صوت و سینما و تلویزون و چنگ و رباب و مزامیر و سرودهای امروزه. در حدیثی است که بیحیائی و فحش و مزامیر در هیچ قومی ظاهر نمیگردد، مگر این که طاعون و وبا و هیضه و بیماریهای گوناگون هم عام میگردد که قبلا در بین ایشان نبوده است. (ابن ماجه).
درین زمان مصداق این حدیث را مطالعه باید کرد که از صد یکی را از خاص و عام و شاه و گدا و مرد و زن و شهری و کوهی نمیبینی که صحیح و تندرست باشد، حتما به یک مریضی مبتلا است، این همه از شومی اعمال ماست.
گاه به ما لطف او گاه بلا میرسد = صورت اعمال ماست آنچه به ما میرسد.
۳- داعی و سرکردۀ اینکارها که اینقدر مردم را به گناه وادار و آماده کرده و مجلس گناه و آتش معصیت را گرم کرده و داعی شده است، همینقدر گناه برعلیه آن بدبخت ازلی و محارب خدا و رسول میآید که همه اهل مجلس کسب کرده اند، بلکه اگر دیگری همین بد رسمی را از او یاد گرفته مروج کرد تا مدتی که این رواج و مروجین در دنیا باقی مانند گناه به این بدبخت در قبر میرسد سلسلۀ جرم او بستۀ همین عمل است، چنانچه در حدیث است که هرکه روشی بد جاری کند تا آن عمل هست بر او همان عذاب جاری گردد. (مسلم).
۴- رقاصان و خوانندگان کسانی که دور دراز اند را به ذریعۀ خطوط و قاصد دعوت میکنند، و از یک دیگر در انعقاد این مجالس تشکر و قدردانی می کنند، این خود جرمی دیگر است که گناه پوشیده خود را اعلان میکنند. در حدیث است که همه بخشیده شوند، مگر شخصی که خدا گناه او را ستر فرموده بود و او خود اظهار و اعلان کرد.
۵- در آن مجلس چنگ و رباب و سرود و شاعر بیدین و ضبط و رادیو لازمی قرار داده میشود العیاذ بالله این صراحت مقابله با رسول خدا جاست که فرمودند: خدای ذوالجلال مرا حکم فرموده است که من مزامیز را از دنیا نیست و نابود کنم. (مسند احمد).
تدبر باید کرد که این داعی شوم ازلی و این شاعر بیدین و نائب ابلیس چون در مقابلۀ حبیب رب العالمین خاتم الأولین والآخرین جقیام کرده است، اگر به جز توبه بمیرد و محروم از شفاعت باشد خطرۀ خاتمه بالسوء و خلود عذاب دارد.
آگهی: خبردار باید شد که درین زمان پر فتن مروج است که درین مواقع شاعران بیدین را میبرند و بسا است که همین شاعران بیدین شعرهای بعض علماء را هم یاد کرده در ضبطها و چنین مجالس فحش میخوانند. علماء کرام نباید به اینها شعر و مضمونِ بدهند که شریک یک جرم میگردند.
۶- شرکاء مجلس اکثر و بیشتر از نماز و عبادات تغافل دارند، بلکه در نماز و عبادات همسایگان و ارباب قرب و جوار خللها میاندازند و منّاع للخیر میگردند، ترک نماز و عبادات جرمی جداگانه و خلل در عبادات بندگان خدا جرمی دیگر است.
۷- در حدیث است که اگر گناه از تو سر زد و تو ناراحت گردی و نیکی اگر شود خوش گردی بدان که تو مؤمنی و اگر نه پس نه. معلوم شد که بسا است که ذوق گناه مردم را از ایمان بیرون کرده در کفر داخل میکند و او متوجه نیست. (العیاذ بالله) این حال هر شنونده است حال داعی و سر حلقۀ و صدر دعوت به مقدار گناه همه است.
۸- بعضی اشخاص در عشق همان رقاصه یا شاعر گرفتار شده تمام دین و مال و آبرو خود برباد میکنند، مؤسس مجلس سبب این کار شنیع شده آن شقی درتمام گناهان آنها شریک است.
۹- این که اکثر مردم امروزه آوردن رقاصه و شاعر را در مجلس عروسی ضروری و افتخار میدانند و پولها و ماشینها به او صرف میکنند و این را ناز و کمال خود میدانند، این آن بلای عظیم است که علماء فرموده اند که: موجب زوال ایمان و زن میشود.
۱۰- درین مواضع به طریق افتخار و اسراف پولها صرف میکنند و اسکناس پنجصدی و هزاری را در هوا می اندازند و پولها را مثل عقد جمع کرده در گردن شاعر میاندازند و این اشیاء را کمال خود میدانند، اینهم مثل اول مزیل ایمان وزن حلالست.
۱۱- از دور دراز کسانی که معلوم میشوند و مبارکبادی میفرستند به وسیلۀ کاغذ یا غیر اینان هم شریک گناه اند. در ابوداود موجود است که هرکه گناه نکند، ولی به گناه دیگران راضی باشد هم مثل اوشان گنهگار است.
۱۲- مشارکین در مجلس حتما پول به همراه می برند که برای شاعر و صاحب عروسی دهند، این هم گناهی مستقل است.
برخی نادانان می گویند که با ترک این رسم و رواجها خویش و اقوام از ما ناراحت می شوند. بلی ناراض گردند، ولی خدا و رسول را ناراض مکن.