شرح ریاض الصالحین - جلد ششم

فهرست کتاب

۲۹۵- باب: نهی از تراشیدن بخشی از سر و گذاشتن بخشی دیگر؛ و مباح بودن تراشیدن تمام سر برای مرد، نه برای زن

۲۹۵- باب: نهی از تراشیدن بخشی از سر و گذاشتن بخشی دیگر؛ و مباح بودن تراشیدن تمام سر برای مرد، نه برای زن

۱۶۴۶- عن ابن عمرَب قَالَ: نَهَى رسولُ اللهج عَنِ القَزَعِ.[متفق عليه] [ صحیح بخاری، ش: ۵۹۲۱؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۱۲۰.]

ترجمه: ابن‌عمربمی‌گوید: رسول‌اللهجاز تراشیدن بخشی از موهای سر و گذاشتن بخشی دیگر، نهی فرمود.

۱۶۴۷- وعنه قَالَ: رأَى رسُولُ اللهِج صَبِيّاً قَدْ حُلِقَ بَعْضُ شَعْرِ رَأسِهِ وَتُرِكَ بَعْضُهُ، فَنَهَاهُمْ عَنْ ذَلِكَ، وقال: «احْلِقُوهُ كُلَّهُ، أَوِ اتْرُكُوهُ كُلَّهُ».[روایت ابوداود با اِسنادِ صحيح بنا بر شرط بخاري و مسلم] [ صحیح الجامع، ش: ۲۱۲؛ و السلسلة الصحیحة، ش: ۱۱۲۳؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: ۲۵۳۵.]

ترجمه: ابن‌عمربمی‌گوید: رسول‌اللهجپسربچه‌ای دید که بخشی از موهای سَرَش را تراشیده و بخش دیگر را گذاشته بودند. فرمود: «همه‌اش را بتراشید یا همه‌اش را بگذارید».

۱۶۴۸- وعن عبد الله بن جعفرٍب أنَّ النَّبِيَّج أمْهَلَ آلَ جَعْفَر ثَلاَثاً ثُمَّ أتَاهُمْ فَقَالَ: «لا تَبْكُوا عَلَى أخِي بَعْدَ اليَوْمِ» ثُمَّ قَالَ: «ادْعُوا لِي بَنِي أَخِي»؛ فَجِيءَ بِنَا كَأنَّا أفْرُخٌ فَقَالَ: «ادْعُوا لِي الحَلاّقَ»؛ فَأمرَهُ، فَحَلَقَ رُؤُوسَنَا.[روایت ابوداود با اِسنادِ صحيح بنا بر شرط بخاري و مسلم] [ صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: ۳۵۳۲؛ و احکام الجنائز، ص:۱۶۶.]

ترجمه: عبدالله بن جعفربمی‌گوید: پیامبرجپس از گذشتِ سه روز از شهادت جعفر نزد خانواده‌ی وی آمد و فرمود: «از امروز به بعد بر برادرم گریه نکنید»؛ سپس فرمود: «پسران برادرم را نزدم بیاورید». ما را که مانند بچه‌های پرندگان- موهای آشفته‌ای داشتیم- آوردند. فرمود: «سلمانی را به نزدم فراخوانید». و آن‌گاه به سلمانی دستور داد که سرهای ما را بتراشد و او هم این هم این کار را انجام داد.

۱۶۴۹- وعن عليٍّس قَالَ: نَهَى رسُولُ اللهِج أنْ تَحْلِقَ المَرْأةُ رَأسَهَا.[روايت نسائی] [ ضعيف است؛ السلسلۀ الضعیفۀ، از آلبانی/، ش: ۶۷۸.]

ترجمه: علیسمی‌گوید: رسول‌اللهجاز این‌که زن سرش را بتراشد، نهی فرمود.

شرح

مولف/در این باب، روایتی آورده است که ابن‌عمربمی‌گوید: «نَهَى رسولُ اللهج عَنِ القَزَعِ»؛ یعنی: رسول‌اللهجاز "قَزَع"نهی فرمود. قَزَع بدین معناست که بخشی از سر را بتراشند و بخشی دیگر را بگذارند؛ فرقی نمی‌کند که از یک طَرف سر باشد یا از همه طَرَف یا از سمت راست باشد و یا از سمت چپ یا بالا و پایینِ سر؛ بلکه قَزَع، این است که بخشی از سر را بتراشند و بخشی دیگر را بگذارند.

مولف/روایت دیگری نیز از ابن‌عمربآورده است که می‌گوید: رسول‌اللهجپسربچه‌ای دید که بخشی از موهای سَرَش را تراشیده و بخش دیگر را گذاشته بودند. فرمود: «همه‌اش را بتراشید یا همه‌اش را بگذارید».

نووی پس از ذکر این دو روایت، حدیثی بدین مضمون آورده است که عبدالله بن جعفربمی‌گوید: پیامبرجپس از گذشتِ سه روز از شهادت جعفر نزد خانواده‌ی وی آمد و فرمود: «از امروز به بعد بر برادرم گریه نکنید». پیامبرجاین سه روز را به آنان مُهلت داد تا غم از دست دادن جعفرسبر آنان سبک و آسان شود و سپس نزدشان رفت و آنان را از گریستن بر جعفرسمنع نمود و سپس فرمود: «پسران برادرم را نزدم بیاورید». پسران جعفرشرا که مانند بچه‌های پرندگان بودند، نزد پیامبرجآوردند. فرمود: «سلمانی را به نزدم فراخوانید». و آن‌گاه به سلمانی دستور داد که سرهایشان را بتراشد؛ زیرا بچه‌ها خیلی زود، نامرتب و ژولیده‌مو می‌شوند؛ از این‌رو امر نمود که موهایشان را بتراشند. البته این، در رابطه با پسربچه‌هاست؛ و گرنه، از تراشیدنِ موی زنان و از جمله دختربچه‌ها نهی شده است. به همین سبب سرِ نوزاد پسر را در روز هفتم، هم‌زمان با عقیقه، می‌تراشند و موهای نوزاد دختر را نمی‌تراشند.

از این حدیث چنین برداشت می‌شود که گذاشتن موی سر، سنت نیست؛ بلکه به عادتِ انسان بستگی دارد؛ زیرا اگر گذاشتن مو سنت بود، پیامبرجسرِ پسران جعفرشرا نمی‌تراشید.

هم‌چنین ناگفته نماند که موی دختران را- چه خردسال باشند و چه بزرگ‌سال- نباید تراشید؛ مگر به‌ضرورت؛ مثلاً سرِ دختربچه‌ای شکسته است؛ در این صورت، ایرادی ندارد که سَرَش را برای پانسمان بتراشند؛ زیرا باری پیامبرجدر احرام بود و چون قصد حجامت داشت، سَرَش را تراشید؛ اگرچه تراشیدن موی سر در حالت احرام، روا نیست؛ اما در هنگامِ ضرورت، حُکمش فرق می‌کند.

***