۲۶۵- باب: جایز بودن لعنت کردن گنهکاران بهطور کلّی و بدون تعیین اشخاص
الله متعال میفرماید:
﴿أَلَا لَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ ١٨﴾[هود: ١٨]
آگاه باشید که لعنت و نفرین الله بر ستمکاران است.
و میفرماید:
﴿فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَيۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ ٤٤﴾[الأعراف: ٤٤]
و آنگاه ندادهندهای در میانشان بانگ سر می-دهد که نفرین الله بر ستمکاران.
در حدیث صحیح ثابت شده که رسولاللهجفرموده است: «لَعنَ اللهُ الوَاصِلَةَ وَالمُسْتَوْصِلَةَ»؛ یعنی: «لعنت الله بر زنیست که مویش را به موی دیگری پیوند میزند و نیز بر زنی که چنین درخواستی میکند». و فرموده است: «لَعَنَ اللهُ آكِلَ الرِّبَا»؛ یعنی: «الله، رباخوار را لعنت کرده است». پیامبرجتصویرگران را نیز لعنت نمود؛ همچنین فرمود: «لَعَنَ الله مَنْ غَيَّرَ مَنَار الْأَرْض»؛ یعنی: «لعنت الله بر کسی که نشانههای زمین را تغییر دهد»؛ منظور از نشانههای زمین، علامتهاییست که برای تعیین حدود اراضی نصب میکنند. و نیز گفته است: «لَعَنَ اللهُ السَّارِقَ يَسْرِقُ البَيْضَةَ»؛ یعنی: «لعنت الله بر دزدی که تخممرغ میدزدد...». و نیز فرموده است: «لَعَنَ اللهُ مَنْ لَعَنَ وَالِدَيهِ»؛ یعنی: «لعنت الله بر کسی که پدر و مادرش را لعنت کند». و فرموده است: «لَعَنَ اللهُ من ذَبَحَ لِغَيْرِ اللهِ»؛ یعنی: «لعنت الله بر کسی که برای غیرالله قربانی کند». همچنین فرموده است: «مَنْ أَحْدَثَ فِيهَا حَدَثاً أَوْ آوَى مُحْدِثاً فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَالمَلاَئِكَة والنَّاسِ أجْمَعينَ»؛ یعنی: «هرکه در مدینه، بدعت- یا فتنهای- ایجاد کند یا بدعتگذاری- یا فتنهگری- را جای دهد، لعنت الله و فرشتگان و همهی مردم بر اوست». پیامبرجهمچنین سه قبیله از قبایل عرب را لعنت نمود و عرض کرد: «اللَّهُمَّ الْعَنْ رِعْلاً، وَذَكْوَانَ، وعُصَيَّةَ: عَصَوُا اللهَ وَرَسُولَهُ»؛ یعنی: «یا الله! رِعل، ذکوان و عُصَیّه را که از الله و فرستادهاش نافرمانی کردند، لعنت کن». و نیز فرمود: «لَعَنَ اللهُ اليَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ»؛ یعنی: «لعنت الله بر یهودیان که قبرهای پیامبرانشان را محلّ عبادت قرار دادند». همچنین پیامبرجبر آندسته از مردانی که خود را به زنان شبیه میسازند و نیز بر زنانی که خود را شبیه مردان میگردانند، لعنت فرستاد. همهی این الفاظ در احادیث صحیح آمده که برخی از آنها در دو صحیح بخاری و مسلم و برخی هم در یکی از این دو صحیح، موجود است و بنده بهقصد اختصار به این احادیث اشاره کردم و انشاءالله تعالی بیشترِ این احادیث را در همین کتاب در بابهای مربوط به هر موضوع، ذکر خواهم کرد.
شرح
مولف/پیشتر به این موضوع پرداخت که لعن و نفرین شخصِ معینی جایز نیست؛ هرچند کافریست که در حیات میباشد؛ زیرا چهبسا اللهﻷاو را هدایت کند و اگر مرتد یا ازدینبرگشته است، دوباره مسلمان شود و اگر از اساس، کافر میباشد، اسلام بیاورد.
سپس مولف/بابی دربارهی جایز بودن لعنت کردن گنهکاران بهطور کلّی و بدون تعیین اشخاص گشوده است؛ زیرا لعن و نفرین فردی معین با لعن و نفرینِ کلّی و بدون تعیین شخاص تفاوت دارد؛ لذا لعنت فرستادن بر گنهکاران بهطور کلی و بدون تعیین اشخاص معین، جایز میباشد.
وی در اینباره به شماری از آیات و احادیث استدلال کرده است؛ از جمله اینکه الله متعال میفرماید:
﴿أَلَا لَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ ١٨﴾[هود: ١٨]
آگاه باشید که لعنت و نفرین الله بر ستمکاران است.
و نیز میفرماید:
﴿فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَيۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ ٤٤﴾[الأعراف: ٤٤]
و آنگاه ندادهندهای در میانشان بانگ سر می-دهد که نفرین الله بر ستمکاران.
