۲۶۹- نهي از کینهتوزی، از هم بریدن و رویگردانی از یکدیگر
شرح
مولف/بابي تحت عنوان «نهی از کینهتوزی، از هم بریدن و رویگردانی از یکدیگر» گشوده است.
کینهتوزی، یعنی تنفر قلبی از یکدیگر؛ از هم بریدن یا قطع رابطه با یکدیگر، هم با زبان است و هم در عمل؛ رویگردانی از یکدیگر، نتیجهی کینهتوزی و از هم بریدن است. جایز نیست که مسلمان، کینهی برادر مسلمانش را در دل داشته باشد؛ این، حرام است. اصلاً چه دلیل و معنایی دارد که مسلمانی از برادر مسلمانش متنفر باشد؟ اگر مرتکب گناه و نافرمانی از اللهﻷشده است، باز هم نباید بهطور مطلق کینهاش را به دل بگیرید یا بهکلی از او متنفر شوید. تنها کافران سزاوار چنین کینه و تنفری هستند و مسلمان باید کینهی کافران را در دل داشته باشد؛ زیرا هیچ خیری در آنها نیست؛ اما مسلمان، حتی اگر گنهکار باشد و بر گناهش پافشاری کند، باز هم بهخاطر ایمانی که دارد، بر ما واجب است که دوستش بداریم و متناسب با فسق و معصیتی که مرتکب میشود، از او ناراحت باشیم. اما مگر حب و بغض یا دوستی و تنفر، با هم یکجا جمع میشوند؟ میگوییم: آری؛ بهخاطر ایمانی که دارد، دوستش بداریم و بهخاطر فسقی که مرتکب میشود، از او ناراحت باشیم. مانند بیمار که طعم و رایحهی داروی تلخ را دوست ندارد؛ اما دوست دارد دارو بخورد تا بهبود بیابد. مومن نیز همینگونه است و بدین خاطر که شما و او در اصلِ ایمان، یکی هستید و هر دوی شما ایمان دارید، نباید بهخاطر معصیتی که مرتکب میشود، بهطور مطلق کینهاش را به دل بگیرید؛ در صورتی که اگر هر دو جنبه را در نظر بگیرید، یعنی او را بهخاطر ایمانش دوست بدارید و متناسب با معصیتی که مرتکب میشود، از او دلخور باشید، نتیجهاش این خواهد بود که نصیحتش کنید و آنچه را که برای خود میپسندید، برای او نیز بپسندید. لذا با او قطع رابطه نکرده، به او سلام کنید؛ مگر آنکه قهر کردن باعث شود که به خود بیاید و بیندیشد که چرا دوست یا برادر مسلمانم با من قهر کرده است؛ در نتیجه دست از معصیت بردارد.
و اما از هم بریدن بدین معناست که دو مسلمان یا یکدیگر قطع رابطه کنند؛ یکی از حقوق مسلمانان بر یکدیگر این است که با هم ارتباط داشته باشند و از هم بریدن یا قطع ارتباط با همدیگر جایز نیست؛ حتی قطع ارتباط با مسلمانِ گنهکار. از اینرو انسان همسایهاش را گرامی میدارد؛ هرچند همسایهاش مرتکب گناه و معصیت شود؛ زیرا پیامبرجفرموده است: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِالله وَاليَوْم الآخِرِ فَليُكْرِمْ جَارَهُ»؛ یعنی: «هرکس به الله و روز قیامت ایمان دارد، همسايهاش را گرامی بدارد». لذا در نیکی کردن به همسایه کوتاهی نکنید و گرامیاش بدارید؛ و اگر اهل گناه و معصیت است، نصیحتش کنید. همچنین برخی از مردم با نزدیکان و خویشاوندان خود قطع رابطه میکنند؛ توجیهشان این است که فلانی، اهل گناه و معصیت میباشد. این، اشتباه است؛ بلکه با خویشاوندانتان ارتباط داشته باشید؛ هرچند اهل گناه و معصیت باشند یا با شما قطع ارتباط کنند. چنانکه ابوهریرهسمیگوید: مردی، عرض کرد: ای رسولخدا! من، خویشاوندانی دارم که با آنان ارتباط برقرار میکنم، ولی آنها با من ارتباط ندارند؛ و من به آنان نیکی میکنم، ولی آنها به من بد میکنند؛ من در برابر بدیهایشان شکیبایی میورزم، ولی آنها باز هم به من بدی میکنند. پیامبرجفرمود: «اگر همینگونه باشی که گفتی، گویا خاکستر داغ به آنان میخورانی و تا زمانی که به همین روش عمل کنی، پشتیبانی از سوی الله در برابرِ آنان با تو خواهد بود». [ ر.