۳۰۸- باب: کراهت سوار شدن بر شتری که نجاست میخورَد؛ و چون علف پاکی خورد و گوشتش پاک شد، کراهت از میان میرود
۱۷۰۱- عن ابن عمرَب قالَ: نَهَى رسُولُ اللهِج عَنِ الجَلالَةِ في الإبِلِ أنْ يُرْكَبَ عَلَيْهَا.[روايت ابوداود با اِسناد صحیح] [ صحیح الجامع، ش: ۶۸۷۵؛ و إرواء الغلیل، از آلبانی/، ش: (۲۵۰۳، ۲۵۰۴).]
ترجمه: ابنعمربمیگوید: رسولاللهجاز سوار شدن بر شترِ نجاستخوار نهی فرمود.
شرح
مولف/روایتی بدین مضمون آورده است که ابنعمربمیگوید: پیامبرجاز سوار شدن بر شترِ نجاستخوار نهی فرمود؛ گفتنیست که از خوردن گوشتِ حیوانی که نجاست میخورَد، نهی شده است؛ لذا خوردن گوشت مرغی که نجاست میخورَد، مکروه میباشد؛ با این توضیح که برخی از علما، آن را مکروه تنزیهی دانستهاند و شماری دیگر گفتهاند: مکروه تحریمیست.
گفتنیست: اگر حیوانی هم غذای پاک بخورد و هم از نجاست تغذیه کند، ولی تغذیهاش با علف یا غذای پاک بیش از نجاستیست که میخورد، در این صورت حیوانِ نجاستخوار بهشمار نمیآید. کراهت سوار شدن بر حیوان نجاستخوار، کراهت تنزیهیست و دربارهی گوشت آن، علما اختلاف نظر دارند که مکروه تنزیهیست یا تحریمی؛ اما اگر غذای غالبش، علف و غذای پاک باشد، هیچ کراهتی در آن نیست.
***