شمشیر بران بر اشراک و بدعات دوران

فهرست کتاب

بعض مسائلِ قبور

بعض مسائلِ قبور

قبر را گنبدکردن و آهگ و گچ‌زدن حرام است. در روایتِ مسلم و ترمذی و مستدرک حاکم صراحتاً نهی وارد شده است.

در کتاب الآثار امام محمد [۱۲۳]/روایت حرمت از امام الأئمة؛ امام ابوحنیفه /صراحتاً موجود است و در کتاب الأم ج ۱، ص ۲۴۶ قول حرمت از امام روزگار مقتدای عالی تبار محمد بن ادریس شافعی نیز به صراحت آمده است.

و در کبیری قولِ امام دارالهجرة امام مالک و امام میدانِ کارزار حمایت شریعت و مبارز اهل باطل امام احمد رحمهم الله رحمة واسعة بر حرمتِ آن منقول است، و علامه شامی در ج ۱، ص ۱۰۱ نفی آن از جمیع علماء ثابت کرده است.

اما موضوعِ گنبدِ خضراء [۱۲۴]به اجماعِ امت به وجوه ازین امر مستثنی است، اینهم از هزاران خصوصیات آنحضرت جیکی است.

بعضی مجوزین از اقوال و روایاتِ رکیک درین میدان مثل غریق عموماً برای جواز استدلال کرده اند. صاحب روح المعانی خاتم المفسرین سید محمود آلوسی بغدادی در تفسیر خود در سورۀ کهف تردید شدیدی و تحقیق انیقی از روایاتِ احادیث کرده است، فلیراجعه إن شئت.

ج ۱۵، ص ۲۳۷ تا ۲۳۹.

عُرس و اجتماع هفته‌واری یا ماهانه یا سالانه بر گنبدها و قبور همه انبیاء و اولیاء و ائمه و علماء حرام و بدعت است، در روح المعانی و تفسیرِ مظهری [۱۲۵]سورۀ آل عمران، آیۀ ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ[آل عمران: ۶۴]. تفصیل موجود است.

به قصدِ زیارتِ قبور سفرکردن حرام است، حضرت عارف الکبیر (شاه ولی الله دهلوی) آن را به حج لغیر الله و جزء شرک تعبیر کرده است.

(حجة الله البالغه، ج ۱ باب اقسام الشرک و ج ۱ باب المساجد).

اما اگر بغیر قصدِ سفر به طریق رهگذری و اتفاقا و زیارت شرعی به طور دعا و غیره‌کردن مستحب و مستحسن است، چنانچه در کتابهای فقه مصرح است، مزید تفصیلِ این مسائل در حصۀ دوم بیان بدعات می‌آید انشاء الله تعالی.

۴- از ذرائعِ شرک عکس و تصویر است. بعد از بتها و مزارات، درجۀ سوم از دواعی و اسبابِ شرک عکس و تصویر و تمثیل است، عکس و تصویر برای اشاعتِ شرک کردار و افعال مهم نمایان کرده است و در میدان مبارزه بالتوحید در مقامِ خود فرد وحید است، ازین سبب شارع حکیم سداً للذرائع تصویرگرفتن و عکس‌برداری ذی روح را اکیداً منع فرموده و برای آن وعید شدید و لعن غیر مبهم ذکر کرده است. اما امتِ امروزه برعکس اوامر شریعت در تصویرکشی و عکس‌سازی و تمثیل و عروسک‌فروشی و لعب و اشتغال به عکسها و صرف پول به آن کمال رسیده و آن را دَیدَن [۱۲۶]خود گرفته اند، گویا شباروزی مثل والهان و عاشقان در گیرو دارِ شرک اشتغال داشته بدان افتخار دارند، مثلاً هرکار بار را موقوف به همین جزء شرک به الهامِ ابلیس کرده اند، مسافرت موقوف به پاسپورت و ویزه شده است که بغیر عکس نمی‌شود.

خدمتگاری، مأموریت و رعیت شماری حتی لباس پوشیدن و ظروفِ خوردن و نوشیدن حتی که عکسِ زن هم فی الحال مروج و مسجود گردیده است، عکسِ شاهان و وزراءِ ملت خیلی محترم و ارزش مند بلکه به منزلۀ قرآن مقدس لازم خانه و سرای گردیده است، و همچون درود مقدس نقش پول و زیب جیب و نماز گردیده است, و به طبق مقولۀ: خنزیر بالای خر، حالا سینما و تلویزن که همه کرشمه‌جات و بوقلمونی‌های عکس اند، و دواعی شرک و کفر، زیب هرخانه و درسِ هر انجمن و شراب هر کودن و دانشور و زینتِ هر مرد و زن و چادرِ هر عام و خاص گردیده اند، إلا ما شاء الله، خداوند متعال به حالِ این امت به لطف و کرم خود رحم فرماید.