ک: حدیث شمارهی ۳۲۳؛ [مترجم]] لذا اگر خویشاوندانت با تو ارتباط ندارند یا به تو بد میکنند، باز هم با آنان ارتباط داشته باش؛ پیامبرجفرموده است: پیامبرجفرمود: «وصلکنندهی راستین پیوندِ خویشاوندی، کسی نیست که بهخاطر ارتباطی که خویشاوندانش با او دارند، با آنها ارتباط برقرار میکند؛ بلکه کسی است که وقتی با او قطع رابطه میکنند، او ارتباطش را با آنها حفظ مینماید». [ ر.ک: حدیث شمارهی ۳۲۷؛ [مترجم]]
رویگردانی از یکدیگر نیز برای مسلمانان روا نیست؛ رویگردانی هم به دلخوریِ قلبی اطلاق میشود و هم جنبهی عملی دارد؛ لذا اگر احساس کردید که برادر مسلمانتان از شما دلخور است، از او دلجویی کنید یا اگر از شما روی گرداند یا به شما بیمحلی کرد، شما به او نزدیک شوید و به او نیکی کنید:
﴿ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَيۡنَكَ وَبَيۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيمٞ ٣٤﴾[فصلت: ٣٤]
(بدی را) به بهترین شیوه پاسخ بده که اگر چنین کنی، ناگاه کسی که میان تو و او دشمنیست، چنان میشود که گویا دوستی صمیمی و نزدیک است.
اگر به این رهنمودهای الاهی و نبوی عمل کنیم، به خیر و نیکی فراوانی دست مییابیم و نتیجهاش را میبینیم؛ اما شیطان، ما را به بازی میگیرد و میگوید: فلانی که با تو قطع رابطه کرده است؛ پس چرا میخواهی با او ارتباط داشته باشی؟ او از تو روی میگرداند و به تو بیمحلی میکند؛ آنوقت تو میخواهی نزدش بروی!
این، وسوسهی شیطان است؛ اما متون کتاب و سنت نشان میدهد که رویگردانی از برادر مسلمان، جایز نیست. یکی از نشانهها و مصادیق رویگردانی از دیگران، این است که انسان به دیگران بیمحلی میکند یا شخصی با او سخن میگوید و او بیتوجه یا از روی غرور و تکبر، صورت خود را به سمت دیگری میگرداند! این، جایز نیست. برخی از افراد، ادب نشستن در جمع را نمیدانند و حتی مانند چارپایان پُشت به دیگران مینشینند؛ این، از ادب بهدور است. الله متعال در توصیف بهشتیان فرموده است که برادروار بر تختهایی روبهروی یکدیگر قرار دارند. [ اشارهایست به آيهی ۴۷ سورهي «حجر». [مترجم]] روبهروی هم نشستن، از ادب و کار پسندیدهایست؛ اما پشت به هم نشستن، رفتار ناپسندیست که از ادب بهدور است؛ ولی افسوس که برخی از افراد از تربیت اسلامی بهرهای ندارند!
برخی از مردم پس از اتمام نماز، کمی جلوتر میروند؛ این هم نمونهای از پشت کردن به مردم است. بهگمان بنده چنین رفتاری از روی خودبزرگبینیست؛ لذا اگر کسی را دیدید که چنین کاری میکند، با حکمت به او تذکر دهید که این کار، نمونهای از پشت کردن به دیگران است. و اگر بگوید: «جا، تنگ بود و میخواستم راحت بنشینم»، به او میگوییم: برادر عزیز! برای اینکه راحت باشی، برخیز و جلو برو و به دیوار تکیه بزن؛ بدینسان پشتت به مردم نیست و خودت هم راحتتری.
