۲۹۰- باب: حرام بودن نگریستن به زن بیگانه و نوجوان زیبا بدون ضرورتی شرعی
الله متعال میفرماید:
﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ﴾[النور : ٣٠]
به مردان مؤمن بگو: چشمانشان را پایین بگیرند.
و میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا ٣٦﴾[الإسراء: ٣٦]
بیگمان گوش و چشم و دل، همه، بازخواست خواهند شد.
و میفرماید:
﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ ١٩﴾[غافر: ١٩]
(الله) خیانت چشمها و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند.
و میفرمايد:
﴿إِنَّ رَبَّكَ لَبِٱلۡمِرۡصَادِ ١٤﴾[الفجر: ١٤]
بیگمان پروردگارت در کمینگاه است.
شرح
نووي/بابي بدین عنوان گشوده است: «حرام بودن نگریستن به زن بیگانه و نوجوان زیبا بدون ضرورتی شرعی»؛ منظور از زن بیگانه، زنیست که هیچگونه محرمیتی میان شما و او نیست؛ چه خویشاوند باشد و چه غریبه. نگاه کردن به زن بیگانه حرام میباشد؛ زیرا الله متعال به پایین گرفتن چشمها دستور داده است:
﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَيَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِكَ أَزۡكَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِيرُۢ بِمَا يَصۡنَعُونَ ٣٠﴾[النور : ٣٠]
به مردان مؤمن بگو: چشمانشان را پایین بگیرند و شرمگاههایشان را حفظ کنند. این، برایشان پاکیزهتر است. بیگمان الله به کردارشان آگاه است.
بدین ترتیب پایین گرفتن چشمها را پیش از حفظ شرمگاه ذکر فرمود و این، نشان میدهد عدم حفاظت چشمها به عدمِ حفاظت شرمگاه میانجامد و کسی که چشمچرانی نماید یا چشمانش را از نگریستن به زنان بیگانه حفاظت نکند، به زنان دلبستگی پیدا کرده، نگاهها ادامه مییابد و به سخن گفتن و خلوت، و در نهایت به فحشا و بدکاری میانجامد؛ از اینرو نگاه به نامحرم، انگیزهای به سوی بدکاریست و به همین سبب الله متعال به پایین گرفتن چشمها دستور داده است. اللهﻷمیفرماید:
﴿يَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡيُنِ وَمَا تُخۡفِي ٱلصُّدُورُ ١٩﴾[غافر: ١٩]
(الله) خیانت چشمها و آنچه را سینهها پنهان میدارند، میداند.
منظور از خیانت چشمها، دزدانه نگاه کردن یا نگریستنیست که مردم، متوجه نشوند؛ اما اللهﻷاز چنین نگاهی آگاه است و میداند که در دلِ هر کسی چه میگذرد و از نیتهای نیک و بدِ همگان آگاهی دارد؛ بلکه آیندهی هر کسی و وسوسههای درونیِ او را میداند. اللهﻷمیفرماید:
﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا ٣٦﴾[الإسراء: ٣٦]
بیگمان گوش و چشم و دل، همه، بازخواست خواهند شد.
آری؛ انسان دربارهی آنچه شنیده است، بازخواست میشود و باید پاسخ دهد که با گوشهایش چه چیزهایی شنیده است؟ آیا به سخنان حرام گوش سپرده یا با گوش کردن به صدای زنی نامحرم و بیگانه، لذت برده است؟ همچنین هرکسی دربارهی چشم و دلش بازخواست میگردد و باید پاسخگو باشد؛ لذا بر انسان، واجب است که خویشتن را از هرگونه گناهی حفاظت کند. گفتنیست: نگاه کردن به صورت، سر، دستها، ساعد و ساق پای زنی که بیگانه نیست و ازدواج با او برای انسان، حرام میباشد، ایرادی ندارد؛ مگر اینکه انسان دچار وسوسه شود و در فتنه بیفتد؛ در این صورت نباید به او نگاه کند. مثلاً انسان، خواهر رضاعی دارد که زیباست؛ میدانید که خواهر رضاعی، مانندِ خواهر نَسَبیست؛ اما اگر کسی میترسد که با نگاه کردن به خواهر رضاعیاش دچار فتنه و وسوسه شود، نباید به او نگاه کند؛ بلکه بر او واجب است که نگاهش را پایین بگیرد و بر خواهرش نیز واجب میباشد که از او حجاب بگیرد؛ زیرا وجوب حجاب برای درامان ماندن از فتنه است و اگر خوف فتنه یا وسوسه وجود داشت، حجاب گرفتن از محارم نیز واجب است. لذا نگاه کردن به دخترعمه، دخترخاله، و نیز خواهرزن و زنبرادر و دیگر زنان نامحرم، جایز نیست. خلاصه اینکه نگریستن به زنان نامحرم، بهطور مطلق ناروا میباشد و نگاه کردن به محارم در صورتی نارواست که خوف فتنه باشد.
