شرح ریاض الصالحین - جلد ششم

فهرست کتاب

۳۴۵- باب: کراهت تخصیص روز جمعه برای روزه‌ و شب جمعه برای نماز و قیام

۳۴۵- باب: کراهت تخصیص روز جمعه برای روزه‌ و شب جمعه برای نماز و قیام

۱۷۶۹- عن أَبي هريرةَس عَنِ النَّبِيِّج قَالَ: «لا تَخُصُّوا لَيْلَةَ الجُمُعَةِ بِقِيَامٍ مِنْ بَيْنِ اللَّيَالِي، وَلا تَخُصُّوا يَومَ الجُمُعَةِ بِصِيَامٍ مِنْ بَيْنِ الأَيَّامِ، إِلاَّ أَنْ يَكُونَ فِي صَومٍ يَصُومُهُ أحَدُكُمْ».[روایت مسلم] [ صحیح مسلم، ش: ۱۱۴۴.]

ترجمه: ابوهريرهسمی‌گوید: پیامبرجفرمود: «از میان شب‌ها شب جمعه را مخصوص قیام و عبادت نگردانید و از میان روزها، روز جمعه را ویژه‌ی روزه قرار ندهید؛ مگر این‌که روز جمعه مصادف با ایامی باشد که یکی از شما طبق عادتش آن را روزه می‌گیرد».

۱۷۷۰- وعنه قَالَ: سَمِعْتُ رسولَ اللهِج يَقُولُ: «لا يَصُومَنَّ أحَدُكُمْ يَوْمَ الجُمُعَةِ إِلاَّ يَوماً قَبْلَهُ أَوْ بَعْدَهُ».[متفق علیه] [ صحیح بخاری، ش: ۱۹۸۵؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۱۴۴.]

ترجمه: ابوهريرهسمی‌گويد: از رسول‌اللهجشنیدم که می‌فرمود: «هیچ‌یک از شما روز جمعه را روزه نگیرد، مگر آن‌که روزِ قبل یا بعد از آن را هم روزه بگیرد».

۱۷۷۱- وعن محمّد بن عَبَّادٍ قَالَ: سَأَلْتُ جَابِراًس: أنَهَى النَّبِيُّج عَنْ صَومِ يَوْمِ الجُمُعَةِ؟ قَالَ: نَعَمْ.[متفق علیه] [ صحیح بخاری، ش: ۱۹۸۴؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۱۴۳.]

ترجمه: محمد بن عبّاد می‌گوید: از جابرسپرسیدم: آیا پیامبرجاز روزه‌ی روز جمعه نهی فرمود؟ پاسخ داد: بله.

۱۷۷۲- وعن أُمِّ المُؤمِنِينَ جويرية بنت الحارثل أنَّ النَّبيَّج دَخَلَ عَلَيْهَا يَوْمَ الجُمُعَةِ وهِيَ صَائِمَةٌ، فَقَالَ: «أَصُمْتِ أمْسِ»؟ قالت: لا، قالَ: «تُرِيدِينَ أنْ تَصُومِي غَداً؟» قالتْ: لا. قَالَ: «فَأَفْطِرِي».[روایت بخاری] [ صحیح بخاری، ش: ۱۹۸۶.]

ترجمه: ام‌المؤمنین، جویریه بنت حارثلمی‌گوید: پیامبرجروز جمعه به خانه‌ام آمد و من روزه بودم؛ فرمود: «آیا دیروز روزه گرفتی؟» گفتم: خیر. پرسید: «فردا قصد روزه داری؟» پاسخ دادم: خیر. فرمود: «پس روزه‌ات را باز کن».

شرح

مولف/می‌گوید: پس از این‌که اقامه‌ی نماز گفته می‌شود، آغاز کردن نماز نفل درست نیست و مشروعیت ندارد؛ فرقی نمی‌کند که این نماز نفل، تحیۀ‌المسجد باشد یا سنت راتبه‌ی همان نماز یا هر نفل دیگری. مثلاً هنگام نماز صبح همین‌که وارد مسجد می‌شوید، نماز فرض برپا می‌گردد؛ در این حالت جایز نیست که سنت صبح را آغاز کنید؛ زیرا نماز فرض برپا شده است؛ دلیلش حدیثی‌ست بدین مضمون که ابوهریرهسمی‌گوید: پیامبرجفرمود: «وقتی نماز برپا شد، هیچ نمازی جز نماز فرض درست نیست». این حُکم شامل هرگونه نمازی می‌شود؛ حتی اگر انسان نماز قضایی داشته باشد، مثلاً نماز ظهر را از روی فراموشی نخوانده و همین‌که نماز عصر برپا می‌شود، به‌یادش می‌آید که نماز ظهر را نخوانده است؛ در این حالت به نیت نماز ظهر به امام اقتدا می‌کند و از جماعت، جدا نمی‌شود و آن‌گاه که نماز جماعت پایان یافت و انسان از نماز ظهرش که با جماعت عصر خوانده است، فراغت یافت، نماز عصرش را به‌تنهایی به‌جا می‌آورَد. اما اگر کسی نماز نفل را شروع کرده بود و در این میان، نماز فرض برپا شد، چه کند؟ علما در این‌باره دو دیدگاه دارند:

دیدگاه نخست: این است که نماز نفل را قطع کند و از ادامه‌ی آن به‌طور مطلق بپرهیزد.

دیدگاه دوم: این است که نماز نفل را تمام کند؛ اگرچه یک یا دو رکعت از نماز جماعت را از دست بدهد؛ فقط کافی‌ست که تکبیر احرامِ نماز فرضِ خود را با جماعت دریابد.

اما دیدگاه درست، این است که اگر نماز نفل را شروع کرده‌اید و در این میان، نماز فرض برپا شد و شما هنوز در رکعت اول نفل هستید، نماز نفل را قطع کنید و به جماعت بپیوندید؛ اما اگر در رکعت دوم هستید، نماز نفل را کوتاه بخوانید تا هرچه زودتر به جماعت فرض برسید؛ بدین‌سان امکانِ جمع‌بندی در بین دلایل وجود دارد.

سپس مولف/بابی درباره‌ی روزه‌ی روز جمعه گشوده و بیان داشته است که مخصوص گردانیدن روز جمعه برای روزه و نیز شب آن برای نماز و قیام، مکروه می‌باشد. روز جمعه، عیدی هفتگی‌ست که در هفته‌‌ای یک بار تکرار می‌شود و پیامبرجاز روزه گرفتن در این روز نهی فرموده است؛ گفتنی‌ست که این نهی، نهی تحریمی نیست؛ زیرا در سال، حدودِ پنجاه بار تکرار می‌گردد؛ اما نهی از روزه گرفتن در عید فطر و قربان، نهی تحریمی‌ست؛ زیرا در هر سال، فقط یک روز، عید فطر و یک روز هم عید قربان است؛ اما روز جمعه بارها تکرار می‌شود و از این‌رو نهی از روزه گرفتن آن، نهی کراهت است؛ البته اگر روز قبل از جمعه یا روز بعد از آن را هم روزه بگیرید، این کراهت برطرف می‌گردد. ابوهريرهسمی‌گوید: پیامبرجفرمود: «از میان شب‌ها شب جمعه را مخصوص قیام و عبادت نگردانید و از میان روزها، روز جمعه را ویژه‌ی روزه قرار ندهید؛ مگر این‌که روز جمعه مصادف با ایامی باشد که یکی از شما طبق عادتش آن را روزه می‌گیرد». لذا اگر کسی به قیام شب عادت دارد، ایرادی ندارد که شب جمعه را نیز به قیام و عبادت سپری کند؛ زیرا در این صورت، شب را به قیام و عبادت مخصوص نکرده است. هم‌چنین کسی که یک روز در میان روزه می‌گیرد و روز جمعه با روزِ روزه‌اش مصادف می‌شود، ایرادی ندارد که آن را روزه بگیرد. و نیز اگر روز جمعه با روز عرفه یا روز عاشورا مصادف گردد، روزه گرفتن آن اشکالی ندارد؛ زیرا این روزه از جهت تخصیص جمعه نیست؛ بلکه به‌خاطر روزه‌ی روزی‌ست که با جمعه مصادف شده است؛ ناگفته نماند که درباره‌ی روز عاشورا شایسته است که با یهودیان مخالفت کنیم؛ بدین‌سان که روز پیش از آن- یعنی روز تاسوعا- یا روز پس از آن را هم روزه بگیریم؛ زیرا یهودیان فقط روز عاشورا را روزه می‌گیرند.

پیامبرجدرباره‌ی روز جمعه نیز فرمود: «هیچ‌یک از شما روز جمعه را روزه نگیرد، مگر آن‌که روزِ قبل یا بعد از آن را هم روزه بگیرد».