لذا لعنت فرستادن بر عموم ستمگران، جایز است؛ یعنی جایز است که بگویید: «یا الله! ستمکاران را لعنت کن»؛ زیرا بر شخص معینی لعنت نمیفرستید و این، هر ستمکاری را در برمیگیرد.
همچنین از پیامبرجثابت است که آن بزرگوار بر زنی که مویش را به موی دیگری پیوند میزند و نیز بر زنی که چنین درخواستی میکند تا موهایش را انبوه و بلند و فشرده نشان دهد، لعنت فرستاد. لذا چنین زنانی به زبان رسولاللهجنفرین شدهاند؛ اما اگر زنی معین مویش را به موی دیگری پیوند میزد یا زنی معین چنین درخواستی میکرد، جایز نیست که هیچیک از این دو زن را بهطور معین لعن و نفرین کنید. همچنانکه ما بهطور کلی شهادت میدهیم که شهدا بهشتیاند؛ اما اگر کسی در میدان نبرد کشته شود، قاطعانه نمیگوییم که فلانی شهید است، یا فلانی بهشتیست؛ لعن و نفرین شخصی معین نیز همینگونه است. مولف/نمونههایی از لعن و نفرین کُلّی را ذکر کرده است؛ از جمله اینکه پیامبرجفرمود: «لَعَنَ الله مَنْ غَيَّرَ مَنَار الْأَرْض»؛ یعنی: «لعنت الله بر کسی که نشانههای زمین را تغییر دهد»؛ منظور از نشانههای زمین، علامتهاییست که برای تعیین حدود اراضی نصب میکنند؛ و این دربارهی افرادیست که در همسایگی یکدیگر، زمین دارند و یکی از آنها، علامتهای نصبشده را تغییر میدهد تا بخشی از زمین همسایه را در زمین خود داخل کرده، آن را تصاحب کند. چنین شخصی به زبان پیامبرجنفرین شده است و روز قیامت همان مقدار که بهناحق تصاحب کرده است، البته از هفت طبقهی زمین، به دَوْر گردنش پیچیده میشود؛ همانگونه که رسولاللهجفرموده است: «هرکه یک وجب از زمینِ- کسی- را بهناحق تصاحب کند، روز قیامت همین یک وجب از هفت زمین، به دور گردنش پیچیده میشود». از ننگ و رسوایی به الله متعال پناه میبریم. پناه بر الله؛ روز قیامت در انظار عموم مردم، باید زمینی را که تصاحب کرده است، آنهم هفت طبقهی آن را بر دوش خود حمل کند!
پیامبرجبر کسی که پدر و مادرش را لعن و نفرین میکند، لعنت فرستاد؛ یعنی کسی که پدر و مادرش را نفرین کند، سزاوار لعن و نفرین الهیست؛ زیرا این، حقّ هر پدر و مادریست که فرزندانشان به آنان نیکی کنند و با آنها بهنرمی سخن بگویند و هرکه پدر و مادرش را لعن و نفرین کند، سزاوار لعنت الهی میگردد و از رحمت اللهﻷدور و محروم میشود. پیامبرجفرموده است: «لعنت الله بر کسی که پدر و مادرش را لعنت کند»؛ لذا جایز است که بگوییم: «یا الله! هرکه را که پدر و مادرش را نفرین کند، لعنت و از رحمت خویش دور بگردان». لعن و نفرین تصویرگران نیز همینگونه است و رواست که بهطور کلی بگوییم: «پروردگارا! مجسمهسازان را لعنت کن». لذا میان عام و خاص تفاوت وجود دارد؛ یعنی در نفرینِ کلی و عمومی، شخص معینی را هدف قرار نمیدهیم و همانگونه که بیان شد، لعن و نفرین کسی بهطور مشخص، حرام است.
مولف/با استدلال به چند حدیث، به بیان این موضوع پرداخته است که لعنت کردن گنهکارها بهطور کلی و بدون تعیین اشخاص، جایز میباشد. وی به حدیثی اشاره کرده که پیامبرجفرموده است: «لَعنَ اللهُ الوَاصِلَةَ وَالمُسْتَوْصِلَةَ»؛ بدینسان پیامبرجبر زنی که مویش را به موی دیگری پیوند میزند و نیز بر زنی که چنین درخواستی میکند تا موهایش را انبوه و بلند و فشرده نشان دهد، لعنت فرستاده است؛ حتی این کار برای زنی که موهای کوتاه و کمتراکم دارد، جایز نیست. همچنین علما استفاده از کلاهگیس را- حتی برای خودآرایی و زینت زن برای شوهرش- جایز نمیدانند و کسی که از کلاهگیس استفاده میکند، در وعید این حدیث میگنجد. استفاده از لنزهای زیبایی نیز همین حُکم را دارد. شاید کسی این اشکال را وارد کند که لنزهای زیبایی نیز همانند سرمه کشیدن، ثابت و ماندگار نیست؛ میگوییم: پیوند مو نیز همینگونه است. میدانید که از نظر پزشکی نیز استفاده از لنز، در بلندمدت ضرر دارد؛ اگرچه عوارضش در کوتاهمدت نمایان نمیشود.
