شمشیر بران بر اشراک و بدعات دوران

فهرست کتاب

فصل پنجم در تفصیلات شرک فی العبادة

فصل پنجم در تفصیلات شرک فی العبادة

چونکه عوام زمانۀ ما به این نوع شرک بیشتر استغراق دارند ضرورتِ تفصیلش پیدا شد.

۱- سجدۀ غیر الله حرام و کفر است، در شرح فقه اکبر ص ۲۳۰ و رد المختار ص ۲۵۵ ج ۵ و کبیری ص ۲۶۲ و دیگر کتب فقه آمده است: بوسیدن زمین پیر قریبِ شرک است. حجة الله البالغه ص ۵۵۶ ج ۲.

امام ربانی مجدد الف ثانی [۱۱۶]در مکتوباتِ خود ج ۲ مکتوب ۹۲ می‌فرماید:

«ای برادر، بدان که سجده که عبارت از جبین بر زمین نهادن است، متضمن نهایت تذلل و انکسار و مشتمل بر کمال تواضع و فروتنی است، لهذا این قسم تواضع مخصوص به عبادت واجب الوجود جَلَّ سلطانه داشته اند و غیر او سبحانه را تجویز نه نموده اند».

مشهور است که ایشان بنا بر عدم سجدۀ رسمی پیشِ جهانگیر در قعلۀ گوالیار، مدتی به زندان رفت ولی قبول نکرد، حتی که خود سجدۀ نفسِ کعبه را کفر گفته اند، رد المختار، ج ۱، بحث استقبال القبلة.

و سجدۀ قبر بلاریب کفر و شرک است. صاحب رد الفرید در صفحۀ ۱۱۷ و شیخ

عبدالحق محدث دهلوی [۱۱۷]در أشعة اللمعات ج ۱ باب المساجد بعد از تفصیلات زیاد می‌نویسند: نماز گذاردن به جانب قبر نبی یا مرد صالح به قصدِ تبرک و تعظیم حرام است و هیچکس را در آن اختلاف نیست، اما اگر به قصدِ عبادت باشد کفر محض است.

در قبرستان نماز مکروه است، به همین وهم که شاید جلو قبری باشد، و در نماز جنازه سجده هم ازین سبب حرام است که سجده به جانب مرده می‌گردد.

و دست‌رسانیدن به قبر هم برای تبرک حرام است. در فتاوی عالمگیری ج ۴ کتاب الکراهیة باب زیارة القبور به نقل از مناوی و تتارخانیه به صراحت این را نوشته است. و در بنایه شرح هدایه و اشعة اللمعات ج ۱ و ص ۷۶۳ و شیخ گیلانی /در غنیة الطالبین ص ۴۴ ج ۱، و محمد غزالی [۱۱۸]/در احیاء، باب زیارة القبور، و ملا علی قاری هروی [۱۱۹]/در شرح عین العلم و علامه سمهودی /در وفاء الوفاء از ائمه اربعه نقل کرده اند که دست‌رسانیدن به همه قبور حتی که به روضۀ سیدالإنس و المخلوقات هم روا نبوده و این کار را عادتِ یهود و نصاری قرار داده اند.

و در وقت سلام پیشِ کسی منحنی و خم‌شدن هم مکروه است. چنانچه در عالمگیری ج ۴، کتاب الکراهیة و شامی کتاب الحظر والإ باحة ج ۵ صراحتاً موجود است، و خاک از قبرگرفتن و خوردن یا مالیدن هردو حرام است.

۲- نذر لغیر الله: نذر هم چونکه عبادتی است نیز حقِ الله سبحانه و تعالی است، نذر لغیر الله حرام و شرک و کفر است چنانچه در خلاصة الفتاوی ج ۴ ص ۳۷۸ و در بحر الرائق و شامی ج ۲ کتاب الصوم به این مطلب تصریح شده است، حتی نذر برای انبیاءهم حرام و شرک است، کذا فی فتاوی کاملیه والدرالفرید ص ۹۸.

