شرح ریاض الصالحین - جلد ششم

فهرست کتاب

۳۲۶- باب: گفتنِ «ای کافر» به مسلمان، حرام است

۳۲۶- باب: گفتنِ «ای کافر» به مسلمان، حرام است

۱۷۴۱- عن ابن عمرَب قالَ: قالَ رسولُ اللهِج: «إذَا قَالَ الرَّجُلُ لأَخِيهِ: يَا كَافِرُ، فَقَدْ بَاءَ بِهَا أَحَدُهُمَا، فَإنْ كانَ كَمَا قَالَ وَإلاَّ رَجَعَتْ عَلَيْهِ».[متفق عليه] [ صحيح بخاري، ش: ۶۱۰۴؛ و صحیح مسلم، ش: ۶۰.]

ترجمه: ابن‌عمربمي‏گوید: رسول‌اللهجفرمود: «هرگاه شخصی به برادر مسلمانش بگوید: ای کافر، نسبت کفر سزاوار یکی از آن دو می‌باشد؛ اگر چنان است که او می‌گوید (نسبت کفر وصله‌ی آن‌شخص خواهد بود) و گرنه، این نسبت به خودش برمی‌گردد».

۱۷۴۲- وعن أبي ذرٍّس أنَّهُ سَمِعَ رسُولَ اللهِج يَقُولُ: «مَنْ دَعَا رَجُلاً بالكُفْرِ، أو قالَ: عَدُوَّ اللهِ، وَلَيْسَ كَذلكَ إلاَّ حَارَ عَلَيْهِ».[متفق عليه] [ صحيح بخاري، ش: ۶۰۴۵؛ و صحیح مسلم، ش: ۶۱.]

ترجمه: از ابوذرسروایت است که وی از رسول‌اللهجشنید که می‌فرمود: «هرکه شخصی را کافر بخواند یا بگوید: ای دشمن خدا، و آن‌شخص این‌گونه نباشد، این ویژگی‌ها به خودِ وی برمی‌گردد».

شرح

مولف/می‌گوید: «گفتنِ "ای کافر" به مسلمان، حرام است».

حُکمِ مسلمان و کافر با الله متعال می‌باشد و تنها الله متعال است که به کفر و اسلام بندگانش حُکم می‌کند؛ هم‌چنین تنها اوست که حکم حلال و حرام را صادر می‌فرماید و ما حق نداریم که حرام الهی را حلال، و حلالش را حرام کنیم؛ و نیز حق نداریم که کسی را که در حکم پروردگار متعال، کافر نیست، تکفیر نماییم یا آن‌که را که نزد اللهمسلمان نیست، مسلمان بدانیم. مسأله‌ی تکفیر، مسأله‌ای بسیار خطرناک است که با پیدایش آن، آسیب‌های فراوانی به امت اسلامی رسیده است. خوارج، نخستین کسانی بودند که این روش پلید را بنا نهادند؛ پیامبرجاز نماز، روزه، صدقه، قرائت قرآن، شب‌زنده‌داری، گریه و تهجّدِ خوارج خبر داده است؛ حتی صحابهشنماز خود را در مقایسه با نماز آن‌ها ناچیز می‌پنداشتند؛ ولی با این حال، رسول‌اللهجدرباره‌ی آنان فرموده است: «لا يُجَاوِز إِيمَانُهُمْ حَنَاجِرَهُمْ»؛ [ تخریج این روایت پیش‌تر گذشت.] یعنی: «ایمانشان از حنجره‌های آنان، نمی‌گذرد»؛ به عبارت دیگر، به‌زبان شهادتین را می‌گویند، اما ایمان به دل‌هایشان نمی‌رسد. گرچه در ظاهر، نیکوکارند؛ ولی سودی به حالشان ندارد. آنان جان، مال و ناموس مسلمانان را حلال دانستند؛ این مذهب و روش منحرف در این دوران نیز وجود دارد برخی از گمراهانِ بدعت‌گر، به‌پیروی از امیال و خواسته‌های نفسانی خویش کسانی راتکفیر می‌کنند که در چارچوب شریعت اسلام قرار دارند و الله و رسولش آن‌ها را تکفیر نکرده‌اند؛ افراد گمراه و بدعت‌گر، به‌سادگی می‌گویند: فلانی، کافر است؛ فلانی، بدعتی‌ست و آن یکی فاسق است! پیشینه‌ی خوارج را می‌دانید؛ آن‌ها ابتدا با چهارمین خلیفه‌ی بزرگوار از خلفای راشدین، یعنی با علی بن ابی‌طالبسهمراه شدند و با اهل شام جنگیدند؛ اما پس از این‌که علیسبرای جلوگیری از قتل و کشتار مسلمانان در جریان این جنگ‌ها، با اهل شام صلح کرد، خوارج اعتراض کردند و به علی مرتضیسگفتند: چرا با این‌ها صلح کرده‌ای؟ این‌ها کافرند و تو نیز همانند این‌ها کافر شدی! لذا بر آن بزرگوار شوریدند و در برابرش شمشیر کشیدند؛ اما الحمدلله که شکست سختی از علی مرتضیسخوردند و بیش‌تر آنان مانند عاد و ارم، نابود شدند. با این حال این فرقه‌ی ناپاک هم‌چنان در میان امت اسلامی موجود است و کسانی یافت می‌شوند که به‌رغم حرمت و احترامی که جان و مال و ناموس مسلمانان دارد، آن را حلال می‌دانند و می‌گویند: هرکه مرتکب زنا شود، کافر است؛ هرکه دزدی کند، کافر است؛ و هرکس شراب بنوشد، کافر است! این‌ها کسی را که مرتکب گناه کبیره شود، کافر می‌پندارند؛ اما این وصله به خودشان می‌چسبد؛ زیرا پیامبرجفرموده است: «هرگاه شخصی به برادر مسلمانش بگوید: ای کافر، نسبت کفر سزاوار یکی از آن دو می‌باشد؛ اگر چنان است که او می‌گوید (نسبت کفر وصله‌ی آن‌شخص خواهد بود) و گرنه، این نسبت به خودش برمی‌گردد».

از این‌رو انسان باید زبان و قلب خویش را از تکفیر مسلمانان، پاک بگرداند؛ یعنی بدون دلیل و بر پایه‌ی تصور و میلِ نفسانیِ خویش، به‌زبان نگوید که فلانی، کافر است و به قلب نیز به کافر بودن هیچ مسلمانی معتقد نباشد. حُکم تکفیر، حقّ این و آن نیست؛ بلکه از آنِ الله و رسولش می‌باشد. هرکس که الله و پیامبرجتکفیرش کرده باشند، کافر است؛ اگرچه ما، او را مسلمان بنامیم. و آن‌که الله و رسولش او را تکفیر نکرده‌اند، مسلمان می‌باشد؛ اگرچه کسی بگوید که فلانی، کافر است. در حدیث آمده است: «هرکه شخصی را کافر بخواند یا بگوید: ای دشمن خدا، و آن‌شخص این‌گونه نباشد، این ویژگی‌ها به خودِ وی برمی‌گردد». لذا نسبت دادن عناوینی چون «کافر» و «دشمن خدا» به مسلمانان جایز نیست و یکی از گناهان بزرگ می‌باشد؛ چنان‌که مولف/نیز این موضوع را قاطعانه در عنوان باب مطرح نموده است. از الله متعال می‌خواهیم که دل‌ها و زبان‌هایمان را از باورها و سخنان زیان‌آوری که خشم او را در پی دارد، محافظت بفرماید؛ به‌یقین که الله بر هر کاری تواناست.

***