مولف/در این باب به این حدیث استدلال کرده که پیامبرجبر افراد رباخوار لعنت فرستاد. گفتنیست که پیامبرجپنج نفر را در رابطه با ربا لعن و نفرین کرده است: کسی که ربا میخورد، کسی که ربا میدهد، دو شاهدِ ربا، و نیز نویسندهای که میان دو طرف ربا، قرارداد ربوی را تنظیم میکند و مینویسد. همهی اینها به زبان رسولاللهجنفرین شدهاند؛ اما اگر کسی را دیدید که معاملهی ربوی انجام میدهد، جایز نیست که به او بگویید: خدا لعنتت کند؛ بلکه بهطور کلی بگویید: الله متعال هرکه را که در معاملهی ربوی نقشی دارد، لعنت کرده است؛ زیرا کلیگویی، با تعیین فرد تفاوت دارد؛ یعنی نفرین کلّی و بدون تعیین اشخاص، جایز است؛ اما با تعیین اشخاص جایز نیست.
همچنین پیامبرجتصویرگران را نفرین کرد؛ البته نه هر تصویرگری؛ بلکه کسانی مشمول این وعید هستند که موجوداتی چون انسان، شیر، میمون و حشرات را که دارای روح هستند، بهتصویر میکشند. لذا لعن و نفرین عموم تصویرگران، بدون ذکر فردِ معینی، جایز است. گفتنیست که تصویرگری بر دو گونه میباشد:
نخست: مجسمهسازی؛ یعنی ساختن تصاویر حجمدار که منظور از آن، سختن چهرهی انسان یا حیوان میباشد؛ این، حرام است و فرقی نمیکند که با هدفی حرام انجام شود یا با هدفی مباح؛ در هر دو صورت، حرام است؛ بلکه جزو گناهان بزرگ میباشد؛ زیرا پیامبرجتصویرگران و مجسمهسازان را نفرین نموده و بیان فرموده که سختترین عذاب را در روز قیامت، چنین کسانی دارند.
دوم: نقاشی یا کشیدنِ تصاویر بر روی کاغذ و امثال، بیآنکه دارای حجم یا جسم باشند. علما در اینباره اختلاف نظر دارند؛ برخی از آنها این نوع تصویرگری را جایز دانسته و گفتهاند: ایرادی ندارد؛ مگر آنکه قصدِ تصویرگر، هدفی حرام مانند تعظیم و گرامیداشتِ کسی باشد که صورتش را به تصویر کشیده است. در چنین موردی بیمِ آن میرود که با گذشتِ زمان، این تعظیم و گرامیداشت به شرک بینجامد؛ همچنانکه دربارهی قوم نوح÷همینگونه شد و آنان نیکمردانی را بهتصویر کشیدند و پس از گذشت مدتی طولانی تصاویر این مردان را پرستیدند! برخی از علما میان مجسمهسازی یا حجمسازی تصاویر جاندار و کشیدنِ نقاشیِ آنها فرق گذاشته و به حدیث زید بن خالد استدلال کردهاند که در آن آمده است: «إِلاَّ مَا كَانَ رَقْمًا فِي ثَوْب»؛ [ صحیح بخاری، ش: ۵۹۵۸؛ و مسلم، ش: ۲۱۰۶ بهنقل از زید بن خالد از طلحهس.] یعنی: مگر آنچه که بهصورت نقاشی بر روی پارچه بهتصویر کشیده شود». این دسته از علما گفتهاند: در حدیث، نقاشی بر روی پارچه مستثنا شده است؛ لذا فقط به تصویر کشیدن موجودات جاندار را حرام دانستهاند؛ ولی دیدگاه راجح این است که در این باره فرقی بین مجسمهسازی و نقاشی وجود ندارد و هر دو حرام است؛ زیرا کسی که با دست خویش نقاشی میکشد، میکوشد که اثرش در حدّ امکان شبیه به آفریدهی پروردگار باشد؛ لذا به تصویر کشیدن موجودات جاندار به صورت نقاشی نیز حرام است. اما عکسبرداری با ابزارهای فتوگرافی که در دوران پیامبرجوجود نداشت و جزو ابزارهای نوساختهی بشر است، با نقاشی کردن و بهتصویر کشیدن چشم و بینی و لبها که با دست انجام میشود، متفاوت است و در وعید رسولاللهجکه فرموده است: «هر تصویرگری در دوزخ میباشد»، نمیگنجد. تصویر حاصل از این ابزار، نتیجهی نوریست که بر چیزی میتابد و سپس چاپ میشود؛ یعنی عکسبرداری از طریق نور انجام میگردد و روشن است که نقاشی یا تصویرگری با عکسبرداری تفاوت دارد؛ لذا عکسبرداری، یعنی برداشتن تصویرِ یک مخلوق بدون دخالت دست بشر. البته ناگفته نماند که اگر عکسبرداری با ابزارهای امروزی با هدفی حرام انجام شود، بنا بر قاعدهی سد ذرایع و پیشگیری از انجام کارهای حرام، عکسبرداری با دوربین و ابزار مربوطه حرام میباشد و حکمش مانند خریدن تخم مرغ برای قماربازیست؛ یعنی اگرچه خریداریِ تخم مرغ در اصل خود، جایز است، اما آنگاه که با هدف قماربازی باشد، حرام است؛ ولی اگر عکس گرفتن برای گواهینامهی رانندگی یا کارت شناسایی و امثالِ آن باشد، ایرادی ندارد؛ اما امروزه مردم به عکسبرداری بهعنوان یک تفریح و ثبت خاطرات نگاه میکنند و این، مثل یک آفت در میان آنها رواج پیدا کرده است؛ در این میان، بر ما واجب میباشد که میان آنچه که الله و پیامبرش حرام کردهاند و آنچه که آشکارا حرام نشده است، فرق بگذاریم تا از یکسو مردم را در تنگنا قرار ندهیم و از سوی دیگر، آنان را به حرام مبتلا نکنیم.
