۳۰۲- باب: حرام بودن نوحهخوانی و شیون بر مُرده، و نیز حرام بودن زدن به سر و صورت و چاک دادن گریبان و کَندن موها و سر دادن آه و واویلا
۱۶۶۶- عن عُمَرَ بنِ الخَطّابِس قالَ: قالَ النَّبِيُّج: «الْمَيِّتُ يُعَذَّبُ فِي قَبْرِهِ بِمَا نِيحَ عَلَيْهِ».
وَفِي روايةٍ: «مَا نِيحَ عَلَيْهِ».[متفق عليه] [ صحیح بخاری، ش: (۱۲۹۲، ۱۲۸۷)؛ و صحیح مسلم، ش: ۹۲۷.]
ترجمه: عمر بن خطابسمیگوید: پیامبرجفرمود: «مرده در قبر خود به سبب نوحهخوانی بر او و بهخاطر شیونی که برای او سر میدهند، عذاب داده میشود».
و در روایتی آمده است: «تا زمانی که بر او نوحه بخوانند و برایش شیون و زاری کنند».
۱۶۶۷- وعن ابن مسعودٍس قالَ: قال رسولُ اللهِج: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ ضَرَبَ الخُدُودَ، وَشَقَّ الجُيُوبَ، وَدَعَا بِدَعْوَى الجَاهِلِيَّةِ».[متفق عليه] [ صحیح بخاری، ش: ۱۲۹۴؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۰۳.]
ترجمه: ابنمسعودسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «هرکه- در هنگام مصیبت- بر گونههایش بزند و گریبان چاک کند و مانند دوران جاهلیت آه و واویلا سر دهد- و سخن جاهلی بر زبان بیاورد-، از ما نیست».
شرح
مولف/میگوید: «باب: حرام بودن نوحهخوانی و شیون و زاری بر مُرده».
نوحهگری به معنای گریستن با شیون و فریاد و درآوردنِ صداهایی از خود، مانندِ صدا و بقبقو کردنِ کبوتر است.
گریستن بر مُرده، دو نوع میباشد:
یکم: گریهی طبیعی که بهاقتضای طبیعت انسان است و ایرادی ندارد؛ چنانکه پسربچهای در حالِ مرگ بود و نفسش، تند میزد و سینهاش بالا و پایین میرفت؛ او را به پیامبرجدادند. آن بزرگوار بچه را در آغوش گرفت و اشك از چشمانش سرازير شد. سعدسگفت: ای رسولخدا! اين چيست؟ پيامبر اكرمجفرمود: «اين، رحمتیست که الله متعال در دل بندگانش نهاده است». و در روایتی آمده که فرمود: «این، رحمتیست که الله متعال در دل هر بندهای که بخواهد، قرار میدهد و الله، به بندگاني رحم میکند که رحم و شفقت داشته باشند». گریهی پیامبرجبر آن کودک از سرِ بیصبری نبود؛ بلکه به خاطر مهر و شفقتی بود که در قلب آن بزرگوار وجود داشت؛ زیرا دلِ پیامبرجبه آن کودک که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد، سوخت.
یکی دیگر از گریههای طبیعی، این است که انسان بهخاطر جدا شدن از دوست و محبوب خود، بگرید؛ چنانکه پیامبرجبر فراق و مرگ فرزندش ابراهیمسگریست؛ ابراهیمساز ماریهی قبطیلزاده شد؛ ماریهلرا پادشاه قبط به پیامبرجبخشیده بود. ابراهیمستقریباً یکسال و چهار ماه داشت که از دنیا رفت. پیامبرجبهخاطر علاقهی وافرش به ابراهیم خلیل÷، نام فرزند خود را ابراهیم گذاشت؛ هنگامی که ابراهیمسوفات کرد، پیامبرجدر حالی که میگریست، فرمود: «إنَّ العَيْنَ تَدْمَعُ والقَلبَ يَحْزَنُ، وَلا نَقُولُ إِلا مَا يُرْضِي رَبَّنَا، وَإنَّا بِفِرَاقِكَ يَا إبرَاهِيمُ لَمَحزُونُونَ»؛ [ ر.ك: حديث شمارهي ۹۳۲؛ [مترجم]] یعنی: «چشم میگرید و قلب، اندوهگین است؛ و ما سخنی جز آنچه پروردگارمان را خشنود سازد، نمیگوییم. ای ابراهیم! ما بهخاطرِ جداییِ تو اندوهگین هستیم». بدین ترتیب پیامبرجبر مرگ این کودک، گریست. این نوع گریه، هیچ ایرادی ندارد و نشانهی نارضایتی انسان از تقدیر الهی نیست؛ زیرا طبیعت انسان چنین اقتضا میکند.
