شمشیر بران بر اشراک و بدعات دوران

فهرست کتاب

بیان مسائل شتی از کفریات و شرکیات و بعضی عقائد

بیان مسائل شتی از کفریات و شرکیات و بعضی عقائد

۱- الله تعالی را شاهد کرده گواهیِ دروغ‌دادن کفر است، مثلاً گوید که: خدا گواه است که من این کار نکرده‌ام و حالان که کرده است.

۲- وظیفۀ «یا شیخ عبدالقادر جیلانی شیئاً لله» و یا بهاء الدین مشکل‌کشا مشکلِ ما را کشا، شرک اند.

۳- کلمۀ کفر را عمداً گفتن اگرچه برآن اعتقاد نباشد هم کفر است.

۴- در کارهائی که خلافِ شرع اند اگر از کدام عارفِ متشرع دیده یا شنیده شد تأویل لازم است و اگر نه آن را رد کند.

۵- منکر کتب حدیث و فقه کافر است.

۶- صلیب و زُنّار و کراوات در گردن انداختن کفر است.

۷- یا رسول یا غوث یا پیر یا قلندر یا غیریب‌شاه با عقیده غیب‌دانی آنها کفر است، و به غیر عقیده وردِ آن مکروه است و مشابه شرک. اما اگر به طورِ قضیه اتفاقیه یا در دورانِ کلام یا شعر چنان گفت گنجائش دارد و خلاف اولی است.

۸- در تعویذ نوشتن این کلمه «یا حضرت این را به تو سپردم» موهم شرک است.

۹- استعاذه از اولیاء به عقیدۀ قدرت آنان شرک است.

۱۰- اهانت و توهین علماء ربانیین و توهینِ علم کفر است.

۱۱- نظم کلام الله را به شعر و نظم در آوردن و فارسی و غیره‌کردن کفر است.

۱۲- وِردکردنِ، یا رسول الله اُنظُر حَالنَا، مکروه است اگر عقیدۀ غیب نباشد ورنه کفر است.

۱۳- کبیره را حلال دانستن کفر است.

۱۴- قصداً شرک‌کردن با وجود تصدیقِ قلبی شرک است.

۱۵- پیامبر جرا در اشعار یا غیره صنم یا بت گفتن کفر است.

۱۶- رسول بخش، امام بخش، غوث بخش، پیر بخش، قلندر بخش، سالار بخش از اسماء هرچه بندگی و بخششِ به نسبت مخلوقی باشد ممنوع و موهم شرک و واجب التبدیل است.

۱۷- عار دانستن نکاح دو زن کفر است.

۱۸- بر حکایاتِ شرکی که اهل بدعت از شیخ گیلانی و قلندربادشاه و شمس تبریزی رحمهم الله می‌کنند تصدیقِ آنها هم شرک است.

۱۹- منکر بشریتِ آنحضرت جکافر است.

۲۰- تکلیف‌دادنِ جن انسان را حق است.

۲۱- اولیاء مثلِ شهداء از عذابِ قبر محفوظ اند.

۲۲- کراماتِ اولیاء حق است.

۲۳- داستان اینکه آنحضرت جرا شب معراج از شانۀ شیخ گیلانی برداشته اند غلط و دروغ است.

۲۴- بی ادبی در حقِ صحابه شفسق است.

۲۵- رحمة للعالمین صفتِ خاصۀ آنحضرت جنیست، اگر یا نبی ولی را هم رحمة للعالمین به تأویل گفت گنجائش دارد.

۲۶- تخصیص اسم گرامی علی مرتضی به کرم الله وجهه از جهتِ آنست که بدبختان خوارج او را سوَّد الله وجهه می‌گفتند، اهل حق در مقابلۀ ایشان کرم الله وجهه گفتند.

۲۷- هیچ شفاعت به جز اذن خداوندی نمی‌شود، مسائل بالا مأخوذ از فتاوی رشیدیه اند، از باب الإیمان و الکفر و کتاب العقائد.

۲۸- برآوردنِ فال، حرام و ممنوع است به ذریعۀ کتاب باشد یا حساب یا تسبیح و غیره.

۲۹- تارکِ سنت تا دمِ موت از شفاعتِ آنحضرت جمحروم است.

۳۰- روایتِ سایه نداشتن آنحضرت جصحیح نیست، اگرچه روایتِ ضعیف در خصائص کبری سیوطی از حکیم ترمذی و جامی در شعر خود آورده است (از امداد الفتاوی ج ۵).

۳۱- تارک نماز از دائرۀ اسلام خارج نیست، اگرچه سخت گهنگار است.

۳۲- در اسلام و کفر والدینِ آنحضرت جتوقف اولی [۱۵۶]است.

۳۳- عالم اگرچه فاسق باشد توهینِ او روا نیست، مگر آن که مبتدع باشد.

