حال فریق مخالف با استدلال اقوال و افعال بزرگان دین مختصراً
روشِ این افراد با اکابرِ دین هم همین است که اقوال و افعال شان را موهم و مخلوط نقل کرده در جلوِ مریدانِ خود جلوه میدهند که بس ازین قول یا فعلِ فلان صاحب، نداء غیر الله و استمداد و استعانت از مخلوق ثابت گردید، لیکن افسوس که این بندگانِ خدا که خداوند ما را و ایشان را هدایت فرماید نه سعی فهمیدن عبارات میکنند و نه سعی فهمانیدن عوام دارند، فقط منظورِ این حضرات تحصیلِ جاه و استجلاب منفعتِ مادی است، لذا کوشش میکنند که این دو چیزِ ما به کدام نوعی که باشد حاصل گردند، ولو این که در آن رعایتِ صاحبِ شرع نباشد.
به قول خواجه /:
زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از پی نیاز به دارالسلام رفت
آگهی: اینجا قاعدۀ یاد باید کرد آن اینست که، اگر کدام مسئله از قرآن مقدس یا حدیث نبوی علی صاحبه مأئة ألف ألف صلوة وسلام دائماً أبداً یا از ائمه دین مجتهدین، ثبوت نداشته باشد و بزرگی قولی کرد بنابر حسن ظن بر اکابر آن را در شرع مقدس تأویلی هست، اما اگر انوار دلائل قرآنی یا حدیثی یا فقهی بر آن جمع شده و انکشاف داده است، پس با وجود آنها حرف صوفیان و بزرگان مقلوب الحال و مولویان متاع فروش چگونه تسلیم و تأویل میشود؟!، تدبر باید کرد. آری، بازهم اگر راه تأویل پیدا گردد سعی شود فقط برای معذور بودن خود او نه این که او را مستدل دانیم، و بر آن بچسپیم و در آن بپیچیم و گردِ آن بچرخیم، و بدعوی او برقصیم، و اگر تأویل هم ممکن نباشد قول و فعل او را در مقابل حجَجِ بالا مردود میدانیم و حالِ شان را حوالۀ خدا کنیم.
آمدیم بر سرِ مقصد، مجددِ وقت مجاهد اعظم امام ملت توحید، قائدِ قامعینِ مللِ فاسده و بدعات محبوب قلوب اولیاء و مقبول بارگاهِ کبریاء مولانا و اولانا و مقتدانا سَمِیّ الذبیح، این رئیس الموحدین شاه اسماعیل الشهید الحفید للعارف الکبیر الدهلوی قدس الله اسرارهما و برّد مضجعهما وأماتنا علی حبّهما، باری در مسئلهای از مسائل تحقیق مجدد الف ثانی [۱۶۰]قدس سره که ظاهراً مخالفِ شرع است به طور استدلال آورده بود، خانصاحب بریلوی بر او گرفت کرده مینویسد: معاذ الله این شرکِ تقلیدی را ببینید که در مقابل مذهب احادیث صحیح و مشهوره را تسلیم نمیکند و در مقابلِ سنتِ رسول الله جسنتِ مولویانِ خویش پیش میکند – انتهی بترجمه.
(کوکب الشهابیه، ص ۴۹).
حالا به نظرِ انصاف باید دید و خود باید به طبق قول امامشان عمل نمایند، چون اتباع مجدد الف ثانی در خلاف سنت شرک است، پس در مقابلِ صدها آیاتِ فرقانی و احادیثِ بیشمار آوردن و استدلالکردن در مرام خود از اقوال چند صوفی مغلوب الحال چگونه تقلید و شرک نباشد؟!، و چه ایمانداری است و حال آن که ایشان و متبعینِ شان درین مسائل مرامی خود از خواب و حکایات برعلیه قرآن و حدیث استدلال میکنند.
