شمشیر بران بر اشراک و بدعات دوران

فهرست کتاب

افصح من نطق بالضاد [۸۲]و اقلیم بلاغت و تاجدار هدایت ج را نیز اختیار و قدرت هدایت‌دادن نبود

افصح من نطق بالضاد [۸۲]و اقلیم بلاغت و تاجدار هدایت ج را نیز اختیار و قدرت هدایت‌دادن نبود

۱- ﴿إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُۚ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ٥٦[القصص: ۵۶] [۸۳].

در تفاسیر و کتب حدیث موجود است که آن حضرت جهنگام وفات عمو/ کاکای خود ابوطالب کوشش فراوان نمود، ولی او ایمان نیاورده مرد، این آیت کریمه نازل شد.

۲- ﴿لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ٣[الشعراء: ۳]. «شاید تو هلاک‌کنندۀ جان خود را (باشی) به این که ایمان نمی‌آرند».

۳- ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَآءُ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُۖ فَلَا تَذۡهَبۡ نَفۡسُكَ عَلَيۡهِمۡ حَسَرَٰتٍ[فاطر: ۸] [۸۴].

سبحان الله جان آنحضرت جاز سوز گداز رحمت بر امت قریب هلاک شده است، با وجود این اختیار هدایت یک نفر را هم ندارند.

۴- ﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ أَوۡ يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡ أَوۡ يُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ١٢٨[آل عمران: ۱۲۸]. «تو را در این کار اختیارى نیست. چه [خداوند] آنان را ببخشاید یا عذابشان کند، چرا که آنان ستمکارند». در غزوۀ احد که ۷۰ صحابی شهید شده بود و عم آن ذات گرامی سید الشهداء امیر حمزه سمثله شده و دندانِ مبارک شکست، و رخسارِ مبارک از خون گلگون شده بود، در چنین وقت نازک بر زبان مُبارک رفته بود که چگونه فلاح حاصل می‌کند، قومی که روی نبی خود را خونین کردند، این آیت نازل شد، فکر باید کردکه چون درین موقع اختیار داده نشد، پس کدام وقت اختیار داده می شده اند؟

۵- ﴿ٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ أَوۡ لَا تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ إِن تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ سَبۡعِينَ مَرَّةٗ فَلَن يَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡ[التوبة: ۸۰] [۸۵].

اینجا در موضوع منافقین خداوند بزرگ اختیار و استغفار را نیز از ایشان سلب فرمود.

۶- ﴿وَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِيزٌ حَكِيمٞ٦٣[الأنفال: ۶۳] [۸۶].

در اینجا اختیار و قدرت الفت‌دادن بین دو قوم مخالف را هم از آن ذات مبارک سلب فرموده به خود حواله نمود.

۷- ﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌ[الأنعام: ۵۰] [۸۷].

اهل عناد علناً می‌گویند که: الله تعالی تمام کلیدهای خزائن غیب را حوالۀ آنحضرت جکرده است. در حالی که خود آنحضرت جبه دستور خدای قدوس اعلان می‌کند که هیچ کلید از کلیدهای خزائن غیب به دست من نیست، پس این مشرک گویا آنحضرت جرا تکذیب می‌کند، العیاذ بالله.

خلاصه: شخص گرامی خاتم المرسلین جدر یازده آیت که ۸ اینجا و سه جلوتر ذکر شد، از خویشتن سلب قدرت و اختیار کرده است. و آیات دیگر هم موجود است، دست ما از حصر آنها کوتاه است.

[۸۲] لغت ضاد = همان زبان عربی است، و أفضل مَن نطق بالضاد (بهترین فردی که به لغت ضاد = زبان عربی) صحبت کرده رسول مهربان صاند. [مصحح]. [۸۳] ترجمه: «[اى پیامبر] هر کس را که دوست مى‏دارى، نمى‏توانى هدایت کنى. بلکه خداوند هر کس را که بخواهد هدایت مى‏کند و او به هدایت‏شدگان داناتر است». [۸۴] ترجمه: «آیا کسى که کردار زشتش براى او آراسته جلوه داده شده، لذا آن را نیک مى‏بیند [چون کسى است که چنین نیست؟] بى شک خداوند هر کس را که بخواهد بیراه مى‏گذارد و هر کس را که بخواهد هدایت مى‏کند. پس نباید وجودت از حسرت خوردن بر آنان از بین برود». [۸۵] ترجمه: «براى آنان چه آمرزش بخواهى چه آمرزش نخواهى [تفاوتى نمى‏کند]، اگر هفتاد بار براى آنان آمرزش بخواهى، هرگز خداوند آنان را نمى‏آمرزد». [۸۶] ترجمه: «و بین دلهاى آنان الفت داد. اگر هر آنچه را که در زمین است، همگى خرج مى‏کردى نمى‏توانستى بین دلهایشان الفت دهى ولى خداوند بین آنان الفت داد، بى گمان او پیروزمند فرزانه است». [۸۷] ترجمه: «بگو: نمى‏گویم که خزائن خدا نزد من است و [نمى‏گویم‏] که غیب مى‏دانم و به شما نمى‏گویم که من فرشته‏ام».