تا اینجا سه مورد از مواردی که رسولاللهجبهطور کلی و بدون تعیین اشخاص، لعنت کرد، بیان شد و اما چهارمین مورد:
«لَعَنَ الله مَنْ غَيَّرَ مَنَار الْأَرْض»؛ یعنی: «لعنت الله بر کسی که نشانههای زمین را تغییر دهد»؛ منظور از نشانههای زمین، علامتهاییست که برای تعیین حدود اراضی نصب میکنند. این وعید دربارهی افرادیست که در همسایگی یکدیگر، زمین دارند و یکی از آنها، علامتهای نصبشده را تغییر میدهد تا بخشی از زمین همسایه را در زمین خود داخل کرده، آن را تصاحب کند. چنین شخصی به زبان پیامبرجنفرین شده و روز قیامت همان مقدار که بهناحق تصاحب کرده است، البته از هفت طبقهی زمین، به دَوْر گردنش پیچیده میشود؛ همانگونه که رسولاللهجفرموده است: «هرکه یک وجب از زمینِ- کسی- را بهناحق تصاحب کند، روز قیامت همین یک وجب از هفت زمین، به دور گردنش پیچیده میشود». این، وضع کسیست که یک وجب از زمین کسی را بهناحق تصاحب کند؛ پس ناگفته پیداست که هرکس، همهی زمین کسی را غصب کند، به لعن و نفرین و دوری از رحمت الهی سزاوارتر است؛ چنانکه گاه مشاهده میشود که برخی از مردم به زمینهای همسایگان تجاوز کرده و حتی بدین منظور گواهان دروغینی هم میآورند که به نفعشان شهادت دهند؛ لذا در دادگاه، به نفعشان حُکم میگردد و بدینسان مشمولِ این لعن و نفرین شده، روز قیامت نیز در انظار عمومی هفت طبقه از زمینی که غصب کردهاند، به دَوْر گردنشان پیچیده میشود.
پیامبرجهمچنین گفتهاند: «لَعَنَ اللهُ السَّارِقَ يَسْرِقُ البَيْضَةَ فَتُقْطَعُ يَدُهُ، وَيَسْرِقُ الحَبْلَ فَتُقْطَعُ يَدُهُ»؛ [ صحیح بخاری، ش: (۶۷۸۳، ۶۷۹۹)؛ و مسلم، ش: ۱۶۸۷ بهنقل از ابوهریرهس.] یعنی: «لعنت الله بر دزدی که تخممرغ میدزدد و دستش قطع میشود و ریسمان میدزدد و دستش بریده میگردد». دزد، کسیست که پنهانی، مالی را که از آن نگهداری میشود یا در جای بسته و امنیست، بر میدارد؛ مانندِ کسی که در تاریکیِ شب و هنگامی که مردم در خواباند، از دیوار خانهی مردم بالا میرود یا دری را باز کرده، دزدی میکند. اگر قیمت اموال مسروقه به ربع دینار یا معادل آن برسد، دست راست دزد از قسمت مُچ قطع میشود؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَيۡدِيَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا كَسَبَا نَكَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٣٨﴾[المائدة: ٣٨]
دستِ مرد و زن دزد را به سزای عملی که مرتکب شدهاند، به عنوان مجازاتی از سوی الله قطع کنید. و الله، توانای باحکمت است.