***
الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾[الحجرات: ١٠]
جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند.
و میفرماید:
﴿أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾[المائدة: ٥٤]
در برابر مؤمنان، فروتن هستند و در برابر کافران سخت و شدید.
و میفرماید:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ﴾[الفتح: ٢٩]
محمد، فرستادهی الله است؛ و آنان که با او هستند، در برابر کافران سرسختند و با یکدیگر مهربان.
شرح
مولف/دربارهی نهی از کینهتوزی و از هم بریدن و رویگردانی از یکدیگر به آیاتی از قرآن کریم استدلال کرده است؛ از آن جمله، اینکه الله متعال میفرماید:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾[الحجرات: ١٠]
جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند.
این آیه در ادامهی آیهایست که الله متعال در آن دو گروه از مومنان را ذکر میفرماید که با یکدیگر میجنگند و گروه سومی از مسلمانان، آنان را با هم آشتی میدهند:
﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ فَإِن فَآءَتۡ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٩ إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٠﴾[الحجرات: ٩، ١٠]
و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر جنگیدند، میانشان صلح برقرار کنید. و اگر یکی از این دو گروه، به گروه دیگر تجاوز نمود، با گروه تجاوزگر بجنگید تا به حکم الله بازگردد. و اگر (به حکم الله) بازگشت، در میانشان به عدالت و انصاف، صلح برقرار کنید و عدالت و دادگری پیشه نمایید. بیگمان الله، دادگران را دوست دارد. جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند؛ پس در میان برادرانتان صلح و آشتی برقرار کنید.
لذا گروه سوم، در میان دو گروه میانجیگری میکند و برای برقراری صلح و آشتی در میان آنان، تلفات جانی و مالیِ دو طرف را عادلانه محاسبه مینماید.
این آیه، بیانگر این است که مومنان با یكدیگر برادرند؛ حتی آندسته از ایشان که رویاروی هم قرار میگیرند و با هم میجنگند. لذا این آیه ردّی صریح بر خوارج است که ارتکاب گناه کبیره را کفر میدانند و میگویند: هرکه مرتکب گناه کبیرهای شود، کافر است! در صورتی که یکی از بزرگترین گناهان کبیره، این است که مسلمانان با یکدیگر بجنگند؛ با این حال الله متعال از دو گروه ستیزهگر و نیز از گروه میانجی به عنوان مومنان یاد نموده و فرموده است:
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَ أَخَوَيۡكُمۡ﴾[الحجرات: ١٠]
جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند؛ پس در میان برادرانتان صلح و آشتی برقرار کنید.
از آنجا که الله متعال به میانجیگری و برقراری صلح و آشتی در میان دو گروه ستیزهگر حکم فرموده، پس بر ما واجب است که در میان دو نفر که با هم کینه و دشمنی دارند و هنوز کارشان به درگیری و قتل و خونریزی نینجامیده است، میانجیگری کنیم تا دلخوریها و کینهها را کنار بگذارند و با هم آشتی کنند. در چنین شرایطی، بهخاطر مصلحت، دروغ گفتن نیز جایز است؛ البته بهتر است که به جای دروغ گفتن، توریه کنیم تا زمینهی سازش این دو نفر فراهم شود و با هم آشتی کنند.
دومین آیهای مولف/در این باب ذکر کرده، این است که الله متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾[المائدة: ٥٤]
ای مؤمنان! آندسته از شما که از دینشان برگردند، بدانند که الله گروهی خواهد آورد که آنان را دوست دارد و آنها نیز الله را دوست دارند و در برابر مؤمنان، فروتن هستند و در برابر کافران سخت و شدید.