ام‌المؤمنین، جویریه بنت حارثلمی‌گوید: پیامبرجروز جمعه به خانه‌ام آمد و من روزه بودم؛ فرمود: «آیا دیروز روزه گرفتی؟» گفتم: خیر. پرسید: «فردا قصد روزه داری؟» پاسخ دادم: خیر. فرمود: «پس روزه‌ات را باز کن». از این حدیث چنین برداشت می‌شود که اگر روزِ قبل یا بعد از جمعه را روزه بگیریم، روزه‌ی روز جمعه کراهت ندارد. پیامبرجاز همسر بزرگوارش پرسید: «فردا- یعنی روز شنبه- قصد روزه داری؟» که خود، دلیلی بر جایز بودن روزه‌ی نفل در روز شنبه است و نشان می‌دهد که روزه‌ی روز شنبه، کراهت ندارد؛ البته در صورتی که روز جمعه را نیز روزه گرفته باشیم؛ چنان‌که در حدیثی آمده است که پیامبرجفرمود: «لا تَصُومُوا يَوْمَ السَّبْتِ إلاَّ فِيمَا افْتُرِضَ عَلَيْكُمْ، فَإِنْ لَمْ يَجِدْ أَحَدُكُمْ إلاَّ عُودَ عِنَبٍ أَوْ لِحَاءَ شَجَرَةٍ فَلْيَمْضُغْهُ»؛ [ صحیح است؛ صحیح أبی داود، ش: ۲۰۹۲؛ و صحیح ابن ماجه، ش: ۱۴۰۳؛ و الإرواء، از آلبانی/، ش: ۹۶۰.] یعنی: «روز شنبه را روزه نگیرید، مگر روزه‌ای که بر شما فرض شده است؛ و اگر کسی از شما- در روز شنبه- چیزی جز دانه‌ای انگور یا پوستِ درختی ندید، آن را بجَوَد». البته علما درباره‌ی صحت این حدیث، اختلاف نظر دارند و برخی از آن‌ها از جمله استادِ محدثمان، علامه عبدالعزیز بن باز این حدیث را ضعیف و شاذ دانسته و گفته‌اند: به آن عمل نمی‌شود. و برخی از علما گفته‌اند: این حدیث، منسوخ است؛ عده‌ی دیگری از جمله امام احمدسگفته‌اند: از روزه‌ی روز شنبه به‌تنهایی نهی شده است؛ لذا اگر کسی روز جمعه یا روز یک‌شنبه را با روز شنبه روزه بگیرد، روزه‌ی روز شنبه هیچ کراهتی ندارد.

در هر حال اگر کسی روز شنبه را روزه بگیرد، گنه‌کار نمی‌شود؛ اما بهتر است که با روز شنبه، جمعه یا یک‌شنبه را هم روزه بگیرد. حدیث محمد بن عباد در «صحیحین» آمده و حدیث ام‌المؤمنین، جویریهلدر صحیح بخاری؛ و در هر دو حدیث، بیان‌گر این هستند که روزه‌ی روز شنبه، حرام نیست؛ بلکه اگر کسی روز جمعه را روزه بگیرد، شایسته است که روز شنبه را نیز روزه بگیرد. لذا درمی‌یابیم که شایسته نیست که انسان هردمبیل‌مزاج باشد و هر دم و ساعت، هرچه را که می‌شنود، بپذیرد یا بدون بررسی و جمع‌بندیِ دلایل، از دیگران تقلید کند؛ زیرا برخی از علما به ظاهرِ سند می‌نگرند و بدون توجه به متن حدیث، به صحت آن حکم می‌کنند؛ در حالی که بررسی متن نیز حایز اهمیت است؛ لذا برای هر دانش‌جو و پژوهش‌گری، به‌ویژه‌ی برای دانش‌جوی علوم حدیث شایسته است که در پژوهش خود، همه‌ی ابعاد را در نظر بگیرد و صرفاً به‌خاطر ظاهر سند، به صحت حدیثی حُکم نکند؛ بلکه بنگرد که آیا متن روایت، مطابقِ قواعدِ ثابت شرعی‌ست یا این‌که با احادیثی که ثقات روایت کرده‌اند، مخالفت دارد تا بدین‌سان به شاذ بودن روایت حُکم نماید و به‌سادگی آن را نپذیرد؛ زیرا یک خطا در نقل کجا و خطا از روش ائمه‌ی ثابت و ثقه در حدیث و نیز خطا از قواعدِ ثابت شرعی کجا؟

در هر حال، روزه‌ی نفل در روز شنبه، حرام نیست؛ اما شایسته است که انسان روز قبل یا بعد از آن را نیز روزه بگیرد.

***