شرح ریاض الصالحین - جلد ششم

فهرست کتاب

۳۶۰- باب: کراهت مدح و ستایش فرد در پیش روی او، اگر بیمِ آن باشد که فرد به خود مغرور شود و جایز بودن آن برای کسی که این خوف درباره‌ی او وجود ندارد

۳۶۰- باب: کراهت مدح و ستایش فرد در پیش روی او، اگر بیمِ آن باشد که فرد به خود مغرور شود و جایز بودن آن برای کسی که این خوف درباره‌ی او وجود ندارد

۱۷۹۷- وعن أبي موسى الأشعريِّس قالَ: سَمِعَ النَّبِيُّج رَجُلاً يُثْنِي عَلَى رَجُلٍ وَيُطْرِيهِ في المِدْحَة، فقالَ: «أهْلَكْتُمْ- أوْ قَطَعْتُمْ- ظَهْرَ الرَّجُلِ».[متفقٌ عليه] [ صحیح بخاری، ش: ۲۶۶۳؛ و صحیح مسلم، ش: ۳۰۰۱.]

ترجمه: ابوموسي اشعريسمی‌گويد: پیامبرجشنید که شخصی، از مردی دیگر تعریف می‌کند و در مدحِ او، مبالغه می‌نماید؛ فرمود: «او را نابود کردید- یا- پُشت او را شکستید».

۱۷۹۸- وعن أبي بكرةَس أنَّ رجلاً ذُكِرَ عند النَّبِيِّج فَأَثْنَى عَلَيْهِ رَجُلٌ خَيْراً، فقال النَّبِيُّج: «وَيْحَكَ! قَطَعْتَ عُنُقَ صَاحِبِكَ- يَقُولُهُ مِرَاراً- إنْ كَانَ أحَدُكُمْ مَادِحاً لا مَحَالَةَ فَلْيَقُلْ: أحْسِبُ كَذَا وَكَذَا إنْ كَانَ يَرَى أنَّهُ كَذَلِكَ وَحَسِيبُهُ اللهُ، وَلا يُزَكِّى عَلَى اللهِ أحَدًا».[متفقٌ عليه] [ صحیح بخاری، ش: ۶۰۶۱؛ و صحیح مسلم، ش: ۳۰۰۰.]

ترجمه: ابوبكرهسمی‌گوید: نزد پیامبرجسخن از مردی به میان آمد؛ مردی دیگر، از او تعریف کرد. پیامبرجچندین بار فرمود: «وای بر تو! گردن دوستت را شکستی». و سپس افزود: «اگر لازم است که یکی از شما از دیگری تعریف کند، بگوید: به گمانم فلانی، چنین و چنان است و حسابش با خداست؛- و ویژگی‌هایش را ذکر کند؛- البته اگر باور دارد که آن شخص همان‌گونه است. و کسی را نزدِ الله- که از باطنِ همه آگاه است- پاک و نیک معرفی نکند».

۱۷۹۹- وَعَنْ هَمَّام بن الْحارث عن المِقْدَادِس أنَّ رَجُلاً جَعَلَ يَمْدَحُ عُثْمانَس فَعَمِدَ المِقْدَادُ، فَجَثَا عَلَى رُكْبَتَيْهِ، فَجَعَلَ يَحثو في وَجْهِهِ الحَصْبَاءَ. فقالَ لَهُ عُثْمَانُس: مَا شَأنُكَ؟ فَقَالَ: إنَّ رسولَ اللهِج قالَ: «إذَا رَأَيْتُمُ المَدَّاحِينَ، فَاحْثُوا فِي وُجُوهِهِمُ التُّرَابَ».[روايت مسلم] [ صحیح مسلم، ش: ۳۰۰۲.]

ترجمه: از هَمّام بن حارث از مقدادسروایت است که مردی شروع به مدح عثمانسکرد. مقدادسبرخاست و روی دو زانو نشست و شروع کرد به پاشیدنِ شن و ماسه به روی آن شخص. عثمانساز مقداد پرسید: چه می‌کنی؟ مقدادسپاسخ داد: رسول‌اللهجفرمود: «آن‌گاه که مداحان را دیدید، بر صورتشان خاک بپاشید».

[نووی: این احادیث در نهی از ستایش و مداحی‌ست و در مباح بودن آن نیز احادیث فراوانی وجود دارد.

علما گفته‌اند: چگونگی جمع‌بندی در میان این احادیث، این است که گفته شود: اگر شخص ستایش‌شده از کمال ایمان و یقین و ریاضت نفس و شناختی کامل برخوردار باشد و از این‌که از او تعریف شود، دچار فتنه نگردد و بازی‌چه‌ی نفس خویش قرار نگیرد، مدح چنین شخصی، نه حرام است و نه مکروه؛ اما اگر بیم آن برود که به هر یک از امور یادشده گرفتار آید، تعریف از او در پیشِ رویش، سخت کراهت دارد. درباره‌ی این موضوع مفصل، احادیث فراوانی وارد شده است؛ از جمله احادیثی که درباره‌ی مباح بودن تعریف و ستایش است، فرموده‌ی پیامبرجبه ابوبکرسمی‌باشد که فرمود: «أرْجُو أنْ تَكُونَ مِنْهُمْ»؛ یعنی «امیدوارم تو از آنان باشی که از همه‌ی دروازه‌های بهشت برای ورود به آن فراخوانده می‌شوند». و در حدیث دیگر فرمود: «لَسْتَ مِنْهُمْ»؛ یعنی: «تو، جزو کسانی نیستی که از روی تکبر، اسبال ازار می‌کنند» و لباسشان را بلند می‌گیرند و روی زمین می‌کشانند. پیامبرجبه عمرسنیز فرمود: «مَا رَآكَ الشَّيْطَانُ سَالِكاً فَجّاً إلا سَلَكَ فَجّاً غَيْرَ فَجِّكَ»؛ یعنی: «هرگاه شیطان، تو را در راهی ببیند، می‌گریزد و راهی دیگر، غیر از راهِ تو را در پیش می‌گیرد». احادیث فراوانی درباره‌ی مباح بودن مدح و ستایش وجود دارد که برخی از آن‌ها را در کتاب «الأذکار» ذکر کرده‌ام.]

شرح

مولف/در این باب به این موضوع پرداخته است که آیا شایسته است که انسان، از ویژگی‌های نیک برادر مسلمانش را در پیشِ روی او، تعریف کند یا خیر؟ این، چند حالت دارد:

اول: ستایش و تعریف از آن شخص، پیامد خوبی داشته باشد و او را بر پای‌بندی به ویژگی‌های نیک و ارزش‌های اخلاقی و پسندیده تشویق کند؛ در این حالت، ایرادی ندارد که از کسی تعریف کنید؛ یعنی اگر دیدید که فردی سخاوتمند، شجاع، بزرگ‌منش و نیکوکار است، ایرادی ندارد که در پیش رویش از ویژگی‌های نیک او تعریف کنید تا بر این صفات پسندیده، پای‌بند بماند؛ چنین مدح و تعریفی، در مفهوم این آیه می‌گنجد که اللهمی‌فرماید:

﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰ[المائ‍دة: ٢]

و با یک‌دیگر بر نیکی و پرهیزگاری همکاری نمایید.

دوم: از کسی در بین مردم، تعریف کنید تا مردم به فضلِ او پی ببرند و احترامش را نگه دارند؛ همان‌گونه که پیامبرجفضایل ابوبکر و عمربرا برشمرد؛ چنان‌که باری از یارانش پرسید: «چه کسی از شما امروز، روزه بوده است»؟ ابوبکرسگفت: من. فرمود: «چه کسی از شما امروز، در تشییع جنازه‌ای شرکت کرده است»؟ ابوبکرسگفت: من. فرمود: «چه کسی از شما امروز به مسکینی طعام داده است»؟ ابوبکرسگفت: من. فرمود: «چه کسی از شما امروز بیماری را عیادت نموده است»؟ ابوبکرسگفت: من. رسول‌اللهجفرمود: «مَا اجْتَمَعْنَ فِي امْرِئٍ إِلاَّ دَخَلَ الْجَنَّةَ»؛ [ صحیح مسلم، ش: ۱۰۲۸.] یعنی: «هرکه همه‌ی این کارها را انجام دهد، وارد بهشت می‌شود».

عبدالله بن عمربمی‌گويد: رسول‌اللهجفرمود: «هركه از روي تكبر، لباسش را بر زمين بكشاند، الله روز قيامت به او نگاه نخواهد كرد». ابوبكرسگفت: ای رسول‌خدا! يك طرف لباسم پايين می‌افتد، مگر اين‌كه مواظبش باشم. رسول‌اللهجفرمود: «إِنَّكَ لَسْتَ مِمَّنْ يَفْعَلُهُ خُيَلاءَ»؛ [ این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی ۷۹۵ آمده است. [مترجم]] یعنی: «تو، جزو کسانی نیستی که این عمل را از روی تکبر انجام می‌دهند».

هم‌چنین پیامبرجبه عمرسفرمود: «مَا رَآكَ الشَّيْطَانُ سَالِكاً فَجّاً إلا سَلَكَ فَجّاً غَيْرَ فَجِّكَ»؛ [ صحیح بخاری، ش: (۳۲۹۴، ۳۶۸۳، ۶۰۸۵)؛ و مسلم، ش: ۲۳۹۷ به‌نقل از سعد بن ابی‌وقاصس.] یعنی: «هرگاه شیطان، تو را در راهی ببیند، می‌گریزد و راهی دیگر، غیر از راهِ تو را در پیش می‌گیرد». این‌ها بیان‌گر فضیلت ابوبکر و عمربمی‌باشد؛ لذا روشن می‌شود که مدح و تعریف از کس به‌قصد بیان فضایلش، ایرادی ندارد.

سوم: از کسی تعریف کند، اما در مدح او غلو و زیاده‌روی نماید و او را با ویژگی‌های توصیف کند که شایستگی‌اش را ندارد؛ این نوع مدح و ستایش، حرام است و در حقیقت، دروغ و فریب به‌شمار می‌آید. مثلاً کسی، ویژگی‌های پسندیده‌ای را به امیر یا وزیر یا مسؤولی نسبت دهد که در او نیست یا در پیشِ رویش چاپلوسی کند؛ این، حرام است و برای شخص ستایش‌شده نیز ضرر دارد.

چهارم: شخصی را با ویژگی‌هایی که در اوست، مدح کند؛ اما بیمِ آن باشد که شخص ستایش‌شده به خود فریفته شود و خود را از دیگران، برتر بداند؛ این نوع مدح و ستایش نیز حرام است.

مولف/در این‌باره حدیثی بدین مضمون آورده است که نزد پیامبرجسخن از مردی به میان آمد؛ مردی دیگر، از او تعریف کرد. پیامبرجچندین بار فرمود: «وای بر تو! گردن دوستت را شکستی»؛ یعنی گویا او را هلاک کردی؛ زیرا با تعریفی که از او نمودی، او را به تکبر و خودبزرگ‌بینی واداشتی. پیامبرجدستور داده است که بر چهره‌ی مداحان، خاک بپاشیم؛ چنان‌که مردی شروع به مدح عثمانسکرد. مقدادسبرخاست و روی دو زانو نشست و شروع کرد به پاشیدنِ شن و ماسه به روی آن شخص. عثمانساز مقداد پرسید: چه می‌کنی؟ مقدادسپاسخ داد: رسول‌اللهجفرمود: «آن‌گاه که مداحان را دیدید، بر صورتشان خاک بپاشید». در هر حال شایسته است که انسان، جز سخن نیک نگوید؛ زیرا پیامبرجفرموده است: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْرًا أَوْ لِيَصْمُتْ»؛ [ صحیح بخاری، ش: ۶۰۱۸ و...؛ صحیح مسلم، ش:۴۷.] یعنی: «کسی که به الله و روز قیامت ایمان دارد، سخن نیک بگوید و یا سکوت نماید».

***