دوم: گریهایست که با نوحه و شیون و زاریست ومُرده در قبر خود بهخاطر شیون و زاریِ نزدیکانش، عذاب داده میشود؛ یعنی وقتی مُرده را در قبر میگذارند، تا زمانی که بر او نوحه بخوانید و شیون و زاری کنید، مرده عذاب داده میشود و بدین ترتیب شما، سبب عذاب شدن او هستید؛ همانگونه که در حدیث عمر بن خطابسآمده است که پیامبرجفرمود: «مرده در قبر خود به سبب نوحهخوانی بر او و بهخاطر شیونی که برای او سر میدهند، عذاب داده میشود». لذا بر انسان واجب است که صبر و شکیبایی ورزد و بداند که مصیبت بزرگ، پاداش فراوان در پی دارد و هرچه مصیبت بزرگتر باشد، ثوابش بیشتر است.
سپس مولف/حدیثی بدین مضمون آورده است که ابنمسعودسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «هرکه- در هنگام مصیبت- بر گونههایش بزند و گریبان چاک کند و مرتکب امور جاهلی شود، از ما نیست»؛ امور جاهلی، این است که آه و واویلا سر دهد یا برای خود دعای هلاکت کند یا بگوید: «ای وای! کمرم شکست». پیامبرجاز چنین کسانی بیزاری جسته است؛ زیرا قلب مومن، به تقدیر الهی باور دارد و میداند که بیصبری و شیون و فریاد، هیچ چیزی را عوض نمیکند؛ بلکه آنچه روی داده، تقدیر الهیست که پنجاه هزار سال پیش از آفرینش آسمانها و زمین مقدّر گردیده و اینک تحقق یافته است؛ بلکه کار نوشتن تقدیر بهوسیلهی قلمها، پایان یافته و نامهها، خشک شده است. پس بیصبری و داد و فریاد، هیچ فایدهای ندارد؛ فایدهی نارضایتی و بیصبری در برابر تقدیر الهی چیست؟ این، فقط وسوسهی شیطان است که از یکسو انسان را از اجر و ثواب محروم میگرداند و از سوی دیگر، سبب رنج و عذاب مُرده در قبر است.
لذا ای خواهر و برادر گرامی! از اللهﻷپروا کن و صبر و شکیبایی در پیش گیر و همان سخنی را بگو که صابران و شکیبایان در هنگام مصیبت میگویند؛ آنانکه الله متعال در قرآن کریم آنها را ستوده و فرموده است:
﴿وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٥٥ ٱلَّذِينَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِيبَةٞ قَالُوٓاْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ ١٥٦﴾[البقرة: ١٥٥، ١٥٦]
و به صابران مژده بده؛ کسانی که هرگاه مصیبتی به آنان میرسد، میگویند: ما از آنِ الله هستیم و به سوی الله باز می-گردیم.