پس شما شنوندگان خود اگر توانید قول فرقۀ برلویه و سایر مخالفین سنت را با فعل ایشان تطبیق دهید، چند استدلالشان به طورِ مثال ذکر میشود تا برای روشنفکران کار برق شب تاب دهد: ۱- ایشان در استعانت به اهل قبور این مقوله را مستدلِ خود میگیرند و آن را حدیثِ صحیح قرار میدهند: «إذا تحيرتم في الأمور فاستعينوا بأهل القبول». عارف کبیر قدس سرّه میفرماید: این حدیث از قولِ مجاوران است که برای اخذ نذر و نیاز قبور بر مصطفی جافترا کرده اند. (بلاغ المبین ص ۱۱۷).
۲- در کتاب مشهور این حضرات «بهارِ شریعت» ج ۲، ص ۱۷ مینویسد که در تفتیش چیز گم شده به مرده ها استعانت بکند. مفتی احمد یارخان بریلوی نیز در کتاب: «جاء الحق» ص ۱۹۰ نقل کرده است که اگر چیزی از تو گم شد در مقام بلند برو و رو به قبله کرده ایستاده فاتحه خوانده ثوابِ آن بروحِ حضور اقدس جببخش، پس به سید احمد علوی هدیه کرده چنین بگو: «يا سيدي أحمد يا ابن علوان رد على ضالتي وإلا نزعتك من ديوان الأولياء».
قارئینِ کرام به نظر انصاف متوجه شوند که این حضرات چگونه عقیدت به ا اکابر خود دارند که اگر حاجت برآری ایشان نکرد، او را از دیوان و زمرۀ اولیاء الله میکشند، به به از کمالِ غفلت!! ای دنی اگر تو این کمال داری که احمد بن علوان بیچاره را از دفترِ اولیاء که آن هم به حکم خدا نوشته شده باشد، و در دست ملائکه شدید القوة باشد سلب کنی و خدا و فرشته را هم قدرت جلوگیری تو ازین عمل نباشد، پس چرا حاجت خود را برآورده نمیتوانی و تو از احمد غریب قویتر و او عاجزتر است، و حاجت از که میخواهی که تو از حاجت روا بالاتری؟ العیاذ بالله با این سخافت عقل دعوای کمال.
برین عقل و دانش بباید گریست
۳- طوطی پنجاب و واعظِ بیبدل شان اچهوروی در مقیاس صفحۀ: ۴۸۲ مینویسد به طریق سؤال و جواب.
وهابی: آیا شیطان هم غائبانه امداد داده میتواند؟
اچهوروی: بلی، حتما. الله تعالی میفرماید: ﴿جَعَلۡنَا ٱلشَّيَٰطِينَ أَوۡلِيَآءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ﴾[اعراف: ۲۷]. «شیطانها را براى کسانى که ایمان ندارند، کارگزار قرار دادهایم».
سبحان الله! چون نزد این حضرات استمداد از شیطان هم جائز و شیطان امداد غائبانه میتواند، پس حالِ اولیاء چیست؟
ع ز رقیب دیوسیرت بخدا همی پناهم
۳- اهل بدعت یک شعر برای دفع وبا نوشته اند، اینست:
لي خمسة أطفي بها حر الوباء الحاطمة
الـمصطفى والمرتضى وأبناهـما والفاطمة
ترجمه: من پنج (انسان) دارم که وبای درهمشکننده را با آنها خاموش میسازم؛ مصطفی، مرتضی، فرزندان شان (حسن و حسین) و فاطمه.
انسان های مبتدع، این را نوشته بر در و دیوارِ خود چسپان میکنند و به ذوق تام در آن ایام میخوانند.
خلاصه: اهل بدعت و جاهلان ازین خرافات بسیار دارند که در این مختصر نمی توان همه را به تصویر کشید. این پایانِ کتاب است، مؤرخه ۲ شعبان المعظم سنه ۱۳۹۸ هـ
وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين حمداً
كثيراً دائماً أبداً كما ينبغي لجلال وجهك ولعظيم سلطانک
[۱۶۰] مجدد الف ثانی همان شیخ احمد سرهندی فاروقی متولد سنة ۹۷۱هـ در سرهند (هندوستان)، او در بیست و هفتم ماه صفر سال: ۱۰۳۴ هجری در گذشته است. [مصحح].