شرح ریاض الصالحین - جلد ششم

فهرست کتاب

۲۷۶- باب: نهی از تقلب و دغل‌بازی

۲۷۶- باب: نهی از تقلب و دغل‌بازی

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨[احزاب:۵۸]

و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آن‌که مرتکب گناهی شده باشند، می‌آزارند، بدون تردید تهمت و گناه آشکاری بر دوش کشیده‌اند.

۱۵۸۷- وعن أَبي هريرةَس: أنَّ رسول اللهج قَالَ: «مَنْ حَمَلَ عَلَيْنَا السِّلاَحَ فَلَيْسَ مِنَّا، وَمَنْ غَشَّنَا فَلَيْسَ مِنَّا». [روایت مسلم] [ صحیح مسلم، ش: (۱۰۱، ۱۰۲).]

وَفِي روايةٍ لَهُ: أنَّ رسول اللهجمَرَّ عَلَى صُبْرَةِ طَعَامٍ فَأدْخَلَ يَدَهُ فِيهَا فَنَالَتْ أصابِعُهُ بَلَلاً، فَقَالَ: «مَا هذَا يَا صَاحِبَ الطَّعَامِ؟» قَالَ: أصَابَتهُ السَّمَاءُ يَا رسول الله؛ قَالَ: «أفَلا جَعَلْتَهُ فَوقَ الطَّعَامِ حَتَّى يرَاهُ النَّاسُ؟ مَنْ غشَّنَا فَلَيْسَ مِنَّا».

ترجمه: ابوهريرهسمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «کسی که بر ضدّ ما اسلحه به‌دست گیرد، از ما نیست؛ و آن‌که با ما تقلب و دغل‌بازی کند، از ما نیست».

و در روایتی دیگر از مسلم آمده است: رسول‌اللهجاز کنار توده‌ای گندم گذشت و دستش را در آن فرو بُرد؛ انگشتان مبارک، خیس شد؛ فرمود: «ای صاحب گندم! این، چیست؟» پاسخ داد: ای رسول‌خدا! آب باران به آن خورده است. فرمود: «پس چرا آن‌را در قسمت بالا نگذاشته‌ای تا مردم آن‌را ببینند؟ هرکه ما را فریب دهد، از ما نیست».

۱۵۸۸- وعنه: أنَّ رسول اللهج قَالَ: «لا تَنَاجَشُوا». [متفق عليه] [ صحيح بخاري، ش: (۲۱۴۰، ۲۱۵۰)؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۵۱۵.]

ترجمه: ابوهريرهسمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «قیمت کالاها را بدون این‌که قصد خرید داشته باشید، بالا نبرید».

۱۵۸۹- وعن ابن عمرب أنَّ النَّبِيَّج نَهى عَنِ النَّجَشِ. [متفق عليه] [ صحيح بخاري، ش: ۲۱۴۲؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۵۱۶.]

ترجمه: ابن‌عمربمی‌گوید: پیامبرجاز "نَجَش" نهی فرمود. [ همان‌گونه که در حدیث پیشین گذشت، نَجَش این است که کسی، قصد خرید کالایی را ندارد؛ اما برای فریب دادن خریدار یا به‌قصد بالا بردن سودِ فروشنده یا به‌ هر دو نیت، چنین وانمود می‌کند که می‌خواهد این کالا را به فلان‌قیمت خریداری نماید. شارح/ذیل حدیث شماره‌ی ۲۴۱ در این‌باره مفصل سخن گفته است. [مترجم]]

۱۵۹۰- وعنه قَالَ: ذَكَرَ رَجُلٌ لِرَسُولِ اللهج أنَّهُ يُخْدَعُ في البُيُوعِ؟ فَقَالَ رسول اللهج: «مَنْ بَايَعْتَ، فَقُلْ: لا خِلاَبَةَ». [متفق عليه] [ صحيح بخاري، ش: ۲۱۱۷؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۵۳۳.]

ترجمه: ابن‌عمربمی‌گوید: مردی به رسول‌اللهجعرض کرد که در معاملات، فریبش می‌دهند. رسول‌اللهجفرمود: «با هرکه معامله می‌کنی، بگو: به‌شرطی که فریبی در کار نباشد». [ یعنی: اگر پس از اتمام معامله، فریبی ملاحظه شد، معامله فسخ می‌گردد. به عبارت دیگر: ثبوت غبن در صورتی که در شروط ضمن معامله قید شده باشد، اعتبار دارد و سبب فسخ معامله است. [مترجم]]

۱۵۹۱- وعن أَبي هريرةَس قَالَ: قَالَ رسول اللهج: «مَنْ خَبَّبَ زَوْجَةَ امْرِئٍ، أَوْ مَمْلُوكَهُ فَلَيْسَ مِنَّا».[روایت ابوداود] [ صحیح الجامع، ش: ۶۲۲۳؛ و السلسلة الصحیحة، از آلبانی/، ش: ۳۲۴؛ و صحیح أبی داود، ش: ۴۳۰۷.]

ترجمه: ابوهریرهسمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «هرکه همسرِ کسی یا برده‌ی او را فریب دهد- و او را به نافرمانی تحریک کند-، از ما نیست».

شرح

مولف/در دو باب پیشین به دو موضوع شماتت و طعنه زدن در نَسَب پرداخته است.