امسلمهلمیگوید: از رسولاللهجشنیدم که میفرمود: «هر بندهای که مصیبتی به او برسد و بگوید: "إنّا للهِ وَإنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، اللَّهُمَّ اؤْجُرْنِي فِي مُصِيبَتي وَأَخْلِفْ لِي خَيراً مِنْهَا"، [ ترجمهی دعا: «ما، از آنِ الله هستیم و به سوی او بازمیگردیم؛ یا الله! بهخاطرِ مصیبتم، به من پاداش بده و جایگزینی بهتر از آن، به من عنایت کن».] الله متعال بهخاطرِ مصیبتش به او اجر میدهد و جایگزینی بهتر از آن، به او عنایت میکند». [ ر.ک: حدیث شمارهی ۹۲۶. [مترجم]] امسلمهلکه شوهر، یعنی پسرعموی عزیزش را از دست داده بود، با خود میگفت: چه کسی برایم از ابوسلمهسبهتر خواهد بود؟ البته او به فرمودهی رسولاللهجباور داشت، اما با خود میگفت: چه کسی برایم از ابوسلمه بهتر است؟ لذا همینکه عدهاش پایان یافت، پیامبرجاز او خواستگاری کرد و بیشک پیامبرجبرای امسلمهلاز ابوسلمهسبهتر بود و بدین ترتیب فرزندان امسلمهلتحت سرپرستی پیامبرجقرار گرفتند. خوبست در اینباره به ماجرای دیگری نیز اشاره کنم؛ امسلمهلمیگويد: رسولاللهجنزدِ ابوسلمهسآمد که- مُرده و- و چشمانِ وی باز مانده بود. پیامبرجفرمود: «وقتی روح از تَن جدا میشود، چشم آن را دنبال میکند». برخی از افراد خانوادهی ابوسلمهسآه و واویلا سر دادند (و آرزوی مرگ کردند). آنگاه پیامبرج«برای خود جز دعای نیک نکنید؛ زیرا فرشتگان بر دعای شما، آمین میگویند». سپس افزود: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لأَبِي سَلَمَةَ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ فِي الْمَهْدِيِّينَ، وَاخْلُفْهُ فِي عَقِبِهِ فِي الْغَابِرِينَ، وَاغْفِرْ لَنَا وَلَهُ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ، وَافْسَحْ لَهُ فِي قَبْرِهِ، وَنَوِّرْ لَهُ فِيهِ»؛ [ ر.ک: حدیث شمارهی ۹۲۴. [مترجم]] بدین سان پیامبرجبرای ابوسلمهسپنج دعا کرد که با همهی دنیا برابری میکند:
۱- «یا الله! گناهان ابوسلمه را بیامرز».
۲- «درجهاش را در میان بندگان هدایتیافتهات در بهشت، بلند بگردان».
۳- «خود حامی بازماندگانش باش».
۴- «قبرش را فراخ بگردان».
۵- «قبرش را نورانی بفرما».
اینک میدانیم که الله متعال، دعای پیامبرجرا در حقِّ ابوسلمهسپذیرفت و به پذیرفته شدن همهی این دعا امیدواریم. آن بخشِ دعا که پذیرفته شدن آن برای ما نمایان شده، این است که پیامبرجدربارهی ابوسلمهسدعا کرد و فرمود: «وَاخْلُفْهُ فِي عَقِبِهِ فِي الْغَابِرِينَ». یعنی: «...یا الله! خود حامیِ فرزندانش باش». و همینطور هم شد؛ زیرا الله متعال، بهترین شخص، یعنی رسولاللهجرا جایگزین پدرشان کرد و پیامبرجبا امسلمهلازدواج نمود؛ بدینسان فرزندانِ ابوسلمهسدر دامانِ پیامبرجپرورش یافتند. لذا امیدواریم که الله متعال چهار دعای دیگرِ پیامبرشجرا دربارهی این مرد نیکوکار پذیرفته باشد.
خلاصه اينكه بر انسان واجب است كه در هنگام مصیبت، شکیبایی ورزد و دعایی را که در حدیث امسلمهلآمده است، بگوید؛ البته همانگونه که پیشتر گذشت، گریهی طبیعی که بدون نوحه و شیون و زاری باشد، ایرادی ندارد؛ زیرا این نوع گریه، از پیامبرجثابت است.
***
۱۶۶۸- وَعَنْ أبي بُرْدَةَ قال: وَجعَ أبو مُوسَىس فَغُشِيَ عَلَيْهِ، وَرَأسُهُ فِي حِجْرِ امْرَأَةٍ مِنْ أهْلِهِ، فَأَقْبَلَتْ تَصِيحُ بِرَنَّةٍ فَلَمْ يَسْتَطِعْ أنْ يَرُدَّ عَلَيْهَا شَيْئاً، فَلَمَّا أفَاقَ قَالَ: أنَا بَرِيءٌ مِمَّنْ بَرِئَ مِنْهُ رسُولُ اللهِج؛ إنَّ رسُولَ اللهِج بَرِيءٌ مِنَ الصَّالِقَةِ، والحَالِقَةِ، والشَّاقَّةِ.[متفق عليه] [ صحیح بخاری، ش: ۱۲۹۶ بهصورت معلق؛ و صحیح مسلم،به صورت موصول، ش: ۱۰۴.]