الله متعال در این آیه بیان میفرماید که در برابر کسانی که از دینشان برگردند و مرتد شوند، کسانی را میآورد که آنان را دوست دارد و آنها نیز الله را دوست دارند؛ چراکه آنها الله را میپرستند و از پیامبرجپیروی میکنند. میدانید که پیروی از رسولاللهجیکی از مهمترین اسباب و دلایل محبت الاهیست؛ همانگونه که الله متعال میفرماید:
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡ﴾[آل عمران: ٣١]
بگو: اگر الله را دوست دارید، از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد.
لذا اگر میخواهی که الله متعال تو را دوست داشته باشد، از رسولاللهجپیروی کن؛ راه، واضح و روشن است. اللهﻷمیفرماید:
﴿فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾[المائدة: ٥٤]
...الله گروهی خواهد آورد که آنان را دوست دارد و آنها نیز الله را دوست دارند و در برابر مؤمنان، فروتن هستند و در برابر کافران سخت و شدید.
این، ویژگیِ مومن است که در برابر برادران مسلمانش متواضع و فروتن میباشد و در برابر کافران، سخت و شدید؛ یعنی در برابر کافران، نرمش و خواری نشان نمیدهد. لذا سرسختی و شدت یک مسلمان، باید در برابر کافران باشد و چنین رفتاری در برابر مسلمانان، حرام است. همچنین برای مسلمان، روا نیست که با کافران سازش و دوستی کند یا در برابرشان به ذلت و خواری تن دهد؛ زیرا الله متعال برای مسلمانان، دینی قرار داده که فراتر و برتر از همهی ادیان است. بر ما واجب است که کینهی کافران را در دل داشته باشیم و آنان را دشمنان خود بدانیم و از یاد نبریم که آنان هیچ اقدامی در جهت نافع ما انجام نمیدهند و هر کاری که در تعامل با ما میکنند، در جهت منافع خودشان است و در این بدهبستانها، به دنبال این هستند که به اهداف شوم خود برسند؛ زیرا آنها دشمن ما هستند؛ مگر میشود از دشمن، طمع خیر داشت؟ دشمن هر چهقدر اظهار دوستی کند، باز هم دشمن است و دروغ میگوید؛ هیچکس از اللهﻷکه راز سینهها را میداند، راستگوتر نیست؛ اللهﻷمیفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِيَآءَ﴾[الممتحنة : ١]
ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید.
همچنین میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِيَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٥١﴾[المائدة: ٥١]
ای مؤمنان! یهود و نصارا را به دوستی نگیرید. آنان دوستان یکدیگرند. هر کس از شما با آنان دوستی نماید، از جرگهی آنان است. بیگمان الله، گروه ستمکار را هدایت نمیکند.
و نیز میفرماید:
﴿وَلَن تَرۡضَىٰ عَنكَ ٱلۡيَهُودُ وَلَا ٱلنَّصَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمۡ﴾[البقرة: ١٢٠]
و یهود و نصارا هرگز از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه از آیینشان پیروی کنی.
امکان ندارد که یهود و نصارا از مسلمانان راضی شوند؛ مگر آنکه مسلمانان از خواستهها و آیینِ آنان پیروی کنند؛ از اینرو به روشهای گوناگون میکوشند که مسلمانان را از دینشان برگردانند؛ گاه از طریق و ترویج بیبند و باری بهوسیلهی تولید و پخش فیلمهای مبتذل و تبلیغات گسترده از طریق سینمای مبتذل و ویرانگر و البته هدفمند خویش؛ و گاه آشکارا به سوی کفر فرا میخوانند. همانگونه که اللهﻷمیفرماید:
﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا يُنصَرُونَ ٤١ وَأَتۡبَعۡنَٰهُمۡ فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا لَعۡنَةٗۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ هُم مِّنَ ٱلۡمَقۡبُوحِينَ ٤٢﴾[القصص: ٤١، ٤٢]
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که بهسوی آتش فرامیخوانند و روز قیامت یاری نمیشوند. و در دنیا پیاپی بر آنان لعنت و نفرین فرستادیم و روز قیامت در شمار راندهشدگان قرار دارند.
شاهد موضوع اینجاست که الله متعال میفرماید: ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾؛ یعنی: «در برابر مومنان، فروتن و متواضع هستند».