شماتت، یعنی شادمانی در برابر بیچارگی ناراحتی یا گرفتاریِ دیگران که حرام است و منافی با این فرموده‌ی الاهی‌ست که می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ[الحجرات: ١٠]

جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند.

هیچ برادری دوست ندارد که برادرش را شماتت کند یا به‌خاطر گرفتاریِ برادرش شادی نماید. شماتت، نوعی مردم‌آزاری‌ست و نیز منافی با این فرموده‌ی اللهمی‌باشد که می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨[الأحزاب : ٥٨]

و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آن‌که مرتکب گناهی شده باشند، می‌آزارند، بدون تردید تهمت و گناه آشکاری بر دوش کشیده‌اند.

سپس مولف/حدیثی بدین مضمون آورده است که واثله بن اسقعسمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «برای ناراحتی و گرفتاریِ برادر مسلمانت اظهار شادی نکن که الله بر او رحم می‌کند (و او را از غم و غصه رهایی می‌بخشد) و تو را گرفتار می‌گرداند».

طعنه زدن در نَسَب، بدین معناست که مثلاً به کسی بگویند: تو از فلان‌خانواده هستی که هیچ خیری در آن‌ها نیست یا به هر نحوی به نسب کسی طعنه بزنند. مولف/در این‌باره حدیثی بدین مضمون ذکر کرده است که ابوهريرهسمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «دو رفتار در میان مردم رواج دارد که هر دو، از خصلت‌های کفر و جاهلی‌ست: طعنه زدن در نسب و نوحه‌گری بر مُرده».

نوحه‌گری به معنای گریستن با شیون و فریاد و درآوردنِ صداهایی از خود، مانندِ صدا و بقبقو کردنِ کبوتر است. نوحه‌گری یا شیون و فریاد بر مرگِ مرده، حرام می‌باشد و پیامبرج، زنِ نوحه‌خوان و شنونده‌ی آن‌را نفرین کرده است. یکی از مصادیق نوحه‌گری بر مُرده، این است که امروزه مردم برای عزا یا پُرسه‌ی میّت در خانه‌اش جمع می‌شوند و بازماندگان میّت با غذا و خرما و امثالِ آن، از آن‌ها پذیرایی می‌کنند؛ این، نوعی نوحه‌گری و حرام است؛ زیرا صحابی بزرگوار، جریر بن عبدالله بَجَلیسمی‌گوید: «ما جمع شدن در خانه‌ی میّت و غذا درست کردن را جزو نوحه‌گری به‌شمار می‌آوردیم». صحابهشاین عمل را نوحه‌گری به‌شمار می‌آوردند؛ از این‌رو بازماندگان مُرده، نباید درب خانه‌ی خود را برای عزا و پُرسه، بگشایند؛ زیرا بدعت و کاری ناشایست است و صحابهشچنین کاری نمی‌کردند؛ به‌ویژه این‌که این کار، نوعی اعتراض بر قضا و قَدَر الاهی‌ست. در صورتی که بر انسان واجب است که به تقدیر الاهی راضی باشد؛ لذا درب خانه‌اش را برای پُرسه و عزا باز نکند؛ هرکه خواسته باشد، به او تسلیت بگوید، در کوچه و بازار یا مسجد، او را می‌بیند و به او تسلیت می‌گوید. این در رابطه با مردان است؛ پُرسه و مجلس عزا به صورتی که امروزه مرسوم شده، برای زنان، بدتر است. خلاصه این‌که پیامبرجفرموده است: «دو رفتار در میان مردم رواج دارد که هر دو، از خصلت‌های کفر و جاهلی‌ست: طعنه زدن در نسب و نوحه‌گری بر مُرده».

این‌که دلیل نمی‌شود که چون بیش‌تر مردم پُرسه می‌گیرند یا این کار را می‌کنند، ما هم این کار را انجام دهیم! الله متعال می‌فرماید:

﴿وَإِن تُطِعۡ أَكۡثَرَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ[الأنعام: ١١٦]

و اگر از بیش‌تر مردمِ روی زمین پیروی کنی، تو را از راه الله منحرف می‏کنند.

و نیز می‌فرماید:

﴿وَمَآ أَكۡثَرُ ٱلنَّاسِ وَلَوۡ حَرَصۡتَ بِمُؤۡمِنِينَ ١٠٣[يوسف: ١٠٢]

هر چقدر که مشتاق (و آرزومندِ ایمان آوردنشان) باشی، (باز هم) بیش‌تر مردم ایمان نمی‌آورند.

اساس، عمل‌کرد مردم نیست؛ بلکه مدار اعمال بر کتاب و سنت پیامبرجو روش خلفای راشدین و عمل‌کرد صحابهشمی‌باشد؛ هیچ‌یک از آن‌ها پُرسه نگرفت و درب خانه‌اش را برای عزا و پرسه باز نکرد؛ آن‌ها چیزی به نامِ غذای پُرسه نداشتند؛ بدین معنا که پس از مرگ کسی در خانه‌‌اش برای غذا خوردن جمع نمی‌‌شدند؛ بلکه این عمل را نمونه‌ای از نوحه‌گری می‌دانستند؛ لذا به‌شدت از آن دوری می‌کردند؛ زیرا نوحه‌گری یکی از خصلت‌های کفر و جاهلی‌ست و پیامبرجزنِ نوحه‌خوان و شنونده‌اش را نفرین کرده است.

***