شرح ریاض الصالحین - جلد ششم

فهرست کتاب

۲۸۵- باب: کراهت پشیمان شدن انسان از بخششی که هنوز آن‌را به شخص مورد نظرش نداده است؛ و نیز کراهت پس گرفتن چیزی که انسان به فرزندش بخشیده است، چه آن‌را به او تسلیم کرده و چه تسلیم نکرده باشد؛ هم‌چنین خریدن چیزی که انسان به‌عنوان زکات یا کفاره و امثال آن به

۲۸۵- باب: کراهت پشیمان شدن انسان از بخششی که هنوز آن‌را به شخص مورد نظرش نداده است؛ و نیز کراهت پس گرفتن چیزی که انسان به فرزندش بخشیده است، چه آن‌را به او تسلیم کرده و چه تسلیم نکرده باشد؛ هم‌چنین خریدن چیزی که انسان به‌عنوان زکات یا کفاره و امثال آن به کسی داده است، از خودِ آن شخص کراهت دارد؛ ولی ایرادی ندارد که آن‌را از شخص دیگری که به او انتقال یافته است، خریداری کند

۱۶۲۰- وعن ابن عباسٍب أنَّ رسولَ اللهج قَالَ: «الَّذِي يَعُودُ في هِبَتِهِ كَالكَلْبِ يَرْجِعُ في قَيْئِهِ».[متفق عليه] [ صحيح بخاري، ش: (۲۵۸۹، ۲۶۲۱)؛ و صحیح مسلم، ش: ۱۶۲۲.]

وفي روايةٍ: «مَثَلُ الَّذِي يَرْجِعُ في صَدَقَتِهِ، كَمَثَلِ الكَلْبِ يَقِيءُ، ثُمَّ يَعُودُ في قَيْئِهِ فَيَأكُلُهُ».

وفي روايةٍ: «العائِدُ في هِبَتِهِ كالعائِدِ في قَيْئِهِ».

ترجمه: ابن‌عباسبمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «کسی که بخششِ خود را پس می‌گیرد، مانند سگی‌ست که استفراغ خود را می‌خورَد».

و در روایتی آمده است: «مثال کسی که صدقه و بخشش خود را پس می‌گیرد، مانند سگی‌ست که استفراغ می‌کند و آن‌گاه به سراغ استفراغش می‌رود و آن‌را می‌خورد».

و در روایتی آمده است: «کسی که بخشش خود را پس می‌گیرد، مانند کسی‌ست که استفراغ خود را می‌خورد».

۱۶۲۱- وعن عمرَ بن الخطابس قَالَ: حَمَلْتُ عَلَى فَرَسٍ في سَبيلِ اللهِ فَأَضَاعَهُ الَّذِي كَانَ عِندَهُ، فَأَرَدْتُ أن أشْتَرِيَهُ، وَظَنَنْتُ أنَّهُ يَبِيعُهُ بِرُخْصٍ، فَسَأَلْتُ النَّبِيَّج فَقَالَ: «لا تَشْتَرِهِ وَلا تَعُدْ فِي صَدَقَتِكَ وإنْ أعْطَاكَهُ بِدِرْهَمٍ؛ فَإنَّ العَائِدَ في صَدَقَتِهِ كَالعَائِدِ في قَيْئِهِ».[متفقٌ عليه] [ صحیح بخاری، ش: ۲۶۲۳؛ و صحیح مسلم، ش:۱۶۲۰.]

ترجمه: عمر بن خطابسمی‌گوید: اسبي را به یکی از مجاهدان راهِ الله بخشیدم؛ ولی او در نگه‌داری از آن کوتاهی کرد. از این‌رو با این گمان که او، آن‌را به قیمتی ارزان می‌فروشد، تصمیم گرفتم که آن‌را بخرم. از پیامبرجپرسیدم؛ فرمود: «آن‌را نَخَر و در پیِ بازپس‌گیریِ صدقه‌ات نباش؛ هرچند آن‌را به یک درهم به تو بدهد؛ زیرا کسی که صدقه‌ی خود را پس می‌گیرد، مانند کسی‌ست که استفراغ خود را می‌خورد».