۳۴- را ثواب صدقات و غیره اگر به جماعتی به بخشد، در بین مرده‌گان تقسیم می‌شود.

۳۵- آمدنِ روحِ مرده در مکانِ خود وقتاً فوقتاً صحیح نیست.

۳۶- اگر کسی گوید: من قرآن را تسلیم ندارم کافر می‌گردد.

۳۷- سجده‌کنندۀ عکسِ مرشد و بادشاه کافر است.

۳۸- صحیح اینست که انبیاء و اطفال را سوالِ قبر نیست.

۳۹- انکارِ شریعت کفر است نه انکار شریعتِ یک مولوی خاص.

۴۰- کفار هم در امتِ آنحضرت جاز حیثِ دعوت داخل اند، امتِ دعوت گفته می‌شوند.

۴۱- هرکه گوید که: نبوت چیزی کسبی است یا عباداتِ اسلامی ضروری نیستند، کافر است.

۴۲- هر که گوید رفتنِ بیت الله به زیارت کدام بزرگی بر سبیلِ کرامت ممکن است، دروغی بس عظیم گفته است.

۴۳- ایصالِ ثواب برای مرده و زنده هردو جائز است.

۴۴- حیاتِ انبیاء در قبور به دلائلِ صحیحه ثابت است.

۴۵- آنکس که او رتبۀ اجتهاد ندارد امثال عوامِ این زمانه او را تقلیدِ کدام مجتهد و عالم لازم است به نصِ قرآن: ﴿فَسۡ‍َٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ[نحل: ۴۳]. «پس اگر نمى‏دانید از [دانایان] اهل کتاب‏ بپرسید» و احادیثِ کثیره درین مورد وارد شده است.

۴۶- در وقت سفر رفتن اگر کسی بگوید که: "فرزندان و عیال خود را به خدا و به تو سپردم" این کلمه کفر است و نباید گفت و بهتر است گفته شود: "فرزندان و عیال خود را اولاً به خدا و بعد به تو سپردم".

۴۷- تعریف و ثنای کافر سخت گناه و فسق بوده و اندیشۀ کفر هم بعض جا دارد.

۴۸- کسی که تعریف و مدح تعلیماتِ جدیده می‌کند و توهینِ علم و مدارس دینی و تدریسِ قرآنی می‌کند یا آن را بیکاری و گدائی تصور می‌کند کافر است.

۴۹- اگر کسی گوید که: خداوند ذوالجلال مرا چنین فرموده است یا جبرئیل با من چنان دستور داده است و به غیر واسطه در نظر دارد کافر است.

۵۰- توهین مسجدِ کفر است.

۵۱- کلمۀ کفربودن کدام لفظ و کافرشدن کدام شخص و فتوی کفردادن بر کدام شخص فرقها دارد همه را یک نباید شمرد.

۵۲- این کلمه که پیغمبر جاز من نماز معاف کرده است کفر است.

۵۳- ستر شرعی را بد دانستن یا بدبختی گفتن یا زندانِ زنان یا ظلم‌دانستن کفر است.

۵۴- ریش را خراب‌دانستن یا توهین‌کردن یا مسخره و شوخی‌کردن کفر است.

۵۵- معتقد موتِ حضرت عیسی ÷یا شهادتِ او کافر است.

۵۶- دعای «لي خمسة أطفى بها حر الوباء الحاطمة» در ایامِ وبا خواندن شرک است.

۵۷- دعای درود تاج را خواندن مکروه است که در او الفاظ شرکی موجود است.

(از حسن الفتاوی جدید ج ۱ – و رشیدیه ص ۱۴۵).

***

[۱۵۶] احادیثی از رسول گرامی اسلام صوارد شده که دلالت می کند پدر و مادر ایشان در دوزخ اند، از آنجمله حدیث: عَنْ أَنَسٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ رَجُلا قَالَ: یا رَسُولَ اللَّهِ ، أَینَ أَبِی ؟ قَالَ : فِی النَّارِ . فَلَمَّا قَفَّى دَعَاهُ ، فَقَالَ: إِنَّ أَبِی وَأَبَاک فِی النَّار. ودر صحیح مسلم، حدیث شماره: ۹۷۶ آمده است: عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ رَضِی اللهُ عَنْهُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ الله صَلَّى الله عَلَیهِ وَسَلَّمَ : اسْتَأْذَنْتُ رَبِّی أَنْ أَسْتَغْفِرَ لأُمِّی فَلَمْ یأْذَنْ لِی ، وَاسْتَأْذَنْتُهُ أَنْ أَزُورَ قَبْرَهَا فَأَذِنَ لِی . . برای تفصیل بیشتر به: شرح النووی علی صحیح مسلم، عون المعبود شرح سنن أبی داود، فتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیه و کتاب شرح عقیدة طحاویه مراجعه شود. [مصحح].