در سومین آیهای که مولف/ذکر کرده، آمده است:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ﴾[الفتح: ٢٩]
محمد، فرستادهی الله است؛ و آنان که با او هستند، در برابر کافران سرسختند و با یکدیگر مهربان.
این، وصف اصحاب پیامبرجاست که در برابر کافران، سرسختند؛ با آنان نه دوستی میکنند و نه در برابرشان نرمش و سازش از خود نشان میدهند؛ بلکه با یکدیگر مهربان هستند: ﴿رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡ﴾؛ یعنی: به یکدیگر مهر میورزند و رفتار نرم و مهربانی نسبت به همدیگر دارند؛ این، ویژگیِ مومنان است و عکس این ویژگی، نقص در ایمان بهشمار میآید؛ یعنی کسی که به برادران ایمانیاش مهر نمیورزد، ایمانش ناقص است و چهبسا از رحمت الاهی محروم میشود؛ زیرا کسی که مهر نورزد، مورد مهر و محبت قرار نمیگیرد. لذا تا میتوانید سعی کنید که آتش بغض و کینه نسبت به همکیشان خود را در دلتان خاموش کنید و بهخاطر کالای ناچیز دنیا کینهی هیچ مسلمانی را بهدل نگیرید. اگر برادر مسلمانتان روی خوشی به شما نشان نمیدهد، شما گذشت کنید و با گشادهرویی با او رفتار نمایید و دلخوریها را کنار بگذارید و تا میتوانید از آنچه به کینه و دلخوری میانجامد، دوری کنید.
***
۱۵۷۵- وعن أنسٍس أنَّ النَّبيّج قَالَ: «لا تَبَاغَضُوا، وَلا تَحَاسَدُوا، وَلا تَدَابَرُوا، وَلا تَقَاطَعُوا، وَكُونُوا عِبَادَ اللهِ إخْوَاناً، وَلا يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أنْ يَهْجُرَ أخَاهُ فَوْقَ ثَلاَثٍ».[متفق عليه] [ صحيح بخاري، ش: (۶۰۶۵، ۶۰۷۶)؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۵۵۹.]
ترجمه: انسسمیگوید: پیامبرجفرمود: «نسبت به یکدیگر کینه و دشمنی نداشته باشید، به همدیگر حسادت نورزید، به هم پشت نکرده، با یکدیگر قطع رابطه نکنید و برادروار بندگانِ (نیک و عبادتگزارِ) الله باشید؛ و برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه شبانهروز با برادر مسلمانش قهر باشد».
شرح
مولف/پس از ذکر آیاتی دربارهی حرام بودن کینهورزی نسبت به یکدیگر حدیثی بدین مضمون آورده است که انسسمیگوید: پیامبرجفرمود: «نسبت به یکدیگر کینه و دشمنی نداشته باشید، به همدیگر حسادت نورزید، به هم پشت نکرده، با یکدیگر قطع رابطه نکنید و برادروار بندگانِ الله باشید؛ و برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه شبانهروز با برادر مسلمانش قهر باشد».
پیامبرجدر این حدیث از چهار چیز نهی فرموده است:
یکم: کینه و دشمنی نسبت به یکدیگر؛ لذا اگر در دلت نسبت به مسلمانی، کینه افتاد یا از کسی دلخور شدی، سعی کن که کینه و دلخوری را از قلبت بیرون بیندازی؛ بدین منظور به خوبیهای آن شخص بنگر تا بدیهایش را از یاد ببری؛ همچنانکه پیامبرجفرموده است: «هیچ مردِ مؤمنی، نسبت به زنی مؤمن- يعني از همسر خویش- بد نَبَرد؛ زیرا اگر یک اخلاقش را نمیپسندد، اخلاق دیگرش را میپسندد». [ ر.ک: حدیث شمارهی ۲۸۰؛ [مترجم]] این، یعنی رعایت توازن و انصاف دربارهی خوبیها و بدیهای دیگران. برخی از مردم، فقط بدیهای دیگران را میبینند و بر همین اساس هم قضاوت میکنند؛ برخی دیگر، فقط خوبیها را میبینند و بدیها را از یاد میبرند؛ اما عدل و انصاف، این است که هر دو روی سکه را ببینیم؛ یعنی هم بدیها را ببینیم و هم خوبیها را؛ اما در عین حال، اهل عفو و گذشت باشیم؛ زیرا الله متعال، کسانی را که از خطای دیگران گذشت میکنند، دوست دارد. پس همینکه از کسی دلخور شدی یا در دلت نسبت به او کینهای پیدا شد، سعی کن که دلخوری و کینه را از میان ببری و خوبیهایش را بهخاطر بیاور؛ اگرچه در میان شما سوء تفاهم پیش آمده است؛ ولی چهبسا او فردی محترم و نیک باشد که خیر و نیکی را دوست دارد؛ پس خوبیهایش را به یاد بیاور تا اشتباههایی که در تعامل با تو مرتکب شده است، از خاطرت محو شود.