۳- نیاز لغیر الله: هم حرام و شرک است، نیاز به معنی قسط زیارت و جشن آن، از طارق بن شهاب در مسند احمد و ترجمان السنة ج ۲ حدیث ۶۶۲ مرفوعاً روایت است که آن حضرت صفرمودند: یک شخصی به سبب نیاز یک مگسی در جهنم رفت و دیگری هم به وسیلۀ مرگ مگس در جنت رفت، صحابه شعرض کردند، چگونه؟ فرمود ج: دو نفر مسافر به راهی می‌رفتند بتی در بین راه بود، مجاوران ایشان را گرفتند که جشن بنهید، جواب دادند که ما چیزی نداریم، گفتند: ما کسی را به جز نهادن نیاز رها نمی کنیم، جشن باید نهاد اگرچه یک مگس باشد، یکی از آن دو مگس گرفته کشته در جشن‌ها و در دوزخ رفت و یکی انکار کرد تا آن که شهید شد، و به جنت رفت.

۴- ذبح: چون که به طریقِ عبادت برای غیر الله می‌شود حرام و شرک و کفر است.

در قرآن مقدس حرمتِ آن به صراحت موجود است: ﴿وَمَآ أُهِلَّ بِهِۦ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ[بقره: ۱۷۳]. «و آنچه را که [به هنگام سرزدنش‏] نام غیر خدا بر آن برده شده است» ﴿وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ[مائده: ۳]. «و آنچه براى بتان ذبح شده‏اند» همین است.

در بقره ع ۲۱ و مائده ع ۱ و انعام ع ۱۸ و نحل، چهار جا نهی آمده است. و در احادیث مسلم به روایتِ علی مرتضی سکسی که برای غیر خدا ذبح کند لعنت شده است. و در روایتِ امام احمد و ابوداود هم همینطور آمده است. در تمام تفاسیر و کتب لغت معنی أهِلّ بلندکردنِ آواز است إلا ما شاء الله، لهذا برای هرچیز که به نام غیر الله نام زد شود، اگرچه ذبح نشود یا مأکول و مشروب باشد مثل سبیلِ حسین که آب نوشیدنی است همه حرام و میته می‌گردد، وقتی که بغیر الله شد به هزار بسم الله حلال نمی‌گردد مثل خنزیر و سگ. و ذابح لغیر الله مرتد می‌گردد، چنانچه در تفسیر کبیر ج ۲ ص ۸۱ و تفسیر روح المعانی و تفسیر عزیزی سورۀ بقره این مطلب به صراحت ذکر شده و بلکه تمام تفاسیر محققین و شروح احادیث به آن مشحون اند.

در غیر الله نبی و فرشته و ولی و جن و پری و دیو همه داخل اند، لهذا اگر مریض شد و ذبح کرد که جن خون می‌خورد و دور می‌شود، و یا زنش دیوانه شد، ذبح کند که پری و جن راضی گردد، همه حرام و فاعل آن مرتد است، العیاذ بالله.

[۱۱۶] شیخ احمد سرهندی ابن شیخ عبدالاحد فاروقی، در چهاردهم شوال سنة: ۹۷۱ هجری در قریة سرهند نزدیک لاهور (ایالت پنجاب پاکستان) زاده شد و در بیست و هفتم ماه صفر سال: ۱۰۳۴ هجری وفات نمود. مکتوبات او مشهور است. [مصحح]. [۱۱۷] شیخ عبدالحق بن سیف الدین مشهور به محدث دهلوی سنة: ۹۵۸ھ در شهر دهلی تولد یافته و به تاریخ: ۲۱ ربیع الاول ۱۰۵۲ھ وفات نمود. از جمله تألیفات ایشان می توان از: أشعة اللمعات (شرح فارسی مشکوة المصابیح) و لمعات التنقیح (شرح عربی مشکوة المصابیح) نام برد. [مصحح]. [۱۱۸] محمد بن محمد غزالی طوسی، متوفای: ۵۰۵ هجری. [مصحح]. [۱۱۹] شیخ ابوالحسن نورالدین علی بن سلطان القاری در شهر خون و قیام؛ هرات باستان چشم به جهان گشود، و با یورش لشکر خون آشام صفوی به هرات و آزار و اذیت علمای اسلام ایشان مجبور به ترک این شهر گردیده و راهی مکة مکرمه شده و در شوال ۱۰۱۴ هـ در همانجا وفات نمود. کتاب مرقات المفاتیح شاهکار علمی ایشان است. [مصحح].