فصل دوم: در بیان این که ذات واجب جل مجده از دعاءخواستن خوش میگردد، و از نخواستن خشمگین می شود، و استغاثه به مخلوق شرکست
۱- در ترمذی موجود است: «سَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُحِبُّ أَنْ يُسْأَلَ». «از خداوند متعال فضل او را بخواهید؛ زیرا خداوند دوست دارد از او خواسته شود».
۲- «وَمَنْ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ يَغْضَبْ عَلَيْهِ» «هر که از الله سوال نکند (چیزی نخواهد) خداوند بر او خشمگین میشود» (رواه الترمذی).
و در روایت مستدرک: «من لا يدعو الله يغضب عليه» «هر که از خداوند نخواهد خداوند بر او خشمگین می شود» موجود است.
۳- و نیز در ترمذی و ابوداود و بیهقی به روایت سلمانسآمده است که آن حضرت صفرمودند: «إِنَّ رَبَّكُمْ تَبَارَكَ وَتَعَالَى حَيِىٌّ كَرِيمٌ يَسْتَحْيِى مِنْ عَبْدِهِ إِذَا رَفَعَ يَدَيْهِ أَنْ يَرُدَّهُمَا صِفْرًا». همانا پروردگار بزرگ و متعال شما شرم میکند و بزرگوار است، هر گاه بنده اش چیزی از او بخواهد او حیا میکند دستهای بنده را خالی برگرداند».
۴- در ترمذی به روایت انس سآمده است: «يَسْأَلُ أَحَدُكُمْ رَبَّهُ حَاجَتَهُ كُلَّهَا حَتَّى يَسْأَلَهُ شِسْعَ نَعْلِهِ إذَا انْقَطَعَ». «هر یک از شما باید همهی نیازمندیهایش را از پروردگارش بخواهد، حتی اگر بند کفش او نیز پاره شد باید از خداوند بخواهد (بند کفش دیگری به او بدهد)».
در قرآن مقدس است: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾[البقرة: ۱۸۶] [۹۱].
ازین همه روایات ظاهر است که خداوند قدوس از دعاءخواستن بندۀ خود از او راضی میشود و از نخواستن ناخوششده خشمگین می شود.
انتباه: اما افسوس و صد افسوس است که مسلمانان امروز -عوام بکثرت و بعضی از خواص-از استدعاء از مخلوقاتِ بتمامه مصئون نیستند، صاحب روح تحت تفسیر آیۀ وسیله مینویسد: ازین همه بزرگتر اینست که از مردگان و اصحابِ قبور طلب شفاء امراض و اغناء فقیر و رد ضاله [۹۲]و آسانی هر امر مشکل میخواهند، و شیاطین ایشان حدیثی دروغ که «إذا اعتيكم الأمور فعليكم بأهل القبور» [۹۳]بر آنها وحی می کنند. و این روایت به اجماعدانندگان حدیث بهتان و دروغ بر رسول الله جاست. کسی از علماء آن را روایت نکرده و در هیچ کتاب حدیثی دیده نمی شود.
در حالی که آنحضرت جاز مسجد گرفتن قبور نهی فرموده است و کسانی که این کار را انجام میدهند لعنت فرموده است، پس چگونه امکان دارد که ایشان به استغاثه از اربابِ قبور، اجازت دهند؟!. سبحان الله این بهتان بزرگی است.
این چند خرافات منقول از مجاوران فسّاق بر قبور مروی و مشهور زبانهای عوام و بعض خواص گردیده اند، عارف کبیر شاه ولی الله دهلوی /میفرماید:
۱- «رواية، إذا تحيرتم في الأمور فاستعينوا بأهل القبور» از قول مجاوران [۹۴]حلوا خور و جالب نذر و نیاز است که افترا کرده اند.
۲- مدد کن یا معین الدین چشتی – بگرداب بلا افتاده کشتی.
۳- امداد کن امداد کن از بند غم آزاد کن – در دین و دنیا شاد کن یا شیخ عبدالقادرا.
۴- یا بهاؤ الدین [۹۵]مشکلکشا مشکل ما را کُشا.
۵- یا نظام الدین اولیاء [۹۶]زری زر بخش.
۶- یا شیخ عبدالقادر جیلانی [۹۷](غوث الأعظم).
۷- یا غریبشاه غریبنواز بر غریب خود بنواز.
۸- یا سیدی سید احمد رفاعی [۹۸]هر کار ما درست گردان.
۹- یا سیدی سید احمد علون رد علیّ ضالتی [۹۹].
غرض این همه شرک و قول مجاوران فساق و بیایمان است که برای پیداکردن پول و حلوا این قدر دام صیادی انداخته و کندۀ ناتراشیدۀ هوچی گری خود تراشیده اند تا شریعت اسلامی را به افکار پلید خود دگرگون نمایند. بسیاری از عوام و خواص را درین شصت خود معلق کرده و از آن ها بهره وری می کنند و هدف شان، فقط و فقط حصول دنیا و تخریب دین بوده و به همین گفته های بیمعنی هزاران نفوس بیشعور همچون پروانه بران، جان و ایمان خود به آنان باخته اند.
استغاثه بالمخلوق: ۱- شیخ عارف کبیر محدث دهلوی /در«خیر کثیر» رقمطراز است: «واعلم أن طلب الحوائج من الموتى عالما بأنه سبب لا ينحاحها كفر والناس اليوم فيها منهمكون». «بدان که درخواست نیازمندیها از مردهها، اگر بداند که آن سببی است که (شر را) دور میکند کفر است، و مردم امروزه در این کار (درخواست از مردهها) غرق گشته اند».