از ارشادات گرامی آنحضرت جمعلوم می‌شود که در ترویج و اشاعتِ شرک صنم و قبر و عکس همدوش اند و همکار، ازین سبب آن حکیم اعظم و مقتدای افخم، این هرسه را در یک رشته شمرده منع و نهی فرموده به قمع و قلع و محوِ آنها دستور اکید فرموده و خواص خود را مأمور و قدغن کرده است. از علی سمرویست که ما در یک جنازه با صاحب شرع همراه بودیم، فرمود: از شما کیست که این سه کار انجام داده بیاید، هیچ بتی نگذارد مگر این که آن را بشکند، و هیچ گنبد و قبر بلندی نگذارد، مگر این که آنرا شکسته هموار کند، و هیچ تصویر نگذارد، مگر این که آن را محو کند. من اجابت کردم و رفتم و همه کار به خاتمه رسانیده آمده عرض کردم که من همه فرمودۀ زبان دُرافشان را عمل کردم، پس فرمودند: هرکه بعد ازین، ازین سه کار یکی کرد، به تحقیق او بر آنچه به محمد نازل شده کفر کرده است. (رواه مسلم، کتاب الجنائز، و نسائی نیز).

و ابن عباس بروایت می‌کند که آنحضرت جروز فتحِ مکه تا هنگامی که تصاویر ابراهیم وپیامبران دیگر را بیرون نیاوردند آن حضرت صدر بیت الله داخل نشد، چون بیرون کردند به دست مبارکِ خود عکس ابراهیم ÷و غیره را پاره پاره کرد (صحیح بخاری و ابوداود).

معلوم شد که امر تصویر چه قدر مهم است، آنحضرت جدر کعبه مقدسه با وجود تصویر داخل نمی‌شود، و تصویر هیچکس قابلِ احترام نیست، ببین که تصویر انبیاء را چگونه پاره کرد، تصویر اگر عکسِ فرشته باشد یا نبی یا ولی یا عالم یا بادشاه یا افسر اصلاً احترامی ندارد، بلکه آن را پاره پاره کرده زیرپا اندازد و اهانت کند.

و نیز از ابن عباس بو صدیقه لو میمونه لو ابن عمر بدر تمام صحاح و مسانید موجود است که در هر خانه که تصویر موجود است فرشته داخل نمی‌شود، این مسئله را احقر مفصلاً در رساله «تحذیر أحکام التصویر» نوشته‌ام، مطالعه باید کرد.

خلاصه: این هرسه بلا هنوز عالم را فرا گرفته است، خداوند رحم فرماید، آمین.

۵- از ذرائع شرک اختلاط مشرکین است، ازین سبب در تمام امورِ شرعی، شرع مقدس حکم مخالفت مشرکین داده است، نه تنها در عبادت، بلکه در معاشرت و در شکل و هیئت و خورد و نوش و لباس و پوش و در مجلس و اختلاط سخت ممانعت آمده است.

در روایتِ سمره بن جندب سآمده است که ارشاد فرمود ج: هرکه با مشرک یکجا باشد و با او سکونت کند، پس این شخص مثلِ مشرک است (به روایت ابوداود در کتاب الجهاد).

طبقِ این حدیث اختلاط‌کننده و همکاسه و هم‌مجلس با مشرک گویا از مشرکانست، چه قدر وعید شدید است. بنابر توجه این حدیث بود که صحابه رضوان الله علیهم در شرائطِ بیعت از مبائع را عهد می‌گرفتند که از مشرکین جدا باشد.

در روایتِ جریر بن عبدالله سموجود است که مسلمان از شرک باید چندان دور باشند چنانکه از آتش دوری می کنند، (رواه ابوداود). حبر امت ابن عباس برا اگر کدام وقتی بنا بر ضرورتی شدید اگر مصافحه با مشرک اتفاق افتاد, دستِ خود می‌شست مثل شستن از نجاست، سبحان الله چه قدر نفرت بود، اما مسلمان امروز آن دوستی و علاقه که با مشرک دارد عُشر عشیر آن با مسلمان ندارد.

در شکل و صورت و سر و موی و لباس هم مخالفِ مشرکین باید بود، چنانچه در حدیثِ متفق علیه موجود است. و در عبادت هم باید با آنان مخالفت کرد، یعنی از وقت و نوع عبادتِ اوشان محترز گردد، و در مساجدِ مشرکین نرود و نماز خواندن در آنجا مکروه است؛ زیرا که اغلب دران عکوس و تصاویر هست.

