بیانِ قیود و ما به الاحتراز تعریف
طریق و سبیل و سنن یک معنی دارد، از قیدِ دین آنچه احداث از اسباب و آلات دنیوی باشد خارج شد، و از قیدِ مخترع آنچه اصلی در شریعت به استنباط و غیره داشته باشد خارج شد، مثل مسائلِ مستنبطه مجتهدین و غیرهم رحمهم الله تعالی.
پس معلوم شد که اطلاقِ بدعتِ حسنه بر علم نحو و غیره صحیح نیست؛ زیرا که اینها همه اصل از شرع مقدس و اجتهاد صحابه شدارند، زیرا که اینها اگرچه اولاً نبودند، اما اصولشان در شرعِ مقدس موجود است، چرا که امر به اعرابِ قرآن از سلف منقول است و علی هذا القیاس. و از قیدِ «مشابه به شرعی است» معلوم شد که خود بدعت از شریعت نیست، اما صورتاً مشابهت دارد، ولی حقیقتاً ضدِ شریعت است به علتِ همین تعیین حدود و غیره.