***
۱۶۳۰- وعن أَبي هريرةَس أنَّ النَّبِيَّج قَالَ: «كُتِبَ عَلَى ابْن آدَمَ نَصِيبُهُ مِنَ الزِّنَا مُدْرِكٌ ذَلِكَ لا مَحَالَةَ: العَيْنَانِ زِنَاهُمَا النَّظَرُ، وَالأُذُنَانِ زِنَاهُمَا الاسْتِمَاعُ، وَاللِّسَانُ زِناهُ الكَلاَمُ، وَاليَدُ زِنَاهَا البَطْشُ، وَالرِّجْلُ زِنَاهَا الخُطَا، والقَلْبُ يَهْوَى وَيَتَمَنَّى، وَيُصَدِّقُ ذَلِكَ الفَرْجُ أَوْ يُكَذِّبُهُ».[متفق عليه؛ این، لفظ مسلم میباشد و روایت بخاری، مختصر است.] [ صحيح بخاري، ش: (۶۳۴۳، ۶۶۱۲)؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۶۵۷.]
ترجمه: ابوهريرهسمیگوید: پیامبرجفرمود: «نصیب آدمیزاد از زنا نوشته شده است که ناگزیر به آن دچار میشود: زنای چشم، نگاه کردن و زنای گوش، گوش دادن و زنای زبان، سخن گفتن و زنای دست، گرفتن و زنای پا، گام نهادن میباشد؛ و قلب- به سوی حرام- میل و آزرو میکند و این شرمگاه است که آنرا تصدیق یا تکذیب مینماید».
شرح
مولف/پس از ذکر آیاتی در این باب، حدیثی بدین مضمون آورده است که ابوهريرهسمیگوید: پیامبرجفرمود: «نصیب آدمیزاد از زنا نوشته شده است که ناگزیر به آن دچار میشود»؛ یعنی هر انسانی به بخشی از زنا دچار میگردد؛ مگر آنکه الله او را حفاظت کند. سپس پیامبرجنمونههایی از زنا را بیان نمود و فرمود: «زنای چشم، نگاه کردن است»؛ یعنی مردی به زنی نامحرم نگاه کند؛ اگرچه نگاهش از روی شهوت نباشد. این، نوعی زناست که از آن، به زنای چشم یاد فرمود و افزود: «و زنای گوش، گوش دادن میباشد»؛ بدین معنا که انسان به صدای زنی نامحرم گوش دهد و لذت ببرد. در ادامه فرمود: «و زنای زبان، سخن گفتن و زنای دست، گرفتن است»؛ بدینسان که انسان به زنِ نامحرم دست بزند. آنگاه فرمود: «و زنای پا، گام نهادن میباشد؛ و قلب- به سوی حرام- میل و آزرو میکند و این شرمگاه است که آنرا تصدیق یا تکذیب مینماید»؛ یعنی اگر انسان زنا کند، در واقع زنای چشم و گوش و دست و پایش را تحقق بخشیده است و چنانچه مرتکب زنا نشود و از زنای شرمگاه خودداری کند، زنای سایر اندامش را محقق نکرده است. این حدیث، از وابستگی و ارتباط با زنان نامحرم برحذر میدارد؛ یعنی انسان باید از گوش دادن به صدای زنان، و نیز از نگریستن و دست زدن به آنها یا از رفتن به سوی آنها بپرهیزد و به هوش باشد که مبادا به زنی نامحرم دل ببندد یا به او میل کند؛ همهی اینها، نمونههایی از زناست. لذا بر انسان خردمند و پاکدامن واجب است که هر یک از اندامش را از زنای مربوط به آن محافظت کند و اگر وسوسه یا احساسی به او دست داد، از گناه و معصیت خودداری کند؛ زیرا شیطان، همانند خون در وجودِ انسان جریان مییابد و نگاه، تیری زهرآلود از تیرهای شیطان است. گاه انسان در نگاهِ نخست به زنی وابستگی پیدا نمیکند؛ اما نگاه دوم و سوم که ادامه مییابد، مرد را بهقدری شیفته و دلباختهی زن میگرداند که همواره در فکر و خیالِ آن زن به سر میبرد و آن زن، همهی ذکر و فکرش میشود؛ هنگام برخاستن از آن زن یاد میکند و چون مینشیند، در ذکر و فکر معشوقهاش میباشد و آنگاه که سر بر بالین خواب مینهد، به آن زن میاندیشد و وقتی از خواب برمیخیزد، از معشوقهاش یاد میکند! و بدینسان در فتنه میافتد.
