۳۱۹- باب: مکروه است که انسان با توسل به وجه و ذات ذوالجلالِ الله، چیزی جز بهشت را درخواست کند؛ و نیز کراهت دریغ داشتن از کسی که به نام الله چیزی را درخواست میکند و نامِ او را به میان میآورَد
۱۷۳۱- عن جابرٍس قالَ: قالَ رسولُ اللهِج: «لا يُسْأَلُ بِوَجْهِ اللهِ الاَّ الجَنَّةُ».[روایت ابوداود] [ ضعیف است؛ ضعیف الجامع، ش: ۶۳۵۰؛ إرواء الغلیل، ش: ۲۰۳۴؛ و ضعیف أبی داود، از آلبانی/، ش: ۳۶۸.]
ترجمه: از جابرسروایت شده است که میگوید: رسولاللهجفرمود: «با توسل به وجه و ذات ذوالجلال الله، چیزی جز بهشت درخواست نمیشود».
۱۷۳۲- وعن ابن عمرَب قالَ: قال رسُولُ اللهِج: «مَنِ اسْتَعَاذَ بِاللهِ، فَأعِيذُوهُ، وَمَنْ سَأَلَ بِاللهِ، فأَعْطُوهُ، وَمَنْ دَعَاكُمْ، فَأَجِيبُوهُ، وَمَنْ صَنَعَ إلَيْكُمْ مَعْرُوفاً فَكَافِئُوهُ، فَإنْ لَمْ تَجِدُوا ما تُكَافِئُونَهُ فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَرَوْا أَنَّكُمْ قَد كَافَأْتُمُوهُ».[حدیث صحیحیست که ابوداود و نسائی با سندهای صحیحین روایت کردهاند.] [ صحیح الجامع، ش: ۶۰۲۱؛ السلسلة الصحیحة، ش: ۲۵۴؛ و صحیح النسائی، از آلبانی/، ش: ۲۴۰۷.]
ترجمه: ابنعمربمیگوید: رسولاللهجفرمود: «هركه به الله پناه جُست، پناهش دهید و هرکه به نام الله چیزی درخواست کرد، به او بدهید؛ و هر که شما را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرید؛ و هرکه به شما نیکی کرد، نیکیاش را جبران کنید؛ و اگر چیزی برای جبران بخشش و نیکیاش نیافتید، آنقدر برایش دعا نمایید که خودتان احساس کنید که نیکیاش را جبران کردهاید».
شرح
مولف/میگوید: مکروه است که انسان با توسل به وجه و ذات ذوالجلالِ الله، چیزی جز بهشت را درخواست کند. وجه، یکی از صفات الهیست؛ همانگونه که الله متعال میفرماید:
﴿كُلُّ مَنۡ عَلَيۡهَا فَانٖ ٢٦ وَيَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّكَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِكۡرَامِ﴾[الرحمن: ٢٦، ٢٧]
همهی کسانی که روی زمین هستند، فناپذیرند؛ و وجه- یا ذاتِ- باشکوه و گرامیِ پروردگارت باقی میماند.
از اینرو برخی از علما گفتهاند: شایسته است که انسان، آیهی دوم را متصل به آیهی قبلی بخواند که بیانگر کمالِ اللهﻷمیباشد و نشان میدهد که فنا برای آن ذاتِ همیشهباقی، غیرممکن است؛ پس وجه و ذات اللهﻷ، بزرگ میباشد و بزرگترین چیزی که انسان درخواست میکند، بهشت است؛ لذا شایسته نیست که انسان با توسل به ذات بزرگ الهی، چیزِ کوچکی درخواست نماید. و بهراستی که بهشت، آرزوی هر بندهی مومنیست:
﴿فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَ﴾[آل عمران: ١٨٥]
پس هرکس از آتش دوزخ دور گردد و وارد بهشت شود، بهتحقيق كه رستگار است.
ورود به بهشت، رستگاری بزرگیست که هیچ رستگاری و موفقیتی با آن برابری نمیکند؛ پس با توسل به ذاتِ اللهﻷهیچ چیزِ حقیر را درخواست نکن و نگو: «یا الله! من با توسل به ذات باشکوهت از تو میخواهم که به من خانهای برای سکونت، یا ماشین سواری، عطا فرمایی».؛ زیرا وجه و ذات ذوالجلال الهی، فراتر و بزرگتر از آن است که با توسل به آن، چیزی از دنیای حقیر و فناپذیر درخواست شود. در هیچ چیزِ دنیا، هیچ خیری نیست؛ مگر در آنچه که مایهی تقرب و نزدیکی به اللهﻷمیباشد. همانگونه که اللهﻷمیفرماید:
﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ ٣﴾[العصر: ١، ٣]
سوگند به روزگار که بیگمان انسانها در زیان هستند؛ مگر کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند و یکدیگر را به حق (=توحید) و شکیبایی سفارش کنند.
همهی انسانها زیانکارند، مگر کسانی که دارای این چهار ویژگی باشند: ایمان بیاورند، کارهای نیک انجام دهند، و یکدیگر را به پایداری بر حقيقت و توحید و نیز صبر و شکیبایی در مسیر دعوت به سوی توحید سفارش کنند؛ همچنین همدیگر را به صبر و شکیبایی بر مصایب و آزمونهای الهی توصیه نمایند.
اگرچه سند حدیثی که گذشت، ضعیف است؛ اما معنایش صحیح میباشد.