شرح

نووی در این باب به موضوع حرام بودن پس گرفتن بخشش پرداخته است؛ یعنی اگر چیزی را به داوطلبانه و به‌ دل‌خواه خود به کسی ببخشید، دیگر برای شما جایز نیست که آن را پس بگیرید؛ چه اندک و کم‌ارزش باشد و چه فراوان یا قیمتی؛ زیرا پیامبرجکسی را که بخشش خود خود را پس می‌گیرد به سگی تشبیه فرموده که آن‌چه را در شکم دارد، بالا می‌آورد و سپس آن را می‌خورد؛ این تشبیه، نشان می‌دهد که پس‌گرفتن بخشش، کار بسیار زشتی‌ست و انسان باید به‌شدت از چنین کاری پرهیز نماید. فرقی نمی‌کند که به خویشاوند یا یکی از نزدیکان خود، بخشش کند یا به کسی که خویشاوندی و قرابتی با او ندارد؛ مگر این‌که بخواهد که چنین مثالی درباره‌اش صادق باشد؛ لذا اگر فرد ثروتمندی، خانه‌ای به پدر خود ببخشد، برایش جایز نیست که خانه را پس بگیرد؛ اما بر عکس، اگر پدری به فرزند خویش خانه‌ای هدیه کند، می‌تواند و برایش رواست که هدیه‌اش را پس بگیرد؛ چراکه پیامبرجفرموده است: «لاَ يَحِلُّ لِوَاهِبٍ أَنْ يَرْجِعَ فِيمَا وَهَبَ إلاَّ الْوَالِدَ فِيمَا وَهَبَ لِوَلَدِهِ»؛ یعنی: «برای هیچ بخشنده‌ای روا نیست که بخشش خود را پس بگیرد؛ مگر پدر که برایش رواست هدیه‌ی خویش به فرزندش را بازپس بستاند»؛ زیرا هر پدری می‌تواند به‌اندازه‌ای که فرزندش زیان نبیند، از مالِ وی، حتی از مالی که به او نبخشیده است، بردارد.

سپس مولف/حدیثی بدین مضمون آورده است که عمر بن خطابسمی‌گوید: اسبي را به یکی از مجاهدان راهِ الله بخشیدم؛ ولی او نمی‌توانست از آن به‌خوبی نگه‌داری کند. از این‌رو با این گمان که او، آن‌را به قیمتی ارزان می‌فروشد، تصمیم گرفتم که آن‌را بخرم. از پیامبرجپرسیدم؛ فرمود: «آن‌را نَخَر و در پیِ بازپس‌گیریِ صدقه‌ات نباش؛ هرچند آن‌را به یک درهم به تو بدهد»؛ زیرا تو، آن را در راه الله صدقه داده‌ای و برای هیچ‌کس روا نیست که آن‌چه را صدقه داده است، دوباره بخرد؛ از این‌رو فرمود: «کسی که صدقه‌ی خود را پس می‌گیرد، مانند کسی‌ست که استفراغ خود را می‌خورد». این در صورتی‌ست که انسان، آن‌چه را که قصد هدیه‌اش را داشته است، به فرد مورد نظرش تحویل داده باشد؛ اما اگر هنوز آن‌را به او تحویل نداده است، می‌تواند از تصمیمش منصرف شود؛ ولی اگر آن‌را به او تسلیم نکرده، اما به او خبر داده است که چنین تصمیمی دارد، باید به وعده‌اش عمل کند؛ زیرا خُلف وعده، یکی از خصلت‌های نفاق می‌باشد و برای انسان روا نیست که خصلتی از ویژگی‌های نفاق را به خود راه دهد.

***