***
۱۶۳۱- وعن أَبي سعيدٍ الخُدريِّس عَنِ النَّبِيِّج قَالَ: «إيّاكُمْ والجُلُوس فِي الطُّرُقَاتِ»؛ قالوا: يَا رسولَ الله، مَا لَنَا مِنْ مَجَالِسِنَا بُدٌّ، نَتَحَدَّثُ فِيهَا. فَقَالَ رسولُ اللهج: «فَإذَا أبَيْتُمْ إِلاَّ المَجْلِسَ، فَأَعْطُوا الطَّرِيقَ حَقَّهُ»؛ قَالُوا: وَمَا حَقُّ الطَّريقِ يَا رسولَ اللهِ؟ قَالَ: «غَضُّ البَصَرِ، وَكَفُّ الأَذَى، وَرَدُّ السَّلاَمِ، والأمرُ بالمَعْرُوفِ، والنَّهيُ عنِ المُنْكَرِ».[متفقٌ عليه] [ صحیح بخاری، ش: (۲۴۶۵، ۶۲۲۹)؛ و صحیح مسلم، ش: ۲۱۲۱. این حدیث پیشتر بهشمارهی ۱۹۵ آمده است.]
ترجمه: ابوسعید خدریسمیگوید: پیامبرجفرمود: «از نشستن بر سرِ راهها (و معابر عمومی) بپرهیزید». اصحابشعرض کردند: ای رسولخدا! چارهای جز این نداریم؛ زیرا مینشینیم و با هم صحبت میکنیم. رسولاللهجفرمود: «حال که چنین است، پس حقّ راه را رعایت کنید». پرسیدند: ای رسولخدا! حقّ راه چیست؟ فرمود: «حفاظت چشمها (و خودداری از نگاه کردن به عابران)، اجتناب از اذیت و آزار رهگذران، جواب سلام، و امر به معروف و نهی از منکر».
۱۶۳۲- وعن أَبي طلحة زيد بن سهلٍس قَالَ: كُنَّا قُعُوداً بالأفْنِيَةِ نَتَحَدَّثُ فِيهَا فَجَاءَ رسولُ اللهِج فَقَامَ عَلَینَا فَقَالَ: «مَا لَكُمْ وَلِمَجَالسِ الصُّعُدَاتِ؟ اجْتَنِبُوا مَجَالِسَ الصُّعُدَاتِ»؛ فقُلْنَا: إنَّمَا قَعَدْنَا لِغَيْرِ مَا بَأسٍ، قَعَدْنَا نَتَذَاكَرُ وَنَتَحَدَّثُ. قَالَ: «إمَّا لا فَأَدُّوا حَقَّهَا: غَضُّ البَصَرِ، وَرَدُّ السَّلاَمِ، وَحُسْنُ الكَلاَمِ».[روایت مسلم] [ صحیح مسلم، ش: ۲۱۶۱.]
ترجمه: ابوطلحه، زید بن سهلسمیگوید: در جلوی خانههای خود نشسته بودیم که رسولاللهجتشریف آورد و بالای سرمان ایستاد و فرمود: «چرا بر سرِ راهها مینشینید؟» گفتیم: ما بهخاطر کاری نشستهایم که ایرادی ندارد؛ نشستهایم و با هم صحبت و گفتگو میکنیم. فرمود: «حال که این عمل را ترک نمیکنید، پس حقِ راه را رعایت نمایید که عبارتست از: پایین انداختن چشم، جواب سلام، و سخن نیک».