در حدیث عبدالله بن عمربآمده است: رسولاللهجفرمود: «هركه به الله پناه جُست، پناهش دهید»؛ یعنی اگر کسی گفت: «از تو به الله پناه میبرم»، رهایش کنید و کاری به او نداشته باشید؛ چنانکه پیامبرجزنی را به نکاح خویش درآورد؛ همینکه به او نزدیک شد، آن زن گفت: از تو به الله پناه میبرم. رسولاللهجفرمود: «لَقَدْ عُذْتِ بِعَظِيمٍ الْحَقِي بِأَهْلِكِ»؛ [ صحیح بخاری، ش: ۵۲۵۴ بهنقل از عایشهل.] يعني: «به ذات بزرگی پناه بردی؛ نزد خانوادهات برو». لذا اگر کسی، از شما به الله پناه برد، پناهش دهید؛ مگر آنکه دربارهی حق واجبی باشد؛ مثلاً حقّ خود را از کسی که به شما بدهکار است، مطالبه میکنید و او میگوید: «از تو به الله پناه میبرم»، در این صورت به او پناه ندهید و رهایش نکنید؛ زیرا بدان سبب که با وجود توانایی، از پرداخت بدهیاش طفره میرود، گنهکار است و الله متعال به هیچ گنهکاری پناه نمیدهد؛ اما اگر کسی دربارهی کاری که حرام نیست، پناه بخواهد، بهخاطر تعظیمِ اللهﻷپناهش دهید.
در ادامهی حدیث آمده است: «و هرکه به نام الله چیزی درخواست کرد، به او بدهید»؛ مگر آنکه خواستهاش حرام باشد؛ مثلاً از کسی بخواهد که اسرارِ زناشویی خود را به او بگوید. بازگوییِ اسرار زناشویی، جایز نیست؛ بلکه آنشخص باید درخواستکننده را نصیحت کند و به او بگوید که طرح چنین خواستهای، بیهوده میباشد و پیامبرجفرموده است: «مِنْ حُسْنِ إِسْلامِ الْمَرْءِ تَرْكُهُ مَالاَ يَعْنِيهِ»؛ [ این حدیث پیشتر بهشمارهی ۶۸ آمده است. [مترجم]] یعنی: «از نیکی و زیبایی اسلام شخص، ترک کارهای بیهودهایست که فایدهای برایش ندارد». همچنین اگر کسی به شما گفت: «تو را بهخدا قَسَم به من پول بده تا سیگار بخَرَم»، جایز نیست که به او پول بدهید؛ زیرا او برای انجام یک عمل حرام کمک خواسته است. همچنین اگر کسی به نامِ اللهﻷچیزی از شما خواست که به زیان شماست، به او ندهید؛ زیرا پیامبرجفرموده است: «لا ضَرَرَ وَلا ضِرَارَ»؛ [ حسن لغیره؛ نگا: صحیح الجامع، ش: ۵۷۱۷.] یعنی: آغازگر زیان رساندن به کسی نباشید و اگر کسی به شما زیان رساند، در تلافیاش زیادهروی و تعدی نکنید. [ مفاهیم متعددی دربارهی این حدیث گفتهاند؛ یکی دیگر از مفاهیمش، این است که هیچ ضرری را برای خود و دیگران نخواهید. [مترجم]]
در ادامهی حدیث ابن عمربآمده است که پیامبرجفرمود: «و هرکه به شما نیکی کرد، نیکیاش را جبران کنید؛ و اگر چیزی برای جبران بخشش و نیکیاش نیافتید، آنقدر برایش دعا نمایید که خودتان احساس کنید که نیکیاش را جبران کردهاید».
و نیز پیامبرجفرمود: «هر که شما را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرید»؛ یعنی اگر کسی شما را به خانهاش یا به مهمانی و جشنی کوچک یا بزرگ دعوت نمود، دعوتش را قبول کنید؛ البته مشروط به اینکه قبول کردن دعوتش به زیانِ شما نباشد؛ همچنین دعوتکننده جزو کسانی نباشد که با آنها قطع رابطه میشود. اگر اموال دعوتکننده آمیخته به حرام است و مصلحتی در قبول نکردن دعوتش وجود دارد، دعوتش را نپذیرید؛ یعنی اگر دعوتش را قبول نکنید، ممکن است به خود بیاید و دست از حرامخواری بردارد، در این صورت دعوتش را نپذیرید؛ ناگفته نماند که پیامبرجدربارهی ولیمهی عروسی فرموده است: «مَنْ لَمْ يُجِبِ الدَّعْوةَ فَقَدْ عَصَى الله ورَسُولَه»؛ [ این حدیث پیشتر بهشمارهی ۲۷۱ گذشت. [مترجم]] یعنی: «هرکس، دعوت- ولیمه- را قبول نکند، از الله و پیامبرش نافرمانی کرده است». اگر در میهمانی با سیگار، قلیان و موسیقی و امثال آن، پذیرایی میکنند و شما نمیتوانید از این کارهای حرام، منع نمایید، در این صورت قبول کردن دعوت، جایز نیست؛ ولی اگر میتوانید با حضور خود، از این کارها بازدارید، بر شما واجب است که چنین دعوتی را بپذیرد؛ به دو دلیل: اول اینکه از منکر نهی کنید و دوم اینکه دعوت برادرِ مسلمان خود را اجابت نمایید؛ اما اگر نمیتوانید با حضور خود در این میهمانی، از این اعمال زشت منع کنید، شرکت در چنین ضیافتی حرام است.
***