۲- فقیه ابولیث سمرقندی /در بستان العارفین باب ۲۴ میفرماید: «الاستعاذة من المخلوق لا تغني من شيء». «پناه جستن به مخلوق دردی را دوا نمیکند».
۳- بایزید بسطامی [۱۰۰]میفرماید: «استغاثة المخلوق بالمخلوق كاستغاثة المسجون بالمسجون». «کمک خواستن بنده از بنده مانند کمک خواستن زندانی از زندانی است».
۴- سجاد زین العابدین سمیفرماید: «الاستغاثة بالمخلوق سفه في رأيه وضلة في عقله» «کمک خواستن از بنده علامت نادانی و کم خردی است» روح تفسیر آیۀ وسیلة.
۵- شیخ عبدالقادر جیلانی میفرماید: «وحقيقة الفقر أن لا تفتقر إلا من هو مثلك» فتوح الغیب مقاله ۷۵. «حقیقت فقر اینست که به بندهی همانند خود فقیر باشی».
۶- علامه محمد بشیر السهوانی /میفرماید: «استغاثة المخلوق بالمخلوق كاستغاثة المسجون بالمسجون». «کمک خواستن مخلوق از مخلوق مانند کمک خواستن دیوانه از دیوانه است».
خلاصه: نزد جمیع محققین اهل شریعت و طریقت دعاء فقط حق خدا است و بس استغاثه از او میباید نه از غیر الله که کفر و شرکست.
[۹۱] ترجمه: «و چون استفسار کنند ترا بندگان من از حال من پس هر آئینه من نزدیکم قبول مىکنم دعاى دعا کننده وقتى که دعا کند مرا». [۹۲] ضاله= گمشده. [مُصحح]. [۹۳] ترجمة این روایت دروغ: هرگاه کارها بر شما مشکل شد به صاحبان قبرها (مرده ها) روی آورید. [مصحح]. [۹۴] مجاور = به کسی گفته می شود که در جوار قبرها و مرده ها بوده و اموال مردم را می بلعد. [مصحح]. [۹۵] بهاءُالدّینْ زَکَریّایِ مُلْتانی، عارف سدۀ ۶و ۷ق /۱۲و۱۳م و مروج طریقۀ سهروردیه در هند. کنیۀ او ابومحمد، و خود معروف به بهاءالحق بود و القاب دیگری چون بدرالمشایخ داشت. چون وفات یافت فرزندش صدرالدین عارف جانشینی او را به عهده گرفت. مزار او تا اکنون در ملتان مرکز خرافات بوده و در کتابهای درسی مدارس پاکستان نیز از او به عنوان مروج اسلام در ملتان نام برده شده است. [مصحح]. [۹۶] محمدبن احمدبن علی دهلوی معروف به شیخ نظام الدین اولیاء و شاه نظام اولیاء و نظام دهلوی و نظام الدین خالدی دهلوی و بحاث و محفل شکن و متخلص به نظام و نرگسی، از مشایخ قرن هشتم و اعاظم عرفای هندوستان است، وی نزد شیخ فریدالدین گنج شکر مریدی نموده و امیرخسرو - شاعر پارسی گوی بزرگ هند - از مریدان وی بوده است. وی به سال ۶۳۳ هَ . ق . تولد یافت و در سال ۷۲۵ درگذشت. جامی هروی در نفحات الانس کرامات بسیاری بدو نسبت کرده است . مزار وی در مقبره شکرگنج هندوستان زیارتگاه است .(به تصرف از: لغت نامة دهخدا) [مصحح]. [۹۷] ایشان در سنة: ۴۷۰هـ در گیلان (ایران کنونی) تولد شده و در ماه ربیع الاول سال: ۵۴۱هـ وفات نمود. تألیفات بسیار داشته و در اتباع سنت و رد اهل بدعت خیلی سختگیر بوده اند. اما متأسفانه فعلا عده ای مغرض طوری وانمود می کنند که عبدالقادر جیلانی از بزرگان خرافات و غوث الأعظم بوده است و قبر او را بت خانه ای ساخته اند. برای تفصیل عقیدة شیخ عبدالقادر جیلانی به تصنیفات ایشان از جمله: غنیة الطالبین و الفتح الربانی مراجعه شود. [مصحح]. [۹۸] اسم کامل او شیخ أبو العباس أحمد بن علی بن أحمد بن یحیى بن حازم بن علی بن رفاعه، و سلسلة نسبش از طریق جعفر صادق /به ابوبکر صدیق سمی رسد، در سال ۵۱۲ هجری در نزدیک بصره (عراق) تولد شده و به دوازدهم جمادی الأول سال: ۵۷۸ هجری وفات نمود. هم اکنون در کشورهای عربی تعداد زیادی از منحرفین خود را به او نسبت می دهند. [مصحح]. [۹۹] رد علیّ ضالتی = گمشدة من را به من باز گردان. [مصحح]. [۱۰۰] ابویزید طیقور بن عیسی البسطامی معروف به بایزید بسطامی از بزرگترین عارفان و بزرگان اهل تصوف است که در سال های ۱۶۱ تا۲۳۴ می زیسته. فریدالدین عطار در تذکرة الاولیا ۵۵ صفحه به ذکر شرح حال و اقوال بایزید اختصاص داده است. [مصحح].