شرح ریاض الصالحین - جلد ششم

فهرست کتاب

۲۵۸- باب: نهی از نقل سخن و احوال مردم به زمام‌داران در صورتی‌که ضرورتی چون نگرانی از پیامدی منفی و امثال آن وجود ندارد

۲۵۸- باب: نهی از نقل سخن و احوال مردم به زمام‌داران در صورتی‌که ضرورتی چون نگرانی از پیامدی منفی و امثال آن وجود ندارد

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ[المائ‍دة: ٢]

و هم‌دیگر را بر انجام گناه و تجاوز یاری نکنید.

در این باب می‌توان به احادیث باب پیشین اشاره کرد.

۱۵۴۷- وعن ابن مسعودٍ س قَالَ: قَالَ رسُولُ اللهج: «لا يُبَلِّغْنِي أَحَدٌ مِنْ أصْحَابِي عَنْ أَحَدٍ شَيْئاً، فإنِّي أُحِبُّ أنْ أخْرُجَ إِلَيْكُمْ وأنَا سَليمُ الصَّدْرِ».[روایت ابوداود و ترمذي] [ ضعیف است؛ ضعیف الجامع، ش: ۶۳۲۲؛ و ضعیف أبی داود، از آلبانی/، ش: ۱۰۳۵.]

ترجمه: از ابن‌مسعودسروایت شده است که رسول‌اللهجفرمود: «هیچ‌یک از اصحابم هیچ خبری از دیگری برای من نیاورد؛ زیرا دوست دارم که وقتی نزدتان می‌آیم، در دلم نسبت به کسی چیزی نباشد».

شرح

مولف/در کتابش «ریاض الصالحین» باب بدین عنوان گشوده است: «نهی از نقل سخنان و احوال مردم به زمام‌داران، در صورتی که ضرورت و نیازی به این کار نباشد»؛ زیرا این امر نوعی دشمنی با کسی‌ست که سخنش بدون ضرورت به مسؤولان منتقل می‌شود یا این‌که ممکن است زمینه‌ساز بدبینی مسؤولان باشد و باعث شود که این تصور را در ذهنشان تداعی کند که مردم به آنان ناسزا می‌گویند یا از آنان راضی نیستند؛ از این‌رو خبرچینی برای زمام‌داران، کار شایسته‌ای نیست؛ مگر آن‌که به‌راستی مصلحتی در این گزارش‌ها وجود داشته باشد؛ مثلاً به‌خاطر جلوگیری از اتفاقی ناگوار. لذا اگر شخصی در مجالس از حکام و مسؤولان به‌بدی یاد می‌کند یا به آنان ناسزا می‌گوید، شایسته نیست که خبرش را به مسؤولان برسانند؛ زیرا این ، جفایی در حقّ آن شخص می‌باشد و نیز سبب می‌شود که مسؤولان گمان ببرند که مردم از آنان راضی نیستند؛ در نتیجه در انجام وظایف خویش دل‌سرد شده، اقدامات لازم را در جهت خدمت به مسلمانان انجام ندهند. ولی اگر کسی بی‌مورد به بدگویی از حکام و مسؤولان می‌پردازد و چنین به‌نظر می‌رسد که هدفش ایجاد آشوب و گسترش دامنه‌ی نارضایتی در سطح جامعه می‌باشد و می‌خواهد مردم را نسبت به مسؤولان بدبین کند، باید خبرش را به مسؤولان بدهید؛ زیرا این، خیرخواهی برای خود آن شخص به‌شمار می‌آید؛ چراکه مسؤولان جلوی او را می‌گیرند تا بیش‌تر در آشوب‌گری و هجوم بر ضدّ زمام‌داران و مسؤولان، فرو نرود؛ افزون بر این، سکوت در برابر تبه‌کار، مفاسد بیش‌تری در پی خواهد داشت و این، بر خلاف نصیحت و خیرخواهی‌ست.

لذا اگر خبرچینی برای حکومت اسلامی به‌قصدِ جلوگیری از آشوب باشد، ایرادی ندارد؛ البته این امر نیز باید با دقت انجام شود و مبتنی بر دلایل و مدارک کافی باشد تا مسؤولان از اقدامات فتنه‎گرانه جلوگیری کنند و در جهت بسط و گسترش رضایتمندیِ شهروندان بکوشند.

سپس مولف/در این‌باره به یک آیه و یک حدیث، استدلال کرده است و در همان ابتدا این آیه را یادآور شده است که الله تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ[المائ‍دة: ٢]

و هم‌دیگر را بر انجام گناه و تجاوز یاری نکنید.

یکی از نمونه‌های تعاون و همکاری در مسیر گناه و تجاوز، این است که انسان بدون ضرورت خبر کسی را به مسؤولان برساند؛ زیرا این امر چه‌بسا ممکن می‌شود که مسؤولان بدون دلیلی شرعی، با آن شخص برخورد کنند. و اما حدیثی که مولف/در این‌باره آورده، حدیثی‌ست بدین مضمون که از ابن‌مسعودسروایت شده است که رسول‌اللهجفرمود: «هیچ‌یک از اصحابم هیچ خبری از دیگری برای من نیاورد؛ زیرا دوست دارم که وقتی نزدتان می‌آیم، در دلم نسبت به کسی چیزی نباشد».

این، از حکمت و فرزانگی رسول‌اللهجبود که نمی‌خواست در دلش چیزی نسبت به یارانش ایجاد شود. تجربه نشان داده است که گاه انسان، یک نفر را دوست دارد و او را فردی بزرگوار می‌پندارد؛ اما درباره‌ی آن شخص خبری به انسان می‌رسد که مهر و محبتش نسبت به آن‌شخص از دلش می‌رود و از او متنفر می‌شود. این‌جاست که باید دقت کنیم که مصلحت در سکوت است یا در انتقال خبر یا موضوعی به مسؤولان. [ سعدی: «دو چیز طُرّه‌ی عقل است: دم فروبستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی». «اگرچه پیش خردمند خاموشی ادب است؛ به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی».]

***