شرح ریاض الصالحین - جلد ششم

فهرست کتاب

۲۶۸- باب: نهی از مردم‌آزاری

۲۶۸- باب: نهی از مردم‌آزاری

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨[الأحزاب : ٥٨]

و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آن‌که مرتکب گناهی شده باشند، می‌آزارند، بدون تردید تهمت و گناه آشکاری بر دوش کشیده‌اند.

۱۵۷۳- وعن عبد الله بن عَمْرو بن الْعاصب قَالَ: قَالَ رسولُ اللهِج: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسانِهِ ويَدِه، والْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ ما نَهَى الله عَنْهُ».[متفق عليه] [ صحیح بخاری، ش: ۱۰؛ و صحیح مسلم، ش:۴۰. این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی ۲۱۶ گذشت.]

ترجمه: عبدالله بن عمرو بن عاصبمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «مسلمان كسی‌ست كه ساير مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. و مهاجر، كسی‌ست كه از آن‌چه که الله منع كرده است، دوری نمايد».

۱۵۷۴- وعنه قَالَ: قَالَ رسولُ اللهِج: «مَنْ أحَبَّ أنْ يُزَحْزَحَ عَنِ النَّارِ، ويُدْخَلَ الجَنَّةَ، فَلْتَأْتِهِ مَنِيَّتُهُ وَهُوَ يُؤْمِنُ بِاللهِ وَاليَومِ الآخِرِ، وَلْيَأْتِ إِلَى النَّاسِ الَّذِي يُحِبُّ أنْ يُؤْتَى إِلَيْهِ».[روایت مسلم] [ صحیح مسلم، ش: ۱۸۴۴. این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی ۶۷۳ آمده است.]

ترجمه: عبدالله بن عمروبمی‌گوید: رسول‌اللهجفرمود: «هرکس دوست دارد كه از آتش دوزخ دور و واردِ بهشت شود، باید در زمانی که مرگش فرا می‌رسد، به الله و آخرت ایمان داشته باشد و باید با مردم به‌گونه‌ای رفتار کند که دوست دارد با خودش همان‌طور رفتار گردد».

شرح

مولف/در کتابش «ریاض‌الصالحین» بابی بدین عنوان گشوده است: «حرام بودن مردم آزاری».

مردم‌آزاری گونه‌های مختلفی دارد؛ چه با زبان باشد و چه با دست و عمل یا به‌صورت عملی یا به هرشکلی که سبب اذیت شدن دیگران شود. مثلاً انسان سخنی بگوید که برادر مسلمانش دل‌آزرده گردد؛ اگرچه به او زیانی نرسد. اما چنان‌چه به برادر مسلمانش زیانی برسد، گناهش بیش‌تر و شدیدتر است. و اما اذیت و آزار عملی؛ مثلاً جای نشستن یا راه رفتن را برای برادر مسلمانش تنگ کند. یا با چیزی برادر مسلمانش را بترساند. همه‌ی این‌ کارها حرام و مردم‌آزاری‌ست و وعید سختی دارد؛ همان‌گونه که الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا ٥٨[الأحزاب : ٥٨]

و آنان که مردان و زنان مؤمن را بی‌آن‌که مرتکب گناهی شده باشند، می‌آزارند، بدون تردید تهمت و گناه آشکاری بر دوش کشیده‌اند.

در این آیه آمده است: ﴿بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ؛ یعنی: «آنان‌که مردان و زنان مومن را بی‌آن‌که مرتکب گناهی شده باشند، می‌آزارند...». از این آیه چنین برداشت می‌شود که آزار دادن زن یا مرد مومنی که مرتکب گناه شده است، ایرادی ندارد؛ به عبارت دیگر: اگر آزار رساندن شما به یک مسلمان، واکنشی به عملِ خودش باشد، اشکالی ندارد و شما می‌توانید در برابر اذیت و آزاری که به شما رسانده است، تلافی کنید؛ بلکه الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذَانِ يَأۡتِيَٰنِهَا مِنكُمۡ فَ‍َٔاذُوهُمَاۖ فَإِن تَابَا وَأَصۡلَحَا فَأَعۡرِضُواْ عَنۡهُمَآ[النساء : ١٦]

و آن زن و مردی را که از میان شما مرتکب زنا می‌شوند، آزار دهید و چون توبه نمودند و رو به نیکی آوردند، دست از آزارشان بردارید.

این حُکم مربوط به زمانی‌ست که هنوز فرمان کشتن هم‌جنس‌بازان اعم از فاعل و مفعول نازل نشده بود؛ یعنی زمانی که لواط‌کار را نه شلاق می‌زدند و نه می‌کشتند؛ بلکه او را آزار می‌دادند تا توبه کند. سپس الله متعال به زبان پیامبرشجبه کشتن لواط‌کار، اعم از فاعل و مفعول دستور داد و صحابهشنیز بر این اجماع کرده‌اند چنان‌که پیامبرجفرمود: «مَنْ وَجَدْتُمُوهُ يَعْمَلُ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ فَاقْتُلُوا الْفَاعِلَ وَالْمَفْعُولَ بِهِ»؛[صحیح الجامع، ش: ۶۵۸۹ به‌نقل از ابن‌عباسب] یعنی: هرکه را دیدید که عمل قوم لوط را انجام می‌دهد، فاعل و مفعول را بکشید».

امام ابوالعباس حرانی/می‌گوید: صحابه بر کُشتن لواط‌کار اعم از فاعل و مفعول، اجماع کرده‌اند؛ اما در کیفیت کشتنش اختلاف نظر دارند. برخی گفته‌اند: سنگسار می‌شود و شماری دیگر گفته‌اند: باید او را از بلندترین نقطه‌ی منطقه (یا مکانی بلند، مانند قله‌ی کوه) به پایین بیندازند و سپس آن‌قدر به او سنگ بزنند تا بمیرد. و برخی هم گفته‌اند: باید او را آتش بزنند.

در هر حال اگر اذیت و آزار دیگران، به‌حق و به‌جا باشد، ایرادی ندارد؛ مثلاً شخصی از حق و حقیقت خوشَش نمی‌آید و شما با انجام حق و حقیقت، او را آزار می‌دهید؛ خُب، سزاوارش! زیرا برخی از مردم با دیدن کسانی که به سنت پای‌بندند، خودخوری می‌کنند و اذیت می‌شوند. سپس مولف/حدیثی بدین مضمون آورده است که پیامبرجفرمود: «مسلمان كسی‌ست كه ساير مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند».

لذا مسلمان کامل و راستین، مسلمانی‌ست که به دیگران دشنام نمی‌دهد، نفرینشان نمی‌کند، پُشت سرشان حرف نمی‌زند، نه غیبت می‌کند و نه سحن‌چینی؛ بلکه از همه‌ی آفت‌های زبان در رابطه با مردم دوری می‌نماید. هم‌چنین سایر مسلمانان از دست او درامان هستند؛ نه کتکشان می‌زند، نه اموالشان را تصاحب می‌کند و نه به اموالشان دست‌برد می‌زند. منظور این حدیث، این نیست که جز این، مسلمان دیگری وجود ندارد؛ بلکه این حدیث نشان می‌دهد که چنین رفتار و منشی، جزو ویژگی‌های اسلامی‌ست؛ و گرنه، مسلمان کسی‌ست که در ظاهر و باطن، تسلیم امرِ الله متعال است؛ ولی چنین تعابیری، جنبه‌ی تشویقی دارد تا انسان مسلمان رفتاری درست و شایسته با هم‌کیشان خود داشته باشد.

در ادامه‌ی این حدیث آمده است: «و مهاجر، كسی‌ست كه از آن‌چه که الله منع كرده است، دوری نمايد». می‌دانید که مهاجر به کسی گفته می‌شود که برای حفظ دین خود، از سرزمین کفر به سرزمین اسلام، هجرت می‌کند؛ اما هجرت، معنای دیگری هم دارد که در این حدیث بیان شده است؛ بدین معنا که انسان از آن‌چه که الله متعال منع فرموده، دوری نماید؛ لذا مهاجر کسی‌ست که دروغ نمی‌گوید، عمل حرام انجام نمی‌دهد، واجبی را ترک نمی‌کند و از محرمات می‌پرهیزد؛ چنین کسی، مهاجر است؛ زیرا از آن‌چه که الله متعال منع فرموده، دوری کرده است.

و اما دومین حدیث، حدیثی بدین مضمون است که پیامبرجفرمود: «هرکس دوست دارد كه از آتش دوزخ دور و واردِ بهشت شود، باید در زمانی که مرگش فرا می‌رسد، به الله و آخرت ایمان داشته باشد و باید با مردم به‌گونه‌ای رفتار کند که دوست دارد با خودش همان‌طور رفتار گردد».

ساختار حدیث، برای تشویق است؛ زیرا همه دوست دارند که از آتش دوزخ دور و وارد بهشت شوند؛ لذا پیامبرجبا طرح این موضوع، راه‌کارش را فراروی انسان‌ها قرار داد و فرمود: «هرکس دوست دارد كه از آتش دوزخ دور و واردِ بهشت شود، باید در زمانی که مرگش فرا می‌رسد، به الله و آخرت ایمان داشته باشد»؛ از این‌رو انسان باید همواره در ذکر و یادِ الله و آخرتش باشد؛ زیرا نمی‌داند که مرگش چه زمانی فرا می‌رسد. پس باید ایمان به الله و آخرت را پیشِ چشم خویش قرار دهیم و بر دین پروردگار استقامت ورزیم؛ این، حقّ پروردگار است که به او و آخرت ایمان داشته باشیم. در عین حال، باید مراقب باشیم که حقوق دیگران را رعایت کنیم؛ چنان‌که پیامبرجبرای نجات از دوزخ و ورود به بهشت، این راه‌کار و قانون را هم فراروی هر یک از انسان‌ها قرار داد که: «باید با مردم به‌گونه‌ای رفتار کند که دوست دارد با خودش همان‌طور رفتار گردد»؛ یعنی از مردم‌آزاری بپرهیزد؛ زیرا دوست ندارد که دیگران او را اذیت کنند یا حقش تجاوز نمایند یا در داد و ستد به او کَلَک بزنند! خلاصه این‌که رفتار هر کسی با دیگران باید به‌گونه‌ای باشد که دوست دارد دیگران با او همان رفتار را داشته باشند. اگر مردم در تعامل با یک‌دیگر به این رهنمود نبوی عمل کنند، آثار و نتایجش را در زندگی خویش خواهند دید. این حدیث، همانند حدیثی‌ست که پیامبرجفرمود: «لا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لأخِيهِ مَا يُحِبُّ لِنَفْسِهِ»؛[ر.ک: حدیث شماره‌ی ۱۸۸؛ [مترجم] یعنی: «ایمان هیچ‌یک از شما کامل نیست تا آن‌که برای برادر مسلمانش همان چیزی را بپسندد که برای خود می‌پسندد».