شرح ریاض الصالحین - جلد ششم

فهرست کتاب

۳۲۵- باب: نهی از گفتن این سخن که به برکت و اقبال فلان‌ستاره بر ما باران بارید

۳۲۵- باب: نهی از گفتن این سخن که به برکت و اقبال فلان‌ستاره بر ما باران بارید

۱۷۴۰- عن زيد بن خالدٍس قالَ: صلَّى بنا رسولُ اللهِج صَلاَةَ الصُّبْحِ بِالحُدَيْبِيَّةِ في إثْرِ سَمَاءٍ كَانَتْ مِنَ اللَّيْلِ، فَلَمَّا انْصَرَفَ أقْبَلَ عَلَى النَّاسِ، فقالَ: «هَلْ تَدْرُونَ مَاذَا قالَ رَبُّكُمْ؟» قالُوا: اللهُ وَرَسُولُهُ أعْلَمُ. قالَ: «قالَ: أصْبَحَ مِنْ عِبَادِي مُؤْمِنٌ بِي، وَكَافِرٌ، فَأَمَّا مَنْ قَالَ: مُطِرْنَا بِفَضْلِ اللهِ وَرَحْمَتِهِ، فَذلِكَ مُؤْمِنٌ بِي كَافِرٌ بِالكَوَاكِبِ، وأَما مَنْ قَالَ مُطِرْنَا بِنَوءِ كَذَا وَكَذَا، فَذلكَ كَافِرٌ بِي مُؤْمِنٌ بِالكَوْكَبِ».[متفق عليه] [ صحيح بخاري، ش: ۸۴۶؛ و صحیح مسلم، ش: ۷۱.]

ترجمه: زيد بن خالدسمي‏گويد: رسول‌‏اللهجدر صبحگاه يك شب باراني، پس از اقامه‌ي نماز صبح در حديبيه، رو به مردم كرد و فرمود: «آيا می‌دانيد كه پروردگارتان چه فرمود»؟- صحابه- گفتند: الله و رسولش بهتر می‌دانند. پیامبرجگفت: «الله فرمود: بندگانم شب را در حالی به صبح رساندند كه برخي از آن‌ها به من مومن و برخي هم كافر بودند؛ آن‌ها كه گفتند: به فضل و رحمتِ الله بر ما باران بارید، به من ايمان آوردند و به تأثير ستارگان كافر گرديدند؛ و اما كساني كه گفتند: به سبب اقبال فلان و فلان ستاره بر ما باران بارید- و ريزش باران را به ستارگان نسبت دادند- به من كافر شدند و به ستارگان ايمان آوردند».

شرح

مولف/می‌گوید: «باب: نهی از دشنام دادن به خروس».

خروس، پرنده‌ای خانگی‌ست و برخی از انواعِ آن، در هنگام نماز بانگ سر می‌دهند. پیامبرجدستور داده است که هرکه صدای خروس را شنید، فضل و رحمتِ الله را درخواست کند؛ زیرا خروس هنگام دیدنِ فرشته‌ای از فرشتگان الهی، بانگ سر می‌دهد. برخی از خروس‌ها در ابتدای وقت نماز شروع به خواندن می‌کنند و برخی هم اندکی پیش از دخول وقت تا آنان‌که خوابیده‌اند، برای نماز بیدار شوند؛ لذا با توجه به این امتیاز و ویژگی این حیوان خانگی، پیامبرجاز دشنام دادن به آن نهی فرموده است؛ همان‌گونه که از کُشتن مورچه منع نموده است. این، از کمال عدل اللهمی‌باشد که در برخی از حیوانات ویژگی‌ها و منافع مخصوصی برای بندگانش قرار داده و بدین‌سان برخی از حیوانات را بر برخی دیگر برتری بخشیده است. برخی از مردم همین‌که صدای خروس را می‌شنوند، بدان سبب که از خواب بیدار می‌شوند، به خروس دشنام می‌دهند؛ پیامبرجاز این کار منع نموده و فرموده است: «به خروس دشنام ندهید؛ زیرا- مسلمانان را- برای نماز بیدار می‌کند».

لذا شایسته است که انسان برای بیدار شدن در وقت نماز، از وسایلی چون ساعت استفاده کند تا نمازش را سرِ وقت به‌جای آورَد؛ برخی از مردم در این زمینه کوتاهی می‌کنند و با این پندار که سرِ وقت بیدار خواهند شد، از هیچ وسیله‌ای استفاده نکرده، در نتیجه خواب می‌مانند و نمازشان فوت می‌شود. همان‌گونه که می‌دانید مقدمه‌ی واجب، واجب است؛ به عبارت دیگر استفاده از ابزار و مقدمات لازم برای انجام واجبات، واجب می‌باشد و اجر و ثواب فراوان دارد.

دومین بابی که مولف/در این بخش گشوده، بدین عنوان است: «نهی از گفتن این سخن که به برکت و اقبال فلان‌ستاره بر ما باران بارید». مولف/در این باب نیز حدیثی از زید بن خالد جُهَنیسآورده است که آن‌ها در حدیبیه با پیامبرجبودند. ماجرای حدیبیه، مشهور است؛ پیامبرجبه همراه یارانش با شترهای قربانی رهسپار عمره شد. هنگامی که به منطقه‌ی حدیبیه رسیدند، کفار قریش آنان را از ورود به مکه بازداشتند. همان‌جا پیمان صلحی میان پیامبرجو قریش منعقد گردید که به صلح حدیبیه مشهور است. رسول‌‏اللهجدر صبحگاه يك شب باراني، پس از اقامه‌ي نماز صبح در حديبيه، رو به مردم كرد و فرمود: «آيا می‌دانيد كه پروردگارتان چه فرمود»؟ پیامبرجاین پرسش را مطرح نمود تا دقت و توجه صحابهشرا جلب کند. صحابهشگفتند: «الله و رسولش بهتر می‌دانند». لذا برای کسی که پاسخِ پرسشی را نمی‌داند، شایسته است که همین عبارت را بگوید؛ یعنی بگوید: «الله و رسولش بهتر می‌دانند». البته در صورتی که پرسش درباره‌ی مسایل شرعی باشد؛ اما اگر پرسش درباره‌ی مسایل تکوینی و هستی باشد، فقط بگوید: «الله بهتر می‌داند»؛ زیرا پیامبرجغیب نمی‌داند و از چنین مسایلی آگاه نیست. مثلاً اگر کسی بپرسد: به گمانت آیا فردا باران خواهد آمد؟ در پاسخ می‌گوییم: الله بهتر می‌داند و نمی‌گوییم: الله و رسولش بهتر می‌دانند؛ زیرا پیامبرجاز چنین مسایلی آگاه نیست. ولی اگر کسی بپرسد که فلان چیز حلال است یا حرام؟ در پاسخ گفته می‌شود: «الله و رسولش بهتر می‌دانند».؛ زیرا پیامبرجعلم شریعت را می‌داند. در هر حال صحابهشاز روی ادب گفتند: «الله و رسولش بهتر می‌دانند». پیامبرجگفت: «الله فرمود: بندگانم شب را در حالی به صبح رساندند كه برخي از آن‌ها به من مومن و برخي هم كافر بودند؛ آن‌ها كه گفتند: به فضل و رحمتِ الله بر ما باران بارید، به من ايمان آوردند و به تأثير ستارگان كافر شدند؛ و اما كساني كه گفتند: به سبب اقبال فلان و فلان ستاره بر ما باران بارید- و ريزش باران را به ستارگان نسبت دادند- به من كافر گردیدند و به ستارگان ايمان آوردند». لذا اگر کسی ستارگان را سبب نزول باران تلقی کند و بگوید: این، ستاره‌ی خیر و برکت است و باران خواهد آمد، مرتکب عملی حرام و کفرآمیز شده و مسبب باران را که اللهمی‌باشد، فراموش کرده است؛ اما ایرادی ندارد که بگوییم: در فلان وقت که فلان ستاره نمایان شد، به فضل و رحمتِ الله بر ما باران بارید؛ زیرا باران را از فضل و رحمتِ الله دانسته‌ایم و ذکر ستاره در این عبارت، از جهتِ بیان وقتی‌ست که باران آمده است. اما اگر کسی ستارگان را در نزول باران- و دیگر روی‌دادهای زمین- موثر بداند، مرتکب عملی کفرآمیز شده است؛ با این توضیح که اگر ستارگان را مسبب نزول باران قلمداد کند، مرتکب کفر اکبر گردیده و از دایره‌ی اسلام خارج است؛ اما اگر ستارگان را سبب بداند و در عین حال معتقد باشد که مسبب و آفریننده‌ی این روی‌دادها اللهمی‌باشد، به نعمت الهی کفر ورزیده که همان ناسپاسی‌ست؛ اما کفری نیست که او را از دایره‌ی اسلام اخراج کند. بنا بر این حدیث، شایسته است که انسان در هنگام بارش باران بگوید: به فضل و رحمتِ الله بر ما باران بارید.