ترجمه: ابوبرده میگوید: ابوموسیسبیمار بود و در حالی که سرش در دامان زنی از افراد خانوادهاش قرار داشت، بیهوش شد. آن زن شروع به شیون و فریاد کرد؛ ولی ابوموسیسنتوانست او را از این کار باز دارد و چون به هوش آمد، فرمود: من از کسی که رسولاللهجاز او بیزاری جُست، بیزارم؛ رسولاللهجاز زنی که- در هنگام مصیبت- شیون و فریاد سر میدهد، و از زنی که موهایش را میکَنَد و از زنی که گریبان میدَرَد، اظهار بیزاری کرد.
۱۶۶۹- وعن المغيرة بن شعبةس قالَ: سَمِعتُ رسُولَ اللهِج يَقُولُ: «مَنْ نِيحَ عَلَيْهِ، فَإنَّهُ يُعَذَّبُ بِمَا نِيحَ عَلَيهِ يَومَ القِيَامَةِ».[متفق عليه] [ صحیح بخاری، ش: ۱۲۹۱؛ و صحیح مسلم، ش: ۹۳۳.]
ترجمه: مغیره بن شعبهسمیگوید: از رسولاللهجشنیدم که میفرمود: «هرکه بر مرگش نوحه بخوانند، روز قیامت بدان سبب که بر مرگش شیون و زاری کردهاند، عذاب داده میشود».
۱۶۷۰- وعن أُمِّ عَطِيَّةَ نُسَيْبَةَ- بِضَمِّ النّون وفتحها-ل قالت: أخَذَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللهِج عِندَ البَيْعَةِ أنْ لا نَنُوحَ. [متفق عليه] [ صحیح بخاری، ش: ۱۳۰۶؛ و صحیح مسلم، ش: ۹۳۶.]
ترجمه: امعطیه، نُسَیبهلمیگوید: رسولاللهجهنگام بیعت از ما پیمان گرفت که- در وقت مصیبت- نوحه نخوانیم و شیون و زاری نکنیم».
۱۶۷۱- وعن النُّعمان بن بشيرٍل قالَ: أُغْمِيَ عَلَى عَبدِ اللهِ بْنِ رَوَاحَةَس، فَجَعَلَتْ أُخْتُهُ تَبْكِي، وَتَقُولُ: وَاجَبَلاهُ، وَاكَذَا، وَاكَذَا: تُعَدِّدُ عَلَيْهِ. فقالَ حِينَ أفَاقَ: مَا قُلْتِ شَيْئاً إلاَّ قِيلَ لِي أنْتَ كَذَلِكَ؟[روايت بخاري] [ صحیح بخاری، ش: ۴۲۶۸.]
ترجمه: نعمان بن بشیربمیگوید: عبدالله بن رواحهسبیهوش شد؛ خواهرش شروع به گریه کرد و میگفت: ای دریغ بر برادرم که مثل کوه، پشتیبان من بود! ای دریغ بر او که چنین و چنان بود! و چندین ویژگی را برایش برشمرد. هنگامی که عبدالله بن رواحهسبه هوش آمد، به خواهرش گفت: هرچه میگفتی، از من میپرسیدند که تو واقعاً اینگونه بودی؟
۱۶۷۲- وعن ابن عمرَل قالَ: اشْتَكَى سَعْدُ بنُ عُبَادَةَس شَكْوَى، فَأتاهُ رسُولُ اللهج يَعُودُهُ مَعَ عَبدِ الرَّحمنِ بْنِ عَوفٍ، وَسَعْدِ بن أبي وقَّاصٍ، وعبدِ اللهِ بن مسعودٍش. فَلَمَّا دَخَلَ عَلَيْهِ، وَجَدَهُ في غَشْيَةٍ فَقالَ: «أقَضَى؟» قالوا: لا يا رسول اللهِ؛ فَبكَى رسولُ اللهِج فَلَمَّا رَأى القَوْمُ بُكَاءَ النَّبِيِّج بَكَوْا، قال: «ألا تَسْمَعُونَ؟ إنَّ اللهَ لا يُعَذِّبُ بِدَمْعِ العَيْنِ، وَلا بِحُزْنِ القَلْبِ، وَلكِنْ يُعَذِّبُ بِهذَا- وَأشَارَ إلَى لِسَانِهِ- أو يَرْحَمُ».[متفق عليه][صحیح بخاری، ش: ۱۳۰۴؛ و صحیح مسلم، ش: ۹۲۴. [این حدیث پیشتر بهشمارهی ۹۳۰ آمده است. (مترجم]
ترجمه: ابنعمربمیگوید: سعد بن عبادهسبیمار شد. رسولاللهجبههمراهِ عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابیوقاص و عبدالله بن مسعودشبه عیادتِ سعد بن عبادهسآمد و دید که بیهوش است. پرسید: آیا تمام کرده است؟ گفتند: خیر، ای رسولخدا! رسولاللهجبه گریه افتاد. مردم نيز با دیدنِ گریهی پیامبرجگریستند. پیامبرجفرمود: «مگر نمیدانید که الله بهخاطر اشکِ چشم و غمِ دل، عذاب نمیکند؛ بلکه بهخاطر این، عذاب میدهد یا رحم میفرماید»؛ و به زبان خود اشاره کرد.