اخطار: چه قدر بی‌حمیتی است که مشرکان امروز از ما متنفر اند و ما به اغراضِ مادی در پی ایشان افتاده و تملق و احترام و تواضع جلوِ ایشان می‌کنیم و متوجه باید شد که عکوس پارچه‌ها و ظروف‌ و قوطی‌ها و روزنامه‌ها و مجله‌ها و صابون‌ها همه، همین حکم دارند که اگر یکی در خانه باشد مانع دخولِ فرشتۀ رحمت است.

۶- از دواعی بزرگ شرک اعتماد بر غیر الله است.

اصل اسلام و معنی آن تسلیم و توکل علی الله است، مسلمان را باید که در هرحال بر ذات باری جل مجده اعتماد و توکل کند؛ در رنج و راحت و در هستی و نیستی و در فقر و غنا، برآن ذات واحد لا شریک اعتماد و توکل کند. اسلام ادنی توجه و تصور آن بر غیر الله را روا نمی‌دارد و انتفا ریشه‌کنی آن می‌کند، چرا که توحیدِ کامل و باطن غیر از توکل کامل ممکن نیست، هرقدر که انسان به توحید اقوالی و افعالی کامل گردد، اما تا وقتی که به توحید احوالی مستحکم نگردد، ضرور شمۀ از ریا و نفاق در او مضمر می‌ماند. و توحید احوالی به جز از توکلِ کامل مشکل است، و عدم الاعتماد عن الخلق و استغناء از ما سوی الله به جز از تزکیۀ قلب و تصفیۀ روح هم ممکن نیست، و این هردو موقوف به ذکراسم ذات یا نفی اثبات علی سبیل التحقیق اند، نی علی سبیل الورد. لذا بسا است که شیطانِ ملعون کسانی را که در توحید صوری که مراد اقوالی و افعالی است قدمی راسخ حاصل کرده اند، به همان غرّه می‌کند و از توحیدِ باطن که احوالی است مشتغل و متسلی به همین ظاهر می‌کند تا که از لبّ به قشر [۱۲۷]مشغول گشته از آن باز ماند و اینجا امکان شعبۀ ریا و نفاق هست او را از افضل به مفضول تسلی می‌دهد، این هم یکی از راه‌های فریبش می باشد، متوجه باید شد.

و درین موضوعِ شریعت جناب رسول الله جخیلی حساس واقع شده است که ادنی‌ ریشه‌های اعتماد علی غیر الله را تفتیش کرده قطع می‌کند، و نمی‌گذارد که مرد مسلم درین بلا افتد؛ زیرا که همین اعتماد علی غیر الله، خار راهِ توحید و دامی از دام‌های شرک است که شیطان درین راه می‌نهد و به همین دام هزارها را در خار شرک آویزان می‌کند. لذا این شرع مقدس که مقصودش نفی شرک از عالم و اثبات و آبیاری ریشه‌های توحید است به اتم درجه برای ریشه‌کنی اعتماد علی المخلوق متوجه شده تعلیم استغناء از آن آموخته است.

[۱۲۳] امام محمد بن حسن شیبانی شاگرد رشید امام ابوحنیفه رحمهما الله. در سال:۱۸۹ هـ = ۸۰۵م در شهر واسط وفات نمود. ایشان صاحب کتب ششگانه در مذهب حنفی بوده و در زمان خلافت هارون الرشید (عباسی) منصب رئیس محاکم خلافت وسیع اسلامی را به عهده داشت. [مصحح]. [۱۲۴] در مورد قبر مبارک پیامبر گرامی صچند مورد را باید خاطر نشان ساخت: نخست- دعای ایشان در بارة قبرشان مستجاب است و کسی نمی تواند آن را چون قبور دیگر عبادت کند. دوم- گنبد خضرا (سبز) که دیده می شود بر بالای قبر نیست؛ بلکه اهل علم می دانند که گنبد بر بالای یک قسمت از مسجد است. سوم- همین گنبد خضرا نیز در خیرالقرون وجود نداشته است، بلکه بعدا بنا شده نخست به زرد رنگ آمیزی شده بود و آنرا قبة صفراء می گفتند، و بعدها در آتش سوزی که رخ داد تخریب شد. و چون دوباره درست شد رنگ سبز داده شد و به گنبد خضرا (گنبد سبز) مشهور شد. [مصحح]. [۱۲۵] تألیف قاضی ثناء الله پانی پتی. [مصحح]. [۱۲۶] دَیدن = روش، عادت. [مصحح]. [۱۲۷] لبّ به معنای مغز و اصل. قشر به معنای پوست. [مصحح].