همچنین در حدیثی آمده است که ابوهریرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «وَلا تناجشُوا». یعنی: «قیمت کالاها را بدون اینکه قصد خرید داشته باشید، بالا نبرید». «لاتناجشُوا»، یعنی «نَجَش»نکنید. نَجَش، بدین معناست که شخصی، بیآنکه قصد خریدِ کالایی را داشته باشد، برای فریب دادن خریدار یا بهقصد بالا بردن سودِ فروشنده یا به هر دو نیت، چنین وانمود میکند که میخواهد این کالا را به فلانقیمت خریداری نماید. به عنوان مثال: کالایی را در بازار در معرضِ فروش میگذارید و هرکس، قیمتی میگوید و بدینسان، کالای شما، عملاً به مزایده گذاشته میشود. آخرین قیمتی که برای این کالا گفتهاند، صدهزار تومان است؛ در این میان، شخصی برمیخیزد و قصد خرید ندارد؛ ولی صد و دههزار تومان قیمتگذاری میکند. قصدش، فقط این است که مشتری را به خریدِ آن جنس، تحریک نماید و بهاصطلاح بازارگرمی کند و قیمت کالا را بهنفع فروشنده بالا ببرد. این، حرام است. اما اگر کسی، واقعاً از ابتدا قصد خرید داشته باشد، ولی در جریان قیمتهای پیشنهادی، قیمت آن جنس بهاندازهای بالا برود که از خریدِ آن منصرف شود، اشکالی ندارد؛ زیرا بسیاری از مردم، هنگام مزایده، قیمتِ پیشنهادیِ خود را مناسب میدانند، ولی وقتی قیمت، بالا میرود، از خریدِ آن جنس منصرف میشوند؛ هیچ ایرادی بر این کار وارد نیست و اشکالی ندارد.
دوم: «وَلا تَحَاسَدُوا»؛ یعنی: یه یکدیگر حسادت نورزید. پیشتر دربارهی حسادت بهطور مفصل سخن گفتیم.
سوم: «وَلا تَدَابَرُوا»؛ یعنی: به هم پشت نکنید. در اینباره نیز توضیحاتی ارائه گردید.
چهارم: «وَلا تَقَاطَعُوا»؛ یعنی با یکدیگر قطع رابطه نکنید. به عبارت دیگر هر مسلمانی باید مطابق عُرف و بنا بر انگیزهی ارتباط با همکیشان خود، با برادر مسلمان خویش آمد و شد داشته باشد؛ انگیزهی ارتباط، میتواند پیوند خویشاوندی، همسایگی، دوستی و همصحبتی و امثال اینها باشد؛ در هر صورت مسلمان با همکیش خود، ارتباط دارد و میداند که الله متعال کسانی را که پیوند خویشاوندی را رعایت میکنند، دوست دارد. در ادامهی حدیث آمده است: «برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه شبانهروز با برادر مسلمانش قهر باشد». قهر کردن، خود بارزترین مصداق قطع رابطه است؛ بدین سان که برادر مسلمانش را میبیند و به او سلام نمیگوید یا از او روی میگرداند؛ این، حرام است؛ البته پیامبرجقهر کردنی را که بنا بر مصلحت باشد، جایز قرار داده است؛ مثلاً شخصی مرتکب گناهی شده است و با او قهر میکنیم تا به این بیندیشد که چرا دوستم با من سخن نمیگوید؟ و در نتیجه به خود بیاید و گناه و اشتباهش را جبران کند یا توبه نماید. چنانکه شخص پیامبرجبا سه تن از اصحابش که از شرکت در غزوهی تبوک تخلف ورزیدند، قهر و قطع رابطه کرد. البته قهر کردن در اصل، حرام است. برخی از علما گفتهاند: قهر کردن با کسی که آشکارا معصیت میکند، جایز است؛ ولی این دیدگاه، جای بحث و تأمل بیشتری دارد و از نظر ما، قهر کردن بیش از سه شبانهروز جایز نیست؛ مگر آنکه مصلحتی در آن باشد.