فرقی نمیکند که دزد، فردی نامدار یا از طبقهی بالای جامعه باشد یا اینکه فرد ضعیفی مرتکب دزدی شود؛ دزد هرکه باشد، دستش قطع میگردد؛ زیرا زنی از «بنیمخزوم» سرقت کرد؛ وقتی رسولخداجدستور داد که دستش را قطع کنند، اسامهسبه درخواست نزدیکان این زن، نزد رسولخداجرفت و از ایشان درخواست نمود که این حکم را اجرا نکنند؛ رسولاللهجبه اسامهسفرمود: «آیا دربارهی حکم و قانون خدا سفارش میکنی؟» آنگاه برخاست و برای مردم سخنرانی نمود؛ پس از حمد و ثنای الله، فرمود: «امتهای پیش از شما (بنیاسرائیل)، از آن جهت به هلاکت رسیدند که وقتی فردِ مشهور و نامداری در میان آنها دزدی میکرد، او را رها میکردند و هرگاه، فردِ ضعیفی، مرتکب سرقت میشد، دستش را قطع مینمودند». سپس سوگند یاد کرد و ادامه داد: «لَوْ أنَّ فَاطِمَة بنت محمد سَرَقَت لَقَطَعْتُ يَدَهَا»؛ [ صحیح بخاری، ش: (۳۴۵۳، ۳۹۶۵، ۶۲۹۰)؛ و مسلم، ش: (۳۱۹۶، ۳۱۹۷) بهنقل از عایشهل.] یعنی: «اگر دخترم، فاطمه دزدی کند، دستش را حتماً قطع میکنم».
در حدیثی که نووی/ذکر کرده، به تخم مرغدزد اشاره شده است؛ یعنی به کسی که تخم مرغ میدزدد و دست قطع میشود؛ این در حالیست که قیمت یک تخممرغ بهاندازهای نیست که دستِ سارقش قطع شود. برخی از علما گفتهاند: واژهی «البَيْضَةَ»به معنای تخم مرغ نیست؛ بلکه منظور از آن، «کلاهخود» است که ارزش آن به ربع دینار میرسد. یا منظور از واژهی «الحَبْلَ»در این حدیث، ریسمان معمولی نیست؛ بلکه ریسمانیست که با آن، کشتی را به اسکله میبندند؛ این هم، کالایی قیمتیست. برخی دیگر از علما، واژهی «البَيْضَةَ»را به تخم مرغ معنا کردهاند؛ زیرا پیامبرجاین را بهطور مطلق ذکر فرمود و در زبان عربی به تخم مرغ، «البَيْضَةَ»گفته میشود. همچنین منظور «الحَبْلَ»یا ریسمان در این حدیث، ریسمان معمولیست؛ مانند ریسمان هیزمکش. رسولاللهجفرمود: دست تخممرغدزد، قطع میشود؛ زیرا به دزدی عادت میکند و کارش به جایی میرسد که کالاهای قیمتی میدزدد؛ یعنی کالاهایی که ارزش آنها، ربع دینار و یا بیشتر است. و چه درست و بهجا گفتهاند که: «تخممرغ دزد، عاقبت شتر دزد میشود». و همین معنا، صحیحتر است.
و اما حدیث دیگری که مولف/در این باب به آن استدلال کرده، این است که پیامبرجگفتهاند: «لَعَنَ اللهُ مَنْ لَعَنَ وَالِدَيهِ»؛ یعنی: «لعنت الله بر کسی که پدر و مادرش را لعنت کند»؛ صحابهشتعجب کردند و گفتند: مگر کسی پدر و مادرش را لعن و نفرین میکند یا به آنها ناسزا میگوید؟! رسولاللهجفرمود: «نَعَمْ! يَسُبُّ أَبَا الرَّجُلِ فَيَسُبُّ أَبَاهُ، وَيَسُبُّ أُمَّهُ فَيَسُبُّ أُمَّهُ»؛ [ صحیح مسلم، ش: ۱۳۰ بهنقل از عبدالله بن عمروس.] یعنی: «آری؛ بدینسان که شخصی به پدر شخص دیگری دشنام میدهد و او نیز در مقابل به پدر وی ناسزا میگوید یا شخصی، به مادر شخص دیگری دشنام میدهد و او هم به مادر وی ناسزا میگوید». لذا کسی که باعث میشود که دیگران به پدر و مادرش دشنام دهند یا پدر و مادرش را نفرین کنند، مانندِ کسیست که خودش پدر و مادر خود را لعن و نفرین میکند. پناه بر الله. اما اگر کسی زمینی را غصب کند، میتوانیم به او بگوییم: «لعنت خدا بر تو باد»؟ خیر؛ زیرا لعن و نفرین فردی معین، جایز نیست؛ بلکه به او میگوییم: این، حرام است؛ از اللهﻷپروا کن و بدان که رسولاللهجگفتهاند: «لَعَنَ الله مَنْ غَيَّرَ مَنَار الْأَرْض»؛ یعنی: «لعنت الله بر کسی که نشانههای زمین را تغییر دهد». همچنین به کسی که پدر و مادرش را لعن و نفرین میکند یا سبب میشود که دیگران به پدر و مادرش دشنام دهند یا نفرینشان کند، یادآوری میکنیم که عملش حرام است و پیامبرجبر افرادی که مرتکب چنینی عملی میشوند، لعنت فرستاده است؛ لذا ما آنشخص را بهطور معین، لعن و نفرین نمیکنیم؛ زیرا لعن و نفرین فرد معینی، جایز نیست. همچنین لعنت کردن یک دزد بهطور مشخص، جایز نیست؛ بلکه او را نصیحت میکنیم و به او میگوییم: از اللهﻷپروا کن و دست از سرقت و دزدی بردار.