شرح
مولف/پس از ذکر آیاتی دربارهی وجوب فروهشتن چشم، به ذکر احادیثی در اینباره پرداخته است؛ از آن جمله حدیثی بدین مضمون که ابوسعید خدریسمیگوید: پیامبرجفرمود: «از نشستن بر سرِ راهها (و معابر عمومی) بپرهیزید». اصحابشعرض کردند: ای رسولخدا! چارهای جز این نداریم؛ زیرا مینشینیم و با هم صحبت میکنیم. آنها مانند بسیاری از مردم امروزی در حیاط یا جلوی خانههای خود مینشستند و با هم دربارهی مسایل دینی و دینوی صحبت میکردند. رسولاللهجفرمود: «حال که چنین است، پس حقّ راه را رعایت کنید». پرسیدند: ای رسولخدا! حقّ راه چیست؟ فرمود: «حفاظت چشمها»؛ یعنی: خودداری از نگاه کردن به عابران؛ زیرا برخی از مردم در کوچه و در معابر مینشینند و هر رهگذری را از همان لحظهای که میآید تا زمانی که میرود، زیرِ نظر میگیرند. این بر خلافِ فرمان نبوی مبنی بر خودداری از نگریستن به رهگذران است؛ بهویژه نگاه کردن به زنان که خیلی بدتر است. لذا حفاظت چشم در این حدیث دو جنبه دارد: خودداری از نگاه کردن به زنان رهگذر؛ و نیز پرهیز از زیر نظر گرفتن هر رهگذری که از آنجا عبور میکند؛ زیرا چهبسا خجالت میکشد و اذیت میشود.
دومین حقّ راه، «اجتناب از اذیت و آزار رهگذران» میباشد و نباید هیچ رهگذری را با گفتار یا رفتارِ خود اذیت کنید؛ یعنی نباید سخنی بگویید که به گوشَش برسد و ناراحت شود یا مبادا با دراز کردن پاهای خود، راه را بر او تنگ کنید. سومین حقّ راه، این است که اگر کسی سلام کرد، «پاسخ سلامِ» او را مطابق آموزههای دینی بدهید؛ یعنی اگر به شما السلامعلیکم گفت، بر شما واجب است که لااقل به او بگویید: وعلیکمالسلام؛ و گفتنِ عبارتهایی از قبیل: «بهبه! خوش آمدی» و امثال آن، برای ادای این واجب شرعی، کافی نیست؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٖ فَحَيُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآ﴾[النساء : ٨٦]
و هنگامی که به شما سلام میگویند، بهتر یا همانند آن پاسخ دهید.
چهارمین حقّ راه، «امر به معروف و نهی از منکر» میباشد؛ یعنی اگر دیدید که کسی در انجام کار نیک و پسندیدهای کوتاهی کرد، به او تذکر دهید و امر به معروف نمایید؛ معروف، همان کار یا روش پسندیدهایست که مورد تأیید شریعت میباشد و در عُرف مردم به عنوان امری نیک و پسندیده، پذیرفته شده است، ناگفته نماند که در این میان، تأیید شریعت، اعتبار دارد؛ یعنی آنچه شریعت تأیید کند، پسندیده است و آنچه که تأیید نکند، ناپسند میباشد؛ اگرچه مردم، آن را نیک بپندارند. لذا اگر نماز خوانده و در کوچه نشسته بودید و شخصی را دیدید که نماز نمیخوانَد، به او یادآوری کنید که نمازش را با جماعت ادا نماید و به همین ترتیب دربارهی سایر کارها نیز امر به معروف و نهی از منکر کنید. حدیث زید بن سهلسنیز به همین مضمون است و شاهد موضوع، حفاظت و فروهشتن چشم میباشد که در هر دو حدیث آمده است.
***
۱۶۳۳- وعن جريرٍس قَالَ: سألْتُ رسولَ اللهج عن نَظَرِ الفَجْأَةِ، فَقَالَ: «اصْرِفْ بَصَرَكَ».[روایت مسلم] [ صحیح مسلم، ش: ۲۱۵۹.]
ترجمه: جریرسمیگوید: از رسولاللهجدربارهی نگاه ناگهانی و ناخواسته پرسیدم؛ فرمود: «چشمَت را برگردان».