***
۱۵۷۶- وعن أَبي هريرةَس أنَّ رسولَ اللهِج قَالَ: «تُفْتَحُ أبْوابُ الجَنَّةِ يَوْمَ الإثْنَيْنِ ويَوْمَ الخَمْيِسِ، فَيُغْفَرُ لِكُلِّ عَبْدٍ لا يُشْرِكُ بِاللهِ شَيْئاً، إِلاَّ رَجُلاً كَانَتْ بَيْنَهُ وَبَيْنَ أخِيهِ شَحْناءُ، فَيُقَالُ: أنْظِرُوا هَذَيْنِ حَتَّى يَصْطَلِحَا، أَنْظِرُوا هَذَينِ حَتَّى يَصْطَلِحَا». [روايت مسلم] [ صحیح مسلم، ش: ۲۵۶۵.]
وفي روايةٍ لَهُ: «تُعْرَضُ الأعْمالُ في كُلِّ يَوْمِ خَمِيسٍ وإثْنَيْن».
ترجمه: ابوهریرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «دروازههای بهشت در روزهای دوشنبه و پنجشنبه گشوده میشود و هر بندهای که به الله شرک نیاورده است، آمرزیده میگردد؛ مگر کسی که میان او و برادر مسلمانش کینهای وجود دارد؛ گفته میشود: آمرزش این دو را تا زمانی که آشتی کنند، بهتأخیر بیندازید؛ آمرزش این دو را تا زمانی که آشتی کنند، بهتأخیر بیندازید».
در روایتی دیگر از مسلم آمده است: «اعمالِ (مردم) در روز دوشنبه و پنجشنبه- به الله متعال- عرضه میشود»؛ و سپس همین مضمون را آورده است.
شرح
مولف، نووی/حدیثی بدین مضمون ذکر کرده است که ابوهریرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «دروازههای بهشت در روزهای دوشنبه و پنجشنبه گشوده میشود و هر بندهای که به الله شرک نیاورده است، آمرزیده میگردد؛ مگر کسی که میان او و برادر مسلمانش کینهای وجود دارد؛ گفته میشود: آمرزش این دو را تا زمانی که آشتی کنند، بهتأخیر بیندازید؛ آمرزش این دو را تا زمانی که آشتی کنند، بهتأخیر بیندازید». لذا درمییابیم که بر انسان واجب است که به کنار گذاشتن دلخوری و کینه نسبت به برادران مسلمانش مبادرت ورزد؛ و اگر این کار، برای نفس انسان، سنگین و دشوار بود، باز هم در جهت برطرف شدن دلخوریها بکوشد و با صبر و شکیبایی و به امید پاداش الاهی دلش را نسبت به برادران خویش، پاک و صاف بگرداند و توجه داشته باشد که چنین کاری، پاداش و فرجامی بس نیک دارد؛ آنگاه که انسان به پاداش عملش بیندیشد، انجامِ آن برای او آسان میشود؛ همچنین اگر به پیامد یا فرجام بدِ عملی بیندیشد، ترک کردن آن برایش آسان میگردد. اگر خودش نمیتوانست برای رفع کینهها و دلخوریها نزد برادرش برود، فرد قابل اعتمادی را که مورد قبول هر دو طرف است، واسطه قرار دهد.
***