***
پیامبرجفرموده است: «لَعَنَ اللهُ من ذَبَحَ لِغَيْرِ اللهِ»؛ یعنی: «لعنت الله بر کسی که برای غیرالله قربانی کند». همچنین فرموده است: «مَنْ أَحْدَثَ فِيهَا حَدَثاً أَوْ آوَى مُحْدِثاً فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَالمَلاَئِكَة والنَّاسِ أجْمَعينَ»؛ یعنی: «هرکه در مدینه، بدعت- یا فتنهای- ایجاد کند یا بدعتگذاری- یا فتنهگری- را جای دهد، لعنت الله و فرشتگان و همهی مردم بر اوست». پیامبرجهمچنین سه قبیله از قبایل عرب را لعنت نمود و دعا کرد: «اللَّهُمَّ الْعَنْ رِعْلاً، وَذَكْوَانَ، وعُصَيَّةَ: عَصَوُا اللهَ وَرَسُولَهُ»؛ یعنی: «یا الله! رِعل، ذکوان و عُصَیّه را که از الله و فرستادهاش نافرمانی کردند، لعنت کن».
شرح
این سه گروه نیز جزو کسانی هستند که لعن و نفرین آنها بهطور کلی و عمومی، جایز است؛ پیشتر بیان شد که لعن و نفرین فردی معین- حتی اگر کافر باشد- روا نیست؛ یعنی جایز نیست که بگوییم: «لعنت خدا بر فلانی». اما لعن و نفرین گنهکاران، بهطور کلی و بدون تعیین اشخاص، جایز است؛ مانند لعنت فرستادن بر عموم ظالمان یا کافران. پیشتر نمونههایی از این دست ذکر شد؛ یکی از این نمونهها، این است که پیامبرجگفتهاند: «لَعَنَ اللهُ من ذَبَحَ لِغَيْرِ اللهِ»؛ یعنی: «لعنت الله بر کسی که برای غیرالله قربانی کند»؛ زیرا قربانی کردن برای غیرالله، شرک است و عبادت، ویژهی الله متعال میباشد و هرکه عبادتی را برای غیرالله انجام دهد، مشرک است. الله متعال میفرماید:
﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢﴾[الأنعام: ١٦٢]
بگو: همانا نماز و قربانی و زندگی و مرگم، از آنِ الله، پروردگار جهانیان است.
همچنین میفرماید:
﴿فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَٱنۡحَرۡ ٢﴾[الكوثر: ٢]
پس برای پروردگارت نماز بگزار و (برای او، شتر) قربانی کن.
لذا هرکه برای غیرالله نماز بگزارد، مشرک است؛ و نیز کسی که برای غیرالله قربانی کند، مشرک میباشد؛ این، در صورتیست که قربانی یا ذبحِ حیوان برای غیرالله، بهقصد تقرب و نزدیکی به کسی یا تعظیم و بزرگداشت او انجام شود؛ لذا روشن است که ذبح حیوان برای پذیرایی از مهمان، جایز و پسندیده میباشد و خود، نمونهای از مهماننوازیست؛ زیرا پیامبرجفرموده است: «وَمَنْ كَان يُؤْمِنُ بِاللَّهِ والْيَوْمِ الآخر، فَلْيكرِمْ ضَيْفَهُ»؛ [ ر.ک: حدیث شمارهی ۳۱۳. [مترجم]] یعنی: «هرکس به الله و روز قیامت ایمان دارد، مهمانش را گرامی بدارد».
اما اینکه شخصیتی برجسته مانند عالِمی نامدار یا مسؤولی بلندپایه به جایی میرود و جلوی پایش گوسفند میکُشند تا او را بزرگ بدارند، شرک اکبر است و فاعلش را از دایرهی اسلام خارج میکند و الله متعال، بهشت را بر کسی که مرتکب شرک اکبر شود، حرام نموده است؛ و جایگاه چنین فردی، دوزخ میباشد و ستمکاران، هیچ یاوری ندارند به گفتهی صریح پیامبرج، چنین فردی ملعون میباشد.
مولف/نمونهی دیگری از جایز بودن لعن و نفرین گنهکاران، بدون تعیین اشخاص ذکر کرده و به این حدیث اشاره نموده که پیامبرجفرموده است: «مَنْ أَحْدَثَ فِيهَا حَدَثاً أَوْ آوَى مُحْدِثاً فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَالمَلاَئِكَة والنَّاسِ أجْمَعينَ»؛ یعنی: «هرکه در مدینه، بدعت- یا فتنهای- ایجاد کند یا بدعتگذاری- یا فتنهگری- را جای دهد، لعنت الله و فرشتگان و همهی مردم بر اوست».
واژهی «حَدَث»در این حدیث به دو معناست:
نخست: بدعت؛ لذا مفهوم حدیث، این است که هرکس در مدینه، بدعتی ایجاد کند، لعنت الله و فرشتگان و همهی مردم بر اوست؛ در احادیث پیامبرج«حَدَث»و «بدعت»به صورت مترادف ذکر شده است: «فإنَّ كُلَّ محدثةٍ بدعةٌ وكلَّ بدعةٍ ضلالةٌ»؛ [ صحیح است؛ نک: صحیح الجامع (۲۵۴۹، ۴۳۶۹).] یعنی: «هر عمل خودساختهای، بدعت است و هر بدعتی، گمراهیست». آری؛ کسی که در مدینه، در شهر پیامبرجکه شهر سنت و هدایت است، بدعتی ایجاد کند، سزاوار لعن و نفرین پروردگار است؛ زیرا بدعت، در برابر سنت قرار دارد.
دوم: فتنه؛ یعنی واژهی «حَدَث»در این روایت، به معنای فتنه و آشوب میباشد؛ از اینرو مفهوم حدیث این خواهد بود که هرکس در مدینه فتنه و آشوب بهپا کند، لعنت الله و فرشتگان و همهی مردم بر اوست؛ چه آشوبگریاش به قتل و خونریزی بینجامد و چه به اختلاف و تفرقه یا کینه و دشمنی.
گفتنیست: کسی که در مدینه مرتکب گناه و معصیت شود، مشمول این وعید نیست؛ بلکه ارتکاب گناه و معصیت در مدینه، از ارتکاب گناه و معصیت در سایر مکانها بدتر است؛ ولی کسی که در مدینه مرتکب گناه و معصیت شود، سزاوار لعن و نفرین نیست. در این رابطه، کسی سزاوار لعن و نفرین است که در مدینه بدعتی بیاورد یا آشوبی بهپا کند.
و اما مورد دیگری که مولف/دربارهی جایز بودن لعن و نفرین کلّی بدان استدلال کرده، این است که پیامبرجهمچنین سه قبیله از قبایل عرب را لعنت نمود و دعا کرد: «اللَّهُمَّ الْعَنْ رِعْلاً، وَذَكْوَانَ، وعُصَيَّةَ: عَصَوُا اللهَ وَرَسُولَهُ»؛ یعنی: «یا الله! رِعل، ذکوان و عُصَیّه را که از الله و فرستادهاش نافرمانی کردند، لعنت کن».
این سه قبیله به یاران پیامبرجخیانت کردند و شماری از اصحابشرا کشتند؛ لذا رسولاللهجاین سه قبیله را نفرین نمود و گفت: «یا الله! لعنتشان کن»؛ البته شخصِ معینی را نام نبرد؛ بلکه بهطور کلی سه قبیله را ذکر کرد. لذا مفهومش این است که یا الله! بر آندسته از افراد این سه قبیله یارانم را بهقتل رساندند، لعنت بفرست و آنان را از رحمت خویش دور بگردان. لذا روشن است که این نفرین، آندسته از افراد این سه قبیله که مرتکب این جنایت نشدند، نمیرسد؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ﴾[الأنعام: ١٦٤]
و هیچکس بارِ گناه دیگری را به دوش نمیکشد.
***
فرمود: «لَعَنَ اللهُ اليَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ»؛ یعنی: «لعنت الله بر یهودیان که قبرهای پیامبرانشان را محلّ عبادت قرار دادند». همچنین پیامبرجبر آندسته از مردانی که خود را به زنان شبیه میسازند و نیز بر زنانی که خود را شبیه مردان میگردانند، لعنت فرستاد. همهی این الفاظ در احادیث صحیح آمده که برخی از آنها در دو صحیح بخاری و مسلم و برخی هم در یکی از این دو صحیح، موجود است و بنده بهقصد اختصار به این احادیث اشاره کردم و انشاءالله تعالی بیشترِ این احادیث را در همین کتاب در بابهای مربوط به هر موضوع، ذکر خواهم کرد.
شرح
مولف/دربارهی جایز بودن لعن و نفرین کلّی، بدون تعیین اشخاص، به این حدیث استدلال کرده که پیامبرجفرموده است: «لَعَنَ اللهُ اليَهُودَ اتَّخَذُوا قُبُورَ أنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ»؛ یعنی: «لعنت الله بر یهودیان که قبرهای پیامبرانشان را محلّ عبادت قرار دادند». یهودیان مدعی پیروی از موسی÷هستند و نصارا خود را پیروان عیسی÷میدانند؛ اما زمانی که پیامبر اسلامجبرانگیخته شد، بهرغم اینکه آن بزرگوار را میشناختند و نشانههای صداقتش را میدانستند، به او ایمان نیاوردند؛ از اینرو بهخاطر رویگردانی از حق و حقیقت، مورد خشم پروردگار قرار گرفتند. پیامبرجآنان را لعن و نفرین کرد و سببش را نیز بیان نمود و فرمود: «آنان قبرهای پیامبرانشان را محلّ عبادت قرار دادند». لذا هرکه مرتکب چنین عملی شود، چه یهودی و نصرانی باشد و چه کسی که ادعای اسلام میکند، ملعون میباشد و به زبان پیامبرجنفرین شده است. حتی اگر کسی که عبادتگاهی بر سر قبر میسازد، در آن الله را عبادت کند، نه صاحب قبر را، نمازش باطل و حرام است و اعادهی آن بر او واجب میباشد. تخریب بناها یا پرستشگاههایی که در کنار قبور ساخته میشوند، واجب است و نماز خواندن در آنها جایز نیست؛ زیرا مساجد برای عبادت و پرستش الله، و نماز و ذکر و قرائت قرآن ساخته میگردند، نه برای اینکه به مقبره تبدیل شوند. لذا اگر مسجدی، از پیش ساخته شده و سپس امیر یا وزیری را در آنجا دفن کردهاند، واجب است که قبرش را نبش نموده، جنازه را به قبرستان منتقل کنند و ابقای قبر در مسجد، جایز نیست؛ اما اگر شک و تردید بود که ابتدا مسجد بنا شده است یا قبر و سپس بر روی آن، مسجد ساختهاند، احتیاط این است که در چنین مسجدی نماز نخوانند و از آن دوری کنند تا نمازشان در معرض بطلان قرار نگیرد.
برخی از مردم، بر وجود قبر پیامبرجاشکال میتراشند و میگویند: چرا قبر پیامبرجدر مسجد قرار گرفته است؟
اما هیچ ایرادی بر این مسأله وارد نیست؛ زیرا مسجد، بر سرِ قبر پیامبرجبنا نشده است؛ بلکه با وجودِ توسعهی مسجد، باز هم قبر، در خانهای قرار دارد که از مسجد، جدا و مستقل میباشد و تنها باطلگرایان و کسانی که به دنبال باطل هستند، دلیلتراشی میکنند و چنین اعتراضهایی مطرح مینمایند. مشهور است که دو نفر قصد ربودنِ پیکر رسولاللهجرا داشتند؛ لذا تونلی در زیرِ زمین حفر کردند تا به قبر پیامبرجبرسد و پیکر مبارکش را بربایند؛ یکی از پادشاهان، در خواب دید که دو نفر چنین قصدی دارند. وی به این خواب اهمیت داد و برای پیگیری به مدینه سفر کرد و برای اینکه آندو را پیدا کند، به امیر مدینه گفت: همهی اهالی مدینه را دعوت کن؛ گویا ویژگیهای آن دو نفر را در خواب دیده بود و اگر آنها را میدید، میتوانست آنان را شناسایی کند. امیر مدینه، اهالی شهر را به ضیافت دعوت کرد؛ اما پادشاه آن دو نفر را در میان جمع نیافت؛ لذا از آنجا که به درستیِ خواب خود باور داشت، پرسید: گویا همه در این مهمانی حضور نداشتند؛ گفتند: چرا؛ همهی اهالی مدینه در این مهمانی حاضر بودند، مگر دو نفر که در مسجد هستند. گفت: آن دو نفر را نزدم بیاورید. وقتی آندو را نزد پادشاه آوردند، همان دو نفری بودند که پادشاه در خواب دیده بود و آنان را شناخت. سپس دستور داد که پیرامون قبر پیامبرجرا حفر کنند و با مس و سُرب و سنگ، حفاظی به دَوْرِ قبر بکشند تا کسی به پیکر مبارک دست نیابد و بدینسان قبر رسولاللهجاز مسجد، جداست. لذا اهل شرک و قبرپرستان نمیتوانند اشکالیتراشی کنند که قبر پیامبرجدر مسجد است؛ هرگز؛ بلکه قبر پیامبرجاز مسجد جداست.
مولف/در تأیید سخنش دربارهی جایز بودن لعن و نفرین کلی، بدون تعیین اشخاص، روایتی بدین مضمون آورده است که پیامبرجبر آندسته از مردانی که خود را به زنان شبیه میسازند و نیز بر زنانی که خود را شبیه مردان میگردانند، لعنت فرستاد. شبیهسازی خود به جنس مخالف، میتواند در روش حرف زدن، راه رفتن، و نیز در نحوهی لباس پوشیدن و امثال آن باشد؛ مثلاً یک مرد، صدایش را مانند زنان، نازک کند و مانند زنان سخن بگوید؛ چنین کسی به زبان پیامبرجلعنت شده است. یا اینکه لباس زنانه بپوشد یا بر سرش کلاهگیس بگذارد و خود را به شکل و قیافهی زنان درآورَد یا ساعت زنانه به دست کند؛ زیرا ساعتهای زنانه و مردانه، با هم تفاوت دارند. خلاصه اینکه اگر مردی به هر شکلی خود را شبیه زنان بسازد، مرتکب گناه بزرگی شده است. زن نیز همینگونه میباشد؛ یعنی اگر زنی در نحوهی راه رفتن یا سخن گفتن و یا در موردی دیگر، خود را شبیه مردان بگرداند، مرتکب گناهی بزرگ شده است؛ اما آیا میتوانیم به چنین مرد یا زنی بگویی: خدا لعنتت کند؟ خیر؛ بلکه به او یادآوری میکنیم که پیامبرجبر آندسته از مردانی که خود را به زنان شبیه میسازند و نیز بر زنانی که خود را شبیه مردان میگردانند، لعنت فرستاده است. زیرا لعنت کردن فردی معین،- حتی اگر کافر و فاسق باشد- جایز نیست.
***