۱۶۳۴- عن أُم سَلَمَةل قالَتْ: كنتُ عِنْدَ رسول اللهج وعندهُ مَيْمُونَة، فَأقْبَلَ ابنُ أُمِّ مَكْتُومٍ، وَذَلِكَ بَعْدَ أنْ أُمِرْنَا بِالحِجَابِ؛ فَقَالَ النَّبِيُّج: «احْتَجِبَا مِنْهُ»؛ فَقُلْنَا: يَا رسولَ اللهِ، ألَيْسَ هُوَ أعْمَى لا يُبْصِرُنَا، وَلا يَعْرِفُنَا؟ فَقَالَ النَّبِيُّج: «أفَعَمْيَاوَانِ أنتُما أَلَسْتُمَا تُبْصِرَانِهِ»؟![روايت ابوداود و ترمذي؛ ترمذی، این حدیث را حسن صحيح دانسته است.] [ ضعيف است؛ ضعیف الترمذی، ش: ۵۳۶؛ و ضعیف أبی داود، از آلبانی/، ش: ۸۸۷؛ آلبانی/در مشکاۀ المصابیح، ش: ۳۱۱۶ این حدیث را ضعیف دانسته است.]
ترجمه: امسلمهلمیگوید: پس از اینکه به ما دستور حجاب داده شده بود، با میمونهلدر حضور پیامبرجبودم که ابناممکتومسآمد. پیامبرجفرمود: «از او حجاب بگیرید». گفتیم: ای رسولخدا! مگر او نابینا نیست؛ نه ما را میبیند و نه ما را میشناسد؟ پیامبرجفرمود: «آیا شما هم نابینا هستید و او را نمیبینید؟»
۱۶۳۵- وعن أَبي سعيدٍس أنَّ رسول اللهج قَالَ: «لا يَنْظُرُ الرَّجُلُ إِلَى عَوْرَةِ الرَّجُلِ، وَلا المَرْأَةُ إِلَى عَوْرَةِ المَرْأَةِ، وَلا يُفْضِي الرَّجُلُ إِلَى الرَّجُلِ في ثَوْبٍ وَاحِدٍ، وَلا تُفْضي المَرْأةُ إِلَى المَرْأَةِ في الثَّوْبِ الواحِدِ».[روایت مسلم] [ صحیح مسلم، ش: ۳۳۸.]
ترجمه: ابوسعیدسمیگوید: رسولاللهجفرمود: «مرد نباید به عورتِ مرد دیگری نگاه کند و زن نیز نباید به عورت زنی دیگر بنگرد؛ دو مرد نباید زیرِ یک پارچه- یا در یک بستر- قرار گیرند و دو زن نیز نباید زیر یک پارچه قرار گیرند (یا در یک بستر بخوابند)». [ از این حدیث چنین برداشت میشود که تماس مستقیم پوست دو مرد با یکدیگر یا پوست دو زن با یکدیگر روا نیست. [مترجم]]
شرح
مولف/در ادامهی این باب، حدیثی بدین مضمون آورده است که جریرسمیگوید: از رسولاللهجدربارهی نگاه ناگهانی و ناخواسته پرسیدم؛ فرمود: «چشمَت را برگردان». از این حدیث چنین برداشت میشود که نگاه ناگهانی و ناخواستهی مرد به زن نامحرم، موردی ندارد؛ زیرا بدون قصد و ارادهی انسان است. حدیث دیگری که مولف/ذکر کرده، بدین مضمون است که امسلمهلمیگوید: پس از اینکه به ما دستور حجاب داده شده بود، با میمونهلدر حضور پیامبرجبودم که ابناممکتومسآمد. پیامبرجفرمود: «از او حجاب بگیرید». گفتیم: ای رسولخدا! مگر او نابینا نیست؛ نه ما را میبیند و نه ما را میشناسد؟ پیامبرجفرمود: «آیا شما هم نابینا هستید و او را نمیبینید؟» اما این حدیث، ضعیف است و همهی احادیث صحیح، این حدیث را رد میکنند؛ چنانکه رسولاللهجبه فاطمه بنت قیسلفرمود: «عدهی خود را در خانهی پسرعمویت، ابناممکتوم سپری کن که نابیناست و میتوانی لباست را درآوری». این حدیث، در "صحیحین" آمده است؛ وی امام احمد/دربارهی حدیثی که مولف/ذکر کرده، فرموده است: رفعِ این حدیث، اشتباه میباشد؛ یعنی از پیامبرجثابت نشده است؛ از اینرو نگاه کردن زن به مرد نامحرم اشکالی ندارد؛ البته بهشرطی که نگاهی عادی باشد، نه از روی شهوت یا لذت. به همین خاطرست که مردان بدون اینکه صورت خود را بپوشانند، در کوچه و بازار راه میروند و زنها نیز آنها را میبینند؛ اگر دیدن مرد برای زن حرام بود، پس مردها نیز باید صورت خود را میپوشاندند و مانند زنها حجاب میگرفتند. اما ناگفته نماند که نگاه کردن مرد به زن، نارواست.
مولف/حدیثی بدین مضمون نیز آورده است که ابوسعید خدریسمیگوید: پیامبرجفرمود: «مرد نباید به عورتِ مرد دیگری نگاه کند و زن نیز نباید به عورت زنی دیگر بنگرد؛ دو مرد نباید زیرِ یک پارچه- یا در یک بستر- قرار گیرند و دو زن نیز نباید زیر یک پارچه قرار گیرند (یا در یک بستر بخوابند یا بدنهایشان با هم تماس پیدا کند)». در این حدیث آمده است: «لا تَنْظُر الْمَرْأَة إِلَى عَوْرَة الْمَرْأَة»؛ یعنی: «زن به عورتِ زن نگاه نکند». رسولاللهجدر این حدیث زنِ بیننده یا زنی را مخاطب قرار داده است که نگاه میکند، نه زنی که به او نگاه میشود و لباس پوشیده است؛ یعنی چهبسا زنی که لباس به تن دارد، برای قضای حاجت، لباسش را دربیاورد؛ و هیچ زنی حق ندارد به عورتِ همجنس خود نگاه کند. حدیث، این را میگوید؛ نه اینکه عورت زن از ناف تا زانوست. کسی که چنین پنداری دارد، فریب شیطان را خورده است؛ لذا باید ببینیم که نحوهی پوشش زنان در دورهی پیامبرجچگونه بوده است. زن در دوران پیامبرجدر خانهاش، یعنی در حضورِ زنان یا مردانی که محرمش بودند، لباسی میپوشید که از کف دست تا قوزک پا را میپوشاند.
در این حدیث آمده است: «لا يَنْظُر الرَّجُلُ إِلَى عَوْرَةِ الرَّجُلِ»؛ یعنی: «مرد نیز نباید به عورتِ مرد نگاه کند». با این حال مردها در دوران پیامبرجازار و ردا- پیراهن و شلوار- میپوشیدند و فقط به ازار یا شلوار بسنده نمیکردند؛ اگرچه برهنه بودن سینه و شانهی مرد در مقابل مردی دیگر جایز است؛ خوبست به حدیثی در اینباره اشاره کنم؛ سهل بن سعد سمیگويد: زني، خودش را به نبي اكرمجعرضه كرد. مردي گفت: ای رسول خدا! او را به ازدواج من درآور. رسولاللهجاز آن مرد پرسید: «آیا چيزي برای مهرش داري»؟ گفت: «تنها چیزی که دارم، ازارِ من است». چگونه میتوانست ازارش را به عنوان مهریه به آن زن بدهد؟ اگر ازارش را به آن زن میداد، خود چیزی برای پوشیدن نداشت و اگر خود آن را میپوشید، آن زن بدون مهر میماند! لذا رسولاللهجبه او فرمود: «برو چيزي پيدا كن؛ اگر چه انگشتري آهني باشد». [ صحیح بخاری، ش: (۵۰۲۹، ۵۰۳۰، ۵۰۸۷ و...)؛ و مسلم، ش: ۱۴۲۵.] شاهد موضوع، اینجاست که برای مرد ایرادی ندارد که به پوشیدنِ لُنگ یا ازاری که پایینتنهاش را میپوشاند، بسنده کند.
نکته: رعایت حجاب برای خدمتکاران خانگی، اهمیت و ضرورت فراوانی دارد و خطر بیحجابی برای چنین زنانی، بهمراتب بیشتر و شدیدتر است؛ بهویژه در رابطه با خدمتکاران جوان و زیبا یا در حالتی که صاحبخانه پسران جوانی دارد.
***