شمشیر بران بر اشراک و بدعات دوران

فهرست کتاب

فصل سوم در بیان رسوم موت و بدعاتِ آن

فصل سوم در بیان رسوم موت و بدعاتِ آن

اول- این که در تجهیز و تکفین و نمازِ او تاخیر می‌کنند که فلان خویشِ او می‌آید یا روزِ جمعه است می‌گذاریم تا مردم خوب جمع شوند، این همه خلافِ شرع مقدس اند. دوم- در بعض جا به همراهِ مرده بر سر قبر خرما می‌برند و تقسیم می‌کنند، سوم- چون شخصی مُرد لباس‌ها و کفش‌های او را تقسیم می‌کنند، این وقت دیده شود اگر وارثِ همین شخص بالغ است و بس پس اشکالی نیست یا که وارثین همه حاضر و بالغ اند و رضا دادند هم مانعی نیست، و اما اگر یکی صغیر است یا حاضر نیست، اینها همه در ارث شمار اند، تصرفِ یک فرد در آن روا نیست، چهارم- بعض جا وقتِ شستن مرده ذکر جهر می‌کنند، پنجم- همراه جنازه ذکر جهر در بعض جا مروج است، ششم- بعد نمازِ جنازه دعا به جمع بعض جا می‌خوانند، هفتم- بعض جا بعد نماز قرآن گردانی به نیتِ اسقاط می‌کنند، هشتم- بعد دفن بعض جا دو دعاء می‌خوانند و همان یک دعا هم به رفع یدین و اجتماع اختلاف دارد چه جای دو، نهم- بعض جا بعد دفن بر قبر اذان می‌دهند، دهم- اول شام می‌دهند در خانۀ مرده گوسفند ذبح می‌شود، و غذا پخته می‌شود و تقسیم می‌شود، یازدهم- قریب یک هفته یا ماه یا چهل روز مسلسل روزانه یک گونه غذای مختصر از خانۀ او به مسجد و ملا میرسد، دوازدهم- روز سوم به نام پُرس، مرد و زن از اطراف و جوانب در خانۀ مرده برای غارت خانۀ آن غریب هجوم می‌برند، سیزدهم- خواص و عوام به نامِ تعزیه که حالا آن را فاضحه باید گفت از دور و دراز یا قرب و جوار اونجا تا مدتی رفت و آمد مینمایند، اینجا آمده کم از کم یک روز و شب یا فقط یک وقت به مقدار خوردنِ غذا می‌نشینند، و حال آن که تعزیه سنت را سفر لازم نیست و در خانه رفتن لازم نیست، هرجا و کیف ما اتفق آن غمزده را ملاقات کند او را بگوید: «أعظم الله أجركم وعزاكم في مصيبتكم وغفر الله لميتكم» «خداوند پاداش شما را زیاد گرداند، و در مصیبت شما را صابر بدارد و برای مرده‌ی تان بیامرزد» و بس باقی همه بد رسمی و بدعات اند، و چند نصیحت و اندرز که در آن غذا و انتظار مجلس و غیره نباشد خوب است، اما اگر به غرض دیگر آنجا رفت و به تعزیه هم رفت، پس او را میهمانی کردند مانعی نیست، چهاردهم- همان اهل میت بعضی تا سه یا هفت روز بر سرِ قالینِ خود نشسته انتظار دارند که مردم برای پرسان مردۀ من بیایند، پانزدهم- بعضی واردین که می‌آیند می‌گویند: الفاتحه دست بلند کرده چیزی می‌خواند و به مرده می‌بخشد، شانزدهم- چون حال مرگِ مرده به اطراف رسید فوری زنان به همان مکان جمع شده به غیر احتیاط در تحریض گریانیدن و پریشان‌کردنِ اهل بیت و اُوه آه شروع می‌گردد، هفدهم- لباس و رخت خواب مرده را بعض جاها می‌سوزانند که این مرض بد بود به ما سرایت می‌کند، هژدهم- در بعض جاها بعد چند روز قرآن‌خوانی و ختم‌خوانی ملایان و طالبان شروع می‌گردد و بعد خواندن گوشت و برنج و بعض جا پول و بعض جا کدام نخلی و درختی به ایشان می‌دهند، نوزدهم- بعض جا بر سرِ قبور قرآن‌خوانی می‌کنند، بیستم- بر سرِ قبور سبزیجات و ریحان می‌اندازند. بیست و یکم- بر سرِ قبور وقتا فوقتاً آبپاشی می‌کنند، بیست و دوم- قبر را بلند می‌کنند و بر او گنبد یا علَم و پرچم و چادر یا چراغ و غیره استعمال و بلند می‌کنند، بیست سوم- هفتمی و چهاردهمی و چهلمی و سالی بدعات معین دیگر انجام می‌دهند، بیست چهارم- اگر کدام شیخی یا استاذی علمی یا امام مسجدی بمیرد خواه مخواه یکی از اولاد او را جانشینِ او می‌کنند، اگرچه اهلیتِ آن امر را نداشته باشد.

حکایتی مشهور است که باری یک نفر قاضی مُرد پسرش به جای او گذاشتند که از هیچ چیز خبر نداشت، از او هرچه می‌پرسیدند، می گفت که: درین مسئله اختلاف است ما وقتِ خود ضائع نمی‌کنیم، روزی کس از راهِ شوخی پرسید: قاضی صاحب! چند خدا وجود دارد؟ گفت: بگذار درین اختلاف است، اهل مجلس به خنده درآمدند، ندماء قاضی دیدند که این رسوائی و تخفیف تا کی، او را پیش عالمی نحوی بُردند که این را تعلیم کنید، استاد او را درس می‌داد، تا روزی استاد او را ترکیبِ ضَرَبَ زَیدٌ عَمراً گفت، پرسید که خیر زید عمرو را چرا زد، استاد گفت: این مثالی است در نحو، گفت: ما به این کار نداریم، اولاً بگوئید چون شما گواهی می‌دهید زید عمرو را زده است، آخر عمرو چه گناه کرده است، استاد بیچاره داد می‌زند که مثالیست، گفت: نه خیر شما رشوت گرفته اید، استاد را به زندان فرستاد، این است اثرِ این رسمِ بد.

بیست و پنجم: در برخی مناطق مروج است که خواهران را میراث نمی‌دهند، این مقابله به نصِ صریح قرآن است، بیست و ششم- در حدودِ ما مروج است که خواهران را برابرِ برادران میراث می‌دهند، اگرچه برادر بخواهد همه کسان و اقوام و خصوصاً خواهران و دامادان غیض کرده او را ملامت می‌کنند او هم از ترسِ ملامت خاموش است، این هم معارضۀ عملی با نصِ صریح قرآنی است، بیست هفتم- یازدهمی شیخ گلانی /و دیگر بزرگان را تعیین می نمایند.

۲۸- برای ایصالِ ثواب تعیینِ زمان و مکان و غذا و پخته یا غیره همه بدعت اند.

۲۹- سیمان کردن، گچ کردن و آهک کردن قبور حرام است.

۳۰- سوگ و ماتم هم از زیاده از حدود شرع بدعت است.

این همه بدعاتِ سیئه اند که خرابیِ آن قبلاً توضیح ده شد.