۱۶۷۳- وعن أبي مالكٍ الأشعريِّس قالَ: قال رسولُ اللهِج: «النَّائِحَةُ إذا لَمْ تَتُبْ قَبلَ مَوْتِهَا تُقَامُ يَومَ القِيَامَةِ وَعَلَيْهَا سِربَالٌ مِنْ قَطِرَانٍ، وَدِرْعٌ مِنْ جَرَبٍ».[روايت مسلم][صحیح مسلم، ش: ۹۳۴]
ترجمه: ابومالك اشعريسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «اگر زن نوحهخوان پیش از مرگش توبه نکند، روز قیامت در حالی برانگیخته میشود که شلواری از قطران (= مادهای بدبو، قیرمانند و قابل اشتعال) و پیراهنی خشن بر تن خواهد داشت که بدنش را همانند بیمارِ مبتلا به گَری، آزار میدهد)».
۱۶۷۴- وعن أَسِيد بن أبي أَسِيدٍ التابِعِيِّ، عن امْرَأةٍ مِنَ المُبَايِعاتِ قالت: كان فِيما أخَذَ عَلَيْنَا رسُولُ اللهِج فِي المَعْرُوفِ الَّذِي أخَذَ عَلَيْنَا أنْ لا نَعْصِيَهُ فِيهِ: أنْ لا نَخْمِشَ وَجْهَاً، وَلا نَدْعُوَ وَيْلاً، وَلا نَشُقَّ جَيْباً، وأنْ لا نَنْثُرَ شَعْراً.[روایت ابوداود با اِسنادِ حسن] [ صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: ۶۸۵.]
ترجمه: اُسَید بن ابیاُسَید تابعی میگوید: یکی از زنانی که با پیامبرجبیعت کرده بود، میگفت: از جمله مواردی که رسولاللهجبر کارهای نیک از ما پیمان گرفت، این بود که- در هنگام مصیبت- چهره نخراشیم و فریاد و واویلا سر ندهیم و گریبان پاره نکنیم و موهای خود را پراکنده نگردانیم.
۱۶۷۵- وعن أبي موسىس أنَّ رسُولَ اللهج قالَ: «مَا مِنْ مَيِّتٍ يَمُوتُ فَيَقُومُ بَاكِيهِمْ فَيَقُولُ: وَاجَبَلاَهُ، واسَيِّدَاهُ، أو نَحْوَ ذلِكَ إلاَّ وُكِّلَ بِهِ مَلَكَانِ يَلْهَزَانِهِ: أهكَذَا كُنْتَ؟». [ترمذي روايتش كرده و گفته است: حدیثي حسن میباشد.] [ صحیح الجامع، ش: ۵۷۸۸؛ صحیح الترمذی، از آلبانی/، ش: ۸۰۱.]
ترجمه: ابوموسيسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «هر که بمیرد و نوحهخوان خانوادگیِ او بایستد و بگوید: ای دریغ بر او که چون کوه پشتیبان ما بود! ای دریغ بر سرور و آقایمان! یا چنین چیزهایی بگوید، دو فرشته بر میّت گماشته میشوند و با مُشت گرهکرده بر سینهاش میزنند و میگویند: تو واقعاً اینگونه بودی؟»
۱۶۷۶- وعن أَبي هريرةَس قَالَ: قَالَ رسول اللهج: «اثْنَتَان في النَّاسِ هُمَا بِهِم كُفْرٌ: الطَّعْنُ فِي النَّسَبِ، وَالنِّيَاحَةُ عَلَى الْمَيِّتِ».[روایت مسلم] [ صحیح مسلم، ش: ۶۷. [این حدیث پیشتر بهشمارهی ۱۵۸۶ آمده است. (مترجم] ]
ترجمه: ابوهريرهسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «دو رفتار در میان مردم رواج دارد که هر دو، از خصلتهای کفر و جاهلیست: طعنه زدن در نسب و نوحهگری بر مُرده».
شرح
همهی این احادیث، بیانگر حرام بودن نوحهگری بر مُرده و نیز مرثیهخوانی بر او با گریه و زاریست.
نوحهگری به معنای گریستن با شیون و فریاد و درآوردنِ صداهایی از خود، مانندِ صدا و بقبقو کردنِ کبوتر است. و مرثیهخوانی بدین معناست که ضمن شیون و زاری بر مُرده، نیکیهای او را یاد کنند. نووی/احادیثی دربارهی حرام بودن نوحهگری و مرثیهخوانی آورده است؛ از آن جمله: حدیثی بدین مضمون که ابوموسیسبیمار بود و در حالی که سرش در دامان زنی از افراد خانوادهاش قرار داشت، بیهوش شد. آن زن شروع به شیون و فریاد کرد؛ ولی ابوموسیسنتوانست او را از این کار باز دارد و چون به هوش آمد، فرمود: من از کسی که رسولاللهجاز او بیزاری جُست، بیزارم؛ رسولاللهجاز زنی که- در هنگام مصیبت- شیون و فریاد سر میدهد، و از زنی که موهایش را میکَنَد و از زنی که گریبان میدَرَد، اظهار بیزاری کرد.
ما نیز بهپیروی از رسولاللهجاز چنین کسانی بیزاری میجوییم. پیش از اسلام، زمانی که کسی میمُرد، زنها شیون و فریاد و آه و فغان سر میدادند؛ همچنین عادت داشتند که به علامتِ عزا و غم و اندوه، موهای خود را میکَندند؛ در صورتی که موی بلند و انبوه، زینت زن است، اگرچه امروزه برخی از زنان بهتقلید از زنان کفار، موهای خود را مانند موهای مردان، کوتاه میکنند!
همچنین در دوران جاهلیت، زنان در هنگام مصیبت گریبان خود را پاره میکردند؛ در هر حال هر عملی که علامت بیصبریست، حرام میباشد و رسولاللهجاز چنین اعمالی اظهار بیزاری نموده است.
در یکی از این احادیث آمده است که «اگر زن نوحهگر پیش از مرگش توبه نکند، روز قیامت در حالی برانگیخته میشود که شلواری از قطران (= مادهای بدبو، قیرمانند و قابل اشتعال) و پیراهنی خشن بر تن خواهد داشت که بدنش را همانند بیمارِ مبتلا به گَری، آزار میدهد)»؛ ولی اگر پیش از مرگش توبه کند الله متعال نیز توبهاش را میپذیرد.
همچنین در یکی از این روایتها آمده است: رسولاللهجبههمراهِ عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابیوقاص و عبدالله بن مسعودشبه عیادتِ سعد بن عبادهسرفت. پیامبرجبه گریه افتاد. مردم با دیدنِ گریهی پیامبرجگریستند. پیامبرجفرمود: «مگر نمیدانید که الله بهخاطر اشکِ چشم و غمِ دل، عذاب نمیکند؛ بلکه بهخاطر این، عذاب میدهد یا رحم میفرماید»؛ و به زبان خود اشاره کرد؛ مثلاً اگر انسان به مصیبتی دچار شود و ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ﴾بگوید و باور داشته باشد که فرمانروایی، تقدیر و تدبیر همهی امور از آنِ الله متعال است و همهی ما به سوی او باز میگردیم، و نیز دعایی را که در حدیث امسلمهلآمده است، بر زبان بیاورد، در برابر مصیبتی که به او رسیده است، اجر و پاداش مییابد؛ اما اگر آه و واویلا سر دهد یا شیون و زاری کند، به سببش مجازات خواهد شد.
گزیدهی این احادیث، این است که اگر گریستن بر مرگ کسی، صرفاً بهاقتضای طبیعت بشری باشد، ایرادی ندارد؛ اما نوحهگری و شیون و زاری، زدن بر صورت، پاره کردن گریبان و کَندن موها یا پریشان کردن آنها، حرام میباشد و پیامبرجاز چنین کارهایی اظهار